به گزارش خبرگزاری شبستان، دوازدهمین همایش «ستارگان محراب» با محوریت بزرگداشت مقام شامخ مرحوم آیت الله ملا علی کنی در روز ١٢ مهر ماه همزمان با نماز ظهر و عصر و با سخنرانی آیت الله اوسطی برگزار می شود.
این نشست در ادامه سلسله نشست های بزرگداشت مفاخر ائمه جماعات تهران در مسجد خان و مدرسه مروی در خیابان ناصر خسرو برگزار می شود.
تاکنون مراسم بزرگداشت برای آیت الله برهان ، آیت الله شیخ محمد حسین زاهد، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله خوانساری، آیت الله خوشوقت، آیت الله شیخ مرتضی زاهد، آیت الله شاه آبادی ، آیت الله حدیدی، آیت الله فیروز آبادی و آیت الله ایروانی و آیت الله انواری برگزار شده که همگی با استقبال خوبی مواجه شده اند. با برگزاری این همایشها در مساجد محل فعالیت بزرگان و علما، تلاش می شود "هویت مسجدی" بزرگان، زنده باقی بماند و در آن محله یاد و خاطره عالم بزرگ و امام جماعت مسجد محل گرامی داشته شود و همایش دوازدهم هم جهت بزرگداشت مرحوم آیت الله ملا علی کنی اختصاص یافته است.
گذری بر زندگینامه مرحوم ملا علی کنی
مرحوم ملاعلی کنی در یکی از روزهای سال ۱۲۲۰ هجری قمری در محله «کَن» واقع در شمال غرب تهران دیده به جهان گشود. پدر او، میرزا قربانعلی آملی نامش را «علی» نهاد تا میراث امام خواهی و علی دوستی را با گوشت و پوست نسل خویش درآمیزد.
او پس از سعی و تلاش در مکتب، در اندیشه حضور در حوزه علوم دینی بود، لیکن با مخالفت خانوادهاش روبرو گردید و در آغاز به صورت مخفیانه به درس مشغول شد و سپس با کسب رضایت آنان راهی حوزه تهران گردید و از آنجا به اصفهان رفت و در آن شهر از محفل درس استادی چون سید اسدالله اصفهانی (متوفی ۱۲۹۰ ق.) استفاده کرد. سپس آماده سفر به نجف اشرف شد و از ذخایر گران سنگ آن حوزه بهره برد.
ملاعلی کنی در ۱۲۶۲ به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد. بهتدریج در آنجا ریاست دینی یافت و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی دربار ناصرالدینشاه شد، چنانکه بیشتر مردم ایران مقلد او شدند. بیشتر عالمان آن زمان تهران از تربیتیافتگان او بودند. وی از ۱۲۸۲ تولیت مدرسه مروی را برعهده گرفت.به نوشته اعتمادالسلطنه نفوذ حاجملاعلی کنی چنان بود که گاهی دعاوی شرعی مربوط به رجال دولت نیز برای داوری به محکمه او ارجاع میشد.
مدت زمانی پس از اقامت حاجی مراجعات پی در پی مردم و پرسشهای کتبی و شفاهی آنان در قالب استفتاءات شرعی آغاز شد و روز به روز افزایش مییافت و ایشان یگانه محور پاسخگویی به سؤالات دینی و تنها ملجأ رسیدگی به مشکلات مردم به شمار میرفت. به دلیل فزونی مقلدان و بنا به درخواست آنان سرانجام در سال ۱۲۷۱ ق. رساله عملیه آن فقیه خداترس به چاپ رسید تا مردم مؤمن احکام دینی خود را بر اساس فتاوای مجتهد و مرجع تقلید خویش انجام دهند.
«کنی» در مدت تحصیل از نعمت دوستان فاضل و کوشایی برخوردار بود که در تمام فراز و نشیبهای تحصیل و زندگی غمخوار هم بوده، از کمک به یکدیگر دریغ نمیورزیدند و با جمع خود محفل انس علمی پرباری را تشکیل داده بودند. دوستان هم حجرهای او در حوزه علمیه نجف عبارت بودند از ملا علی خلیلی (متوفی ۱۲۹۷ ق.)، شیخ عبدالحسین تهرانی (متوفی ۱۲۸۶ ق.) و سید زین العابدین طباطبایی حائری (متوفی ۱۲۹۲ ق.).
آقای طباطبایی حائری از دوران سخت تحصیل چنین یاد میکند: «در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملا علی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر میبردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هرهفته یک شب به مسجد سهله میرفت و از گوشه و کنار مسجد ـ بدون اینکه کسی بفهمد ـ نان خشک جمع میکرد و به مدرسه میآورد و گذران هفته را از آنها میکرد!».
حاج شیخ علی کنی در سفری که به مکه مکرمه و مدینه منوره انجام داد در راه بازگشت، به همراه میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ) به سوی شام آمده، تا بارگاه حضرت زینب ـ علیها السّلام ـ را زیارت کند و آن دو وقتی به حرم مطهر وارد شده از غربت آن مکان بسیار متأثر گردیدند زیرا گرد و غبار زیادی بر آستان مبارک و اطراف ضریح نشسته بود. به سرعت دست به کار شده، به نظافت آنجا پرداختند و با گوشه عبای خویش خاک و خاشاک را از حرم و ضریح مطهر زدودند و آنجا را تمیز کردند. شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱ ق.) نیز از دوستان نزدیک کنی بود. او پیرامون زهد و دوری از زخارف و دلبستگیهای دنیا که در زندگی شیخ انصاری به چشم میخورد، چنین میگوید: «حدود بیست سال در کربلا با او دوست و معاصر بودم. اثاثیهای جز یک عمامه نداشت که آن را شبهای تابستان فرش خویش قرار میداد و هنگامی که از محل سکونت بیرون میرفت آن را عمامه سر خویش میکرد.»
ویژگیهای اخلاقی
ملاعلیکنی بسیار متمول بود، اما ساده میزیست و در کارهای خیر و دستگیری از ستمدیدگان پیشقدم میشد. مورخان وی را رئوف، سخاوتمند ، زاهد و باتقوا وصف کرده و درباره نفوذ کلامش گفتهاند که هیچ امر اجتماعی مهمی در ایران بدون تأیید او قابل اجرا نبود. ناصرالدینشاه به ملاقاتش میرفت و او را بسیار گرامی میداشت و از وی پیروی میکرد.
مرحوم کنی در سال ۱۳۰۶ در تهران درگذشت و در حرم عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد. در تشییع جنازه باشکوه او، حتی پیروان ادیان دیگر نیز شرکت داشتند. در شهرهای مختلف برای او مجالس یادبود، برپا گردید و اشعار بسیاری در رثایش سرودند.
نظر شما