روایت شاهدان عینی از فاجعه منا/ حجاج با سروصورتی خونین وپای برهنه به کاروان برگشتند

خبرگزاری شبستان: زائران خانه خدا از سرزمین وحی بر می گردند اما خاطره ای که با خود دارند بسیار غمناک است.

خبرگزاری شبستان- گرگان: این روزها رفت و آمدها به فرودگاه بین المللی گرگان زیاد شده، حجاج بیت الله الحرام بر می گردند اما هرکدام با کوله باری از خاطرات تلخ از این سفر معنوی.

 

خانواده ها به جای شادی و خوشحالی و دسته گل و شیرینی، با بغض و اشک و آه به استقبال حجاج می روند، انهایی که برگشتند هنوز هم دل هایشان را در منا جا گذاشته اند، هنوز خبری از همسفرانشان ندارند، برخی از زن و شوهرها با هم به این سفر مشرف شده بودند اما موقع برگشت تنها برگشتند و یا هیچ کدام شان نیامده اند. خانواده هایی که عزیزانشان مفقود شده اند هم بی قرار و بی تاب هستند، از حجاجی که برگشته اند مدام خبر حاجی خود را می گیرند اما دریغ... .

 

یکی از حجاج گنبدی که بیشترین جان باخته و مفقودی از کاروان آنهاست، با بغضی در گلو و چشمانی اشکبار از وضعیت آن روز می گوید. عبدالله رواشی از حاجیانی است که دیروز به استان برگشتند اما بدون 29 نفر از همراهانشان.

 

وی با اینکه چند روزی از این فاجعه تلخ می گذرد، هنوز در بهت و حیرت است. می گوید: ازدحام جمعیت به قدری زیاد بود که نمی توانستیم نفس بکشیم، هوا به شدت گرم بود از هر طرف بر جمعیت افزوده می شد. ابتدا چند ویلچر که حجاج سالمند روی آنها نشسته بودند، روی زمین افتاد خواستم به پشت سرم نگاه کنم اما یکی از دوستان که همراه بود اجازه این کار را نداد و گفت اصلاً پشت سرت را نگاه نکن و با عجله برو. وقتی ما از آن گذرگاه عبور کردیم حدود ده متر که از کاروان دور شده بودیم راه را بستند.

 

گفتند پسر پادشاه عربستان قرار است برای رمی جمرات بیاید، اما ما کسی را ندیدیم فقط خیابان ها را بستند، آنقدر جمعیت زیاد بود پاهایمان روی زمین نبود، جمعیت موج موج می زد. ما رفتیم اما کاروان ما پشت آن معبر باقی ماند.

 

موقع برگشتن از رمی جمرات، فردی که با هم بودیم از خیابان دیگری گذشتیم و به چادر رفتیم وقتی آنجا  رسیدیم ساعت حدود 2 بعد از شهر بود، تا آن موقع حتی یک نفر هم از کاروان ما به چادرها نیامده بودند.

 

مدیر کاروان به دنبال حجاج رفت و تعدادی از آنها را به چادر آورد. آمدن اعضای کاروان تا ساعت یک بامداد طول کشید، وضع خیلی بود، برخی از احرام ها باز شده بود، زن ها روسری بر سر نداشتند و سر و صورت و لباس های حجاج خونین بود. انگار منا، قربانگاه حجاج شده بود. حجاج یکی یکی تماس می گرفتند و از مدیر کاروان می خواستند که به دنبال شان برود و آنها را به چادر کاروان بیاورد. پاهای حجاج زخمی شده بود و کفی به پا نداشتند، برای چند نفر دمپایی بردیم امکان راه رفتن نداشتند.

 

از کاروان ما که 163 زائر داشت 29 نفر کشته و مفقود شدند، در روزهایی که در مکه بودیم کاروان ماتم زده و مصیب زده بود. هنوز خبری از مفقودان نداریم و این بر اضطراب خانواده ها افزوده است.

 

حاجی دیگری که در سیل جمعیت گرفتار شده بود می گوید: نمی دانم چه اتفاقی افتاد فقط از چهار طرف بر سیل جمعیت افزوده می شد هیچ فضای خالی وجود نداشت که کسی خود را به آنجا برساند.

 

حاج حالت محمد صحنه فاجعه منا را هیچ گاه از یاد نمی برد و هنوز هم وقتی می خواهد در موردش حرف بزند، اشک می ریزد، می گوید یک نفر از آشنایش جانه باخته و یکی دیگر هم مفقود شده و خبری از آنان ندارد.

 

 

کد خبر 490388

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha