«جان شیفته» کتابی که هم تاریخ ، هم ادبیات ، هم اخلاق و هم هنر است

خبرگزاری شبستان:کتاب «جان شیفته» اثری از «رومن رولان» و با ترجمه ی«م.ا. به آذین»  است که چگونگی بیداری زنان را در فرانسه به تصویر می کشد

به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، رمان 4 جلدی جان شیفته درباره ی سرگذشت زنی به نام «آنت ریوی یر» است که از جمله ی زنان پیشگامی است که در وضعيت اجتماعي فرانسه در ابتداي قرن بيستم تلاش می کند تا  راه خود را به‌سوي يک زندگي آزاد و مستقل باز کند و در این راه با مشکلات و دشواری هایی روبه رو می شود. داستان این کتاب با علاقه ی وافر انت به پدرش و از دست دادن او به دلیل مرگ پدر ، که مردی ثروتمندی نیز است آغاز می شود، و آنت که دختری تحصیل کرده است و با ثروت باقی مانده از پدر زندگی می کند متوجه می شود که خواهری ناتنی دارد که در یک خیاطی کار می کند. به این ترتیب او به سراغ خواهرش می رود ، خواهری که به واسطه ی زندگی متفاوتش با آنت تفاوت های زیادی دارد...

این کتاب همچنین مورد توجه رهبرمعظم انقلاب بوده و ایشان در دیدار با دست اندر کاران «هفته کتاب» در سال 75 درباره ی «جان شیفته» می فرماید :

«قيمت کتاب «جان‌شيفته» «رومن رولان» به مراتب از اين بيش‌تر است؛ هم تاريخ است، هم ادبيات است، هم اخلاق است، هم هنر است. اين کتاب همه چيز است. اين کتاب را من سال‌ها پيش خوانده‌ام.»

در قسمتی ازدرآمدی که رولان در ابتدای این کتاب نوشته، می خوانیم :

آنت در تابستان آن «پوچی را که زیر ردای تمدن و تجمل و هنر و آشوب و همهمه ی آن نهفته است»، کشف می کند... چه نادرند آن صداها ، آن برق های انسانی که ضرورتی همراه با آگاهی روشن بینانه ی این ضرورت در آن خونمایی می کند.

«آه این بشریت چه ساختمان سست بنیادی است، تنها از روی عادت برپامانده است. به ناگاه فرو خواهد ریخت....» این نخستین کشف انت بود که به او خبر از زمین لرزه ای می داد که پانزده سال بعد اروپا و جهان را با جنگ های بزرگ و انقلاب ها لرزاند.

در بخشی از این کتاب می  خوانیم :

«با تو از یک خونم...

یک شب آنت این گفته را چنان به وضوح شنید و چهره ی خواهر ناشناخته را چنان آشکار دید که در میان خواب و بیداری دست ها را پیش برد که بگیردش. و روز دیگر با خشم و انکار دریافت که مغلوب گشته است، میل دیدار خواهر در او چنگ انداخته بود و رهایش نمی کرد  و آنت از خانه بیرون رفت به جست و جوی سیلوی.

نشانی او روی نامه ها بود، انت به خیابان «من»رفت ، بعداز ظهر بود و سیلوی در کارگاه. آنت جرئت نکرد پی  او برود چند روزی صبر کرد و یک شب پس از شام باز راه انجا را در پیش گرفت...»

کتاب حاضر را انتشارات دوستان منتشر کرده است.

 

 

کد خبر 493654

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha