خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: زمزمه تعطیل کردن حج چند وقتی است که در بخش هایی از اجتماع ما شنیده می شود و طرفدارانی را در فضای مجازی هم جذب کرده است. استدلال ها هم در نگاه اول منطقی به نظر می رسد؛ نظیر این که چرا ما با وجود این همه بی حرمتی و هتک حرمت همچنان باید به حج برویم؟ آیا این مبالغی که از سوی حاجیان ایرانی پرداخت می شود دست وهابیت را برای اعمال نفوذ در منطقه و جنایت آفرینی علیه شیعه ها در یمن و عراق و لبنان باز نمی گذارد؟ همچنان که اشاره شد حقایقی در این استدلال ها وجود دارد اما جامع نیست. واقعیت آن است که هرگونه تصمیم گیری بنیادین درباره حج، نیازمند بررسی همه جوانب و تبعات اعتقادی، ملی، بین الملی و منطقه ای است. کسانی که زمزمه تعطیلی حج را در بستر عاطفی و ملی فاجعه منا مطرح می کنند، شاید از این نکته غافل شده اند که اساسا وهابیت چندان بدشان نمی آید بلکه به یک معنا خواهان آن است که ایران با دست خود، خود را از این فریضه مهم اسلامی محروم کند. آن ها سال هاست که از نفوذ ایران در منطقه نگران هستند، بنابراین به انحای مختلف می کونشد به سم پاشی های مرسوم شان علیه ایرانی ها و تشیع دامن بزنند و ایران را در منطقه منزوی کنند یا منزوی نشان دهند، بنابراین هشیاری لازم در برابر این ترفندها وظیفه اعتقادی و ملی ماست.
حوادث امسال حج تلخ تر از آن است که در یک یادداشت بگنجد. حاجیانی که با هزار امید و آرزو برای به جا آوردن یکی از مهم ترین مناسک اسلامی به سرزمین وحی مشرف شده بودند و در حرم امن الهی حضور یافته بودند تا روح شان را از زنگارهای غیر الهی تطهیر کنند و دوباره سبکبار به وطن برگردند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد سایه عظیم وحشتی بود که آن ها را در بر گرفت. این که صدها حاجی ایرانی مظلومانه در حادثه منا به شهادت رسیدند یک سوی قضیه است. این که تنش و وحشت ناامنی که به حاجیان دیگر در این روزها وارد شد یک سوی قضیه و این که چند میلیون ایرانی هم که نماینده ای از بستگان و اقوام خود در این مراسم حضور داشتند این روزها چه کشیدند یک سوی قضیه است.
کافی است خودمان را جای زن یا مردی بگذاریم که همسرش در این مراسم حضور پیدا کرده است. خودمان را جای فرزندان پدر و مادری بگذاریم که سال ها بعد از ثبت نام در حج تمتع، عازم سرزمین امن الهی و حرمین شریفین شده اند اما حال فرزندان آن ها باید همه چیز را رها کنند و با اشک و آه دنبال این باشند که آیا پدر و مادران آن ها زنده اند؟ مطابق با آن چیزی که از گفته های شاهدان عینی در حوادث تلخ و خونین حج امسال برمی آید، جو سنگین وحشت مرگ بعد از حواث منا در میان حاجیان ایرانی بوده است. رسانه ها گزارش داده اند برخی از حاجیان که صدمه جسمی یا روحی دیده بودند، خواستار این بودند که هرچه سریع تر به وطن عازم شوند و دوباره مزه امنیت را در مرزهای سرزمینی ایران بچشند، این همه در حالی بوده که خبرهای رسیده نشان دهنده اوج بی کفایتی و رفتارهای غیر انسانی مسئولان سعودی و سردمداران وهابی در مدیریت این حادثه است. مسئولانی که از عادی ترین و بدیهی ترین وظیه اخلاقی و انسانی خود در بازگرداندن فضای آرامش در میان حاجیان سرباز زدند. مسئولانی که تا پیش از پیام اقتدارآمیز مقام معظم رهبری، کم ترین همکاری را با سازمان های امدادی و دیپلمات های ایرانی برای شناسایی اجساد مطهر قربانیان این فاجعه و سرکشی به زخمی ها نداشتند. پرواضح است که اگر مأموران سعودی و متولیان امر بدیهی ترین پیش بینی ها را برای جلوگیری از گسترش ابعاد فاجعه انجام می دادند، عملیات احیا می توانست جان بسیاری از حاجیان ایرانی را نجات دهد.
اما در کنار ابعاد بزرگ این فاجعه، نباید از یاد ببریم که نوع واکنش های ما به این قضیه نیازمند مهندسی است. اگرچه به مفهوم واقعی کلمه در فاجعه حج امسال، ایران در یک مصیبت بزرگی قرار گرفت اما انتظار می رود نوع واکنش های یک ملت بالغ در چنین بزنگاه های مهم عاطفی، کاملا آگاهانه، حسابگرانه و به دور از هیجان های زودگذر اما آسیب زننده باشد.
در چند روز بعد از این فاجعه، فضای مجازی و رسانه های موجود در این فضا بر دو زاویه انتقادی متمرکز بودند که جا دارد در یک فرصت مناسب تحلیل شود. چند سالی است که در میان لایه هایی از افکار عمومی کشور رگه های قوی عرب ستیزی را می بینیم که به نام ملی گرایی یا دفاع از منافع ملی به تحقیر اعراب مشغولند و هر گونه روابط میان ایران و کشورهای عربی یا کمک به اعراب را نابخردانه قلمداد می کنند. مطالب انبوهی که در این فضا نگاشته می شود، رگه های پررنگی از نژادگرایی را در خود دارد یعنی همان خط قرمزی که بارها در کلام وحی و بزرگان دینی ما آمده است که تعلق به یک ملیت یا نژاد و پوست خاص نمی تواند موضوع تفاخرآمیزی باشد. اگرچه نباید از کنار این مسأله گذاشت که بخش قابل توجهی از این تحرکات، ریشه در فعالیت گروه های نژادپرستی عربی دارد که همزمان در رسانه های رسمی و غیر رسمی خود به تحقیر ایرانی ها می پردازند اما با این همه ضرورت دارد که نهادها و مسئولان و رسانه های کشور به ریشه یابی دقیق این پدیده ای که می رود بسیاری از لایه های اجتماعی ما را درگیر کنند بپردازند و اصلاحات و ترمیم های لازم در این باره صورت گیرد.
اما واکنش دومی که همزمان در بستر فاجعه منا رخ می نماید و از بستر این حادثه برای القای تفکر خود سود می برد، زمزمه تعطیل کردن حج برای همیشه است. البته زمزمه تعطیل کردن حج چند وقتی است که در بخش هایی از اجتماع ما شنیده می شود و طرفدارانی را در فضای مجازی هم جذب کرده است. استدلال ها هم در نگاه اول منطقی به نظر می رسد؛ نظیر این که چرا ما با وجود این همه بی حرمتی و هتک حرمت همچنان باید به حج برویم؟ آیا این مبالغی که از سوی حاجیان ایرانی پرداخت می شود دست وهابیت را برای اعمال نفوذ در منطقه و جنایت آفرینی علیه شیعه ها در یمن و عراق و لبنان باز نمی گذارد؟
همچنان که اشاره شد حقایقی در این استدلال ها وجود دارد اما جامع نیست. واقعیت آن است که هرگونه تصمیم گیری بنیادین درباره حج، نیازمند بررسی همه جوانب و تبعات اعتقادی، ملی، بین الملی و منطقه ای است. کسانی که زمزمه تعطیلی حج را در بستر عاطفی و ملی فاجعه منا مطرح می کنند، شاید از این نکته غافل شده اند که اساسا وهابیت چندان بدشان نمی آید بلکه به یک معنا خواهان آن است که ایران با دست خود، خود را از این فریضه مهم اسلامی محروم کند. آن ها سال هاست که از نفوذ ایران در منطقه نگران هستند، بنابراین به انحای مختلف می کونشد به سم پاشی های مرسوم شان علیه ایرانی ها و تشیع دامن بزنند و ایران را در منطقه منزوی کنند یا منزوی نشان دهند، بنابراین هشیاری لازم در برابر این ترفندها وظیفه اعتقادی و ملی ماست.
نظر شما