به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، در سحرگاه اول مهرماه 1359تعداد 140 فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به تلافی تجاوز عراق به خاک کشورمان به آسمان عراق یورش بردند و بیش از 15نقطه عراق را بمباران کردند. این عملیات غافلگیرانه بود به طوری که نیروی هوایی ارتش عراق هیچ واکنشی نتوانست انجام دهد.
در قسمتی از کتاب آمده است: «جو عجیبی بر بچهها حاکم شده بود، تشنه انجام عملیات تلافیجویانه بودیم. قبل از طلوع آفتاب ، هواپیماهای دسته اول به غرش درآمده و پشت سر هم به پرواز درآمدند. بعد از آنها، دسته دوم و سوم و چهارم هم پرواز کردند.به فاصله دو دقیقه از دسته چهارم بلند شدیم. برای گریز ار رادار عراقیها، در ارتفاع پایین پرواز کردیم. اولین بار بود که تا این حد به سطح زمین نزدیک میشدم. هیجان عجیبی داشتم. روی پیج رودخانه فرات، با دستور سروان اکبری به فاصله پنج ثانیه از هم بالا کشیدیم. آریش پیدا کرده و در سمت چپ بال لیدر قرار گرفتیم. هوا گرگ و میش بود و روشنایی کامل نشده بود. گلولههای ضد هواییهای پایگاه موصل به صورت نقطههای نورانی قرمز به طرف مان میآمدند. به نوبت شیرجه زده و بمبهایمان را روی پایگاه موصل ریختیم. قبل از ما دستههای دیگر پایگاه زده بودند و دود و آتش بود که از روی پایگاه بلند میشد. یک دفعه صدای الغوثالغوث عراقیها را از بیسیمم شنیدم....»
صمد علی بالازاده در سال 1332 در اردبیل متولد شد و در سال 1352 وارد دانشکده خلبانی شد. وی مدتی برای آموزش به آمریکا رفت و در آنجا به آموزش پرداخت. وی از همرزمان شهیدان عباس بابایی و مصطفی اردستانی بود و بارها در فراغ آنها این جمله را بر لب میراند: عباس همه چیزمان بود. وقتی رفت اردستانی پناه و تسلای دل غم دیده امان شد. وقتی مصطفی هم پرید؛ مثل کبوتری شدم که انگار پرهای پروازش را قیچی کردهاند.
این کتاب از سیزده فصل تشکیل شده که خاطرات سرهنگ بالا زاده از دوران کودکی تا سال 1375 اختصاص دارد. در انتهای کتاب نیز آلبومی از عکسها و افتخارات این سرهنگ نیروی هوایی در دوران خدمتش قرار دارد.
نظر شما