به گزارش خبرگزاری شبستان، انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مردمی ترین و تاثیرگذارترین انقلاب های دنیا، اصل مهمی را در امور سرلوحه کار خویش قرار داده که آن دفاع از مظلوم و ایستادگی در برابر ظالمان است و بارها در طول 36 سال تاریخ انقلاب هرکجا مردم مظلوم مسلمان و غیر مسلمان به کمک نیاز داشته اند، جمهوری اسلامی جزو یکی از پشتیبانان آنها بوده است.
حال با توجه به تغییر اوضاع جهان در سال های اخیر و ایجاد فرقه های تکفیری و نیز توطئه های روز افزون کشورهای مستکبر غربی برعلیه مسلمانان بنظر می رسد ایجاد تشکیلات هسته های مقاومت جهانی که همواره امام خمینی و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب روی آن تاکید می کنند باید در ایران بیشتر از قبل مورد نظر واقع شود و به عنوان اندیشه ای ارزشمند به سایر کشورهای اسلامی و پس از آن به کشورهای دنیا صادر شود.
برای درک چگونگی صدور این اندیشه و جهانی اندیشی برای مبارزه با استکبار، گفتگویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی استاد داشگاه انجام داده ایم که مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید:
به نظر شما ضرورت جهانی اندیشی در اندیشه اسلامی چیست؟
اسلام به عنوان عالي ترين و جامع ترين تعاليم الهي و به عنوان آخرين دين، براي سعادت و نجات انسان ها در دنيا و رفاه ابدي آمده است. اين لطف خداوند بوده است كه اسلام به بشريت عرضه شود و جهان را فراگيرد و انسان ها هم در دنيا و هم در آخرت به سعادت، نجات و صلاح نائل شوند.
اگرچه در خود اسلام به واسطه حسادت ها و تنگ نظري ها نگذاشتند بعد از پيامبر اكرم (ص)، ولايت اهل بيت (ع) محقق شود و حاكميت جامعه اسلامي در دست آن بزرگواران قرارگيرد، اما اين هدف به عنوان اساس تعاليم اسلام از بين رفتني نيست. يعني در هر موقعيتي كه مسلمانان البته در پرتو ولايت بتوانند چنين وضعيتي بدست بياورند و حاكميتي پيدا كنند، لازم است كه به فكر نجات بشريت باشند، اول هم از خود جوامع مسلمين و بعد هم به ساير جوامع برسند.
آنچه مهم است اينکه در سطح كلي، جهان به دست امام زمان (ارواحنا له الفدا) رهبری مي شود. اما این مانع از اين نيست كه اگر در جايي حاكميت اسلام و ولايت محقق شد و اين حاكميت اگر توانست اولا مجموعه خود را به خوبي مديريت كند و از فشارهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بيرون بياید، سپس به فكر ساير ملل مسلمان و در مرحله بعد به فكر ساير مظلومان جهان باشد.
آیا در تعالیم اسلامی هم می توان دلیلی برای جهانی اندیشی پیدا کرد؟
ما در تعاليم الهي و اسلامي اصل مبارزه با استكبار، اصول مبارزه با ظلم، حمايت از مظلوم و مقابله با فتنه ها را داريم كه اينها اصولي ثابت در دين اسلام هستند. در قرآن کریم آمده است: "قاتلوهم حتي لاتكون فتنه" به معني اينكه با ظالمان، ستمگران و مستكبران بايد مبارزه كرد تا فتنه از ميان برود.
در حديثی از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است: "اگر كسي صبح كند روزي را که در آن به فكر مسلمانان ديگر نباشد، اصلا مسلمان نيست". همچنين، در حديثي از امام علي (ع) آمده است: "بايد با ظالمان به خصومت و دشمني برخاست و پشتيبان مظلومان بود."
جالب است كه در اينجا قيد مظلوم، مسلمان و غيرمسلمان ندارد و حتما بايستي مسلمان واقعي حامي مظلوم باشد و دشمن ظالم. اگرچه ظالم مي تواند هم مسلمان و هم غير مسلمان باشد.
لذا ما اين اصول را در اسلام داريم و به عنوان مسلماناني كه موفق شده اند در محدوده ايران اسلامي حاكميت دين اسلام و ولايت را محقق كنند از اين جهت در صورت امكان شرايط بايد به اصل جهانی اندیشی عمل كنیم، چرا كه حاكميت اسلام و ولايت جز اين معنايي ندارد.
یعنی وجود ولایت الزامی است بر جهانی اندیشی؟
اصلا اصل ولايت در اسلام متعلق به صرف شيعه نيست و متعلق به جهان اسلام هم نيست و ولايت براي بشريت است و براي نجات همه مردم دنياست لذا ما از آغاز پيروزي انقلاب در شعارها و نيز در عمل و چه در قانون اساسي نظام مقدس ولايي خود اين را ديده ايم و به عنوان مبناي كار خود در نظام جمهوري اسلامي ايران قرار داده ايم كه حامي مسلمانان مظلوم و مظلومان جهان باشيم و در برابر استكبار و ظلم هم بايستي بايستيم و جزو اصول مسلم اعتقادي و عملي ماست.
آیا در تاريخ معاصر حرکت هایی برای تحقق این اندیشه در دنیای اسلام و نیز جهان تلاش هایی کرده باشند؟
بله، برخي متفكران و مصلحاني بوده اند كه در اين خصوص مسائلي را مطرح و حركت هايي را آغاز كرده اند ولي متاسفانه به خاطر تفرقي كه در جهان اسلام وجود دارد و داشته است و نیز به خاطر حاكميت حاكماني جائر و فاسد نه تنها به اين متفكران و مصلحان توجهي نشده، بلكه با آنها مقابله هم شده است.
استكبار و استعمار در این سال ها برخلاف سنوات گذشته که با ورود نظامی و دخالت های آشکار در سرزمین های مسلمانان حاضر می شدند و با ایجاد فرقه های دینی در میان اهل تسنن و اهل تشیع شروع به فتنه گری می کردند، روش خود را تغییر داده اند و با بکارگیری عوامل وابسته داخلي و بومي در کار ديگر كشورها دخالت مي كنند و از این طریق خواسته هایشان را اجرا می کنند.
مثلا حكومت هاي جائر، ظالم و فاسدي كه گاها در كشورهاي اسلامي حكومت دارند مانند عربستان، اردن و كشورهاي حقير حوزه خليح فارس و شمال آفريقا اينها به ظاهر حكومت هايي بومي، مسلمان و بيرون از استعمار مستقيم دارند اما چه كسي شك دارد كه اين كشورها نوكران و نوچه هاي استعمار آمريكا، انگليس و غرب هستند و خود عاملي هستند براي اينكه اهداف استكبار عملي شود و هم تفرقه در عالم اسلام وجود داشته باشد و مسلمين نتوانند به يد واحده اي تبدیل شوند و در برابر مطامع مستكبران بايستند.
هم اكنون مشكل دنياي اسلام غير از مستكبران كه به طراحي و اجراي فتنه ها در كشورهاي اسلامي مي پردازند، حاكمان ظالم کشورهای حوزه خلیج فارس و برخی مناطق مسلمان نشین دیگرهم در کار اتحاد مسلمین جهان سنگ اندازی می کنند.
همچنين از این مهم نیز نباید غافل شویم که با توجه به مباني اعتقادي و فقهي برخي از فرقه هاي مسلمانان، اين حاكمان كه وابسته به استعمار هستند به عنوان اولوالامر و اميرالمومنين واجب الاطاعه هم تلقي مي شوند و به مردم بيچاره آن مناطق هم حكم مي شود كه بايستي از آنها تبعيت کنند.
لذا تا و.قتي يك چنين حكمايي هستند و علماي فرقه هاي غير شيعه به اين فهم و درك نرسيده اند كه بايد در اختلافات كوچك بين فرقه هاي مسلمان چشم پوشيد و بر اشتراكات توجه كرد و دست اتحاد به مسلمانان داد، اين وضعيت در عالم اسلام هست و مسلمانان جهان بجاي اينكه متوجه عاملان بر بدبختي خود شوند در جهت اجراي اهداف همان عاملان به جان ديگر مسلمانان مي افتند و اين وضعيتي كه امروزه در دنياي اسلام ملاحظه مي كنيم، نتيجه آن مي شود.
آیا در قرآن و متون اسلامي هم به ایجاد تشكيلات جهاني اسلام سفارش شده است؟
بله، در قرآن آمده است: "ان الدين عندالله الاسلام": به معنی اینکه "دين به معناي هماي سعادت و نجات تنها دين مورد قبول خداوند، اسلام است".
در جای دیگری آمده است: "اسلام يعلو ولا يعالاعليه:" به معنی اینکه "اسلام برتر است و چيزي نبايد بر اسلام تفوق و برتري داشته باشد" از نمونه های قرآنی و اسلامی این موضوع هستند. حال اين يك بحث است و بحث ديگر اينكه تا جوامع بشري تحت حاكميت عدل قرار نگيرند اين خسران ها و ظلم ها هستند و حاكميت عدل هم جز با ولايت اهل بيت (ع) و در غياب آنها جز با نائب ولي الله امكانپذير نخواهد شد.
این اندیشه از منطق نيرومند عقلي و نقلي برخوردار است و وظيفه مسلمانان در درجه اول اتحاد خود و چشم پوشي از اختلافات و تلاش در اقتدار اسلام و در درجه دوم مقابله با ظلم، شرك و كفري كه جهان بشريت را تهديد مي كند.
ما آيات متعددي داريم كه تاكيد دارند با پيشوايان كفر مقابله كنيد چون شرك طبق فرموده قرآن" قاتل عظيم است" و باعث بدبختي دنيا و آخرت است. از سوی دیگر با توجه به اینکه آنها جز به نابودي مسلمانان و يا به اسارت و به بندگي در آوردن شان فكر نمي كنند. در آيه قرآن خطاب به پيغمبر مي فرمايدكه "هرگز و يهود و مسيحيان از شما خشنود نمي شوند مگر اينكه شما را به تبعيت و پيروي از خود در بياورند يا بر شما غلبه كرده و نابود كنند و اگر بمانيد شما بايد تحت سيطره آنها باشيد و آنگونه كه آنها مي خواهند عمل كنيد". وقتي كه دشمنان اسلام اينگونه هستند بايد با اين وضعيت ها مقابله كرد تا به اسلام برسيم.
آیا دولت های جمهوری اسلامی در مقوله نگاه جهانی داشتن در مبارزه با استکبار، کارنامه موفقی داشته اند؟
ما طبق بندهای قانون اساسي و از بعد باورهايمان بايستي براي اجرايي شدن اين اهداف بكوشيم ولي متاسفانه با توجه به سياست هاي دولت هاي مختلف و نوع نگاه آنها به اين مسائل در عمل ديده ايم كه برخي از اين دولت ها اصلا اعتقادي به این امر ندارند و اين نكاتي كه در قانون اساسي تعريف شده و هم در باورهاي ماست اصلا در سياست هاي آنها جايي ندارد و حتي گاهي اوقات عكس آن هم عمل مي شود.
كارنامه همه دولت ها چه به جهانی اندیشی اعتقاد داشته و چه نداشته باشند در ارتباط با اين اهداف متاسفانه كارنامه مثبت و موفقي نيست.
به عنوان مثال عرض مي كنم در همين مذاكراتي كه ما با غرب انجام داديم، بحث اين است كه طرف مقابل دشمن ماست و آنها در پي اين هستند كه ما را ناكار و نابود كنند، اين جزو اهدافشان بوده و قبلا هم به صراحت گفته اند.
حال با توجه به ايستادگي انقلاب، هوشمندي های رهبر معظم انقلاب در گردنه های سخت و نیز تحمل شدائد و پايمردي مردم، اينها به اين نتيجه رسيده اند كه نمي توانند نظام و اهداف ما را نابود كنند و حال آمده اند به هر صورت كه مي توانند به ما ضربه بزنند و نگذارند آن اهداف عاليه ما محقق شود.
اما از اين طرف در مواجهه با آنها، گويا با برادري كه سال ها قهر بوده ايم و يا با همسايه اي كه مشكل داشتيم، مي خواهيم با او به تفاهم برسيم، به دشمن نگاه مي كنيم كه اين اشتباه است. همانطور كه ديديم برخي افراد با اینکه از نظر رسمي مسئوليتي هم نداشتند اما به خود اجازه مي دهند اظهار نظراتي را انجام بدهند به صراحت گفته بودند كه بعد از اين قضيه حتي ما حاضريم روابط مان را با آمريكا حسنه كنيم. انگار كه هيچ ظلمي آمريكا در اين 36 سال به مردم نكرده است.
كه ادعاهای این افراد با جواب محكم و كوبنده رهبري در خطبه هاي عيد فطر مواجه شدند كه ايشان فرمودند: "استكبار ستيزي از اصول مسلم ماست، مباني حضرت امام (ره) است و اگر در اين قضايا با آنها به يك تفاهمي برسيم و اين توافقنامه تصويب شود يا نشود تغييري در سياست هاي ما كه مبارزه و مقابله با استكبار است صورت نخواهد گرفت".
يعني ايشان خواستند در برابر اين تفكر غلط، منحط و ضد تعاليم اسلامي که مي خواستند بعد از اين تفاهمنامه در كشور جا بيندازند كه بايد با استكبار سازش كرد، ايشان موضع قاطع و محكم گرفتند و اين تفكر را از پايه غلط و بي اعتبار اعلام كردند.
منتها همان طور كه قبلا هم گفتم، اين مهم وابسته به آن است كه دولتها و اجزاي آنها به اين مسائل باور داشته باشند تا به آن عمل كنند و چون ما به اين باورها اعتقاد اساسي نداريم در عمل هم كارنامه موفقي را نديده ايم.
چگونه مي توانيم از نيروهاي مردمي براي اجرای اين تشكيلات ساماندهي كنيم؟
ما در ابتدا بايد نظام مقدس خودمان را با اين دشمناني كه دارد از آسيب پذيري ها بيمه كنيم كه اگر يك تحريمي صورت بگيرد و يا توطئه اي شكل بگيرد به راحتي بتوانيم بر آنها فائق بياييم و اگر اينگونه باشيم مي توانيم آن اهداف عاليه را دنبال كنيم.
حضرت امام فرمودند: "بايد هسته هاي مقاومت حزب اله در جهان اسلام براي مقابله با استكبار و استعمار شكل بگيرد". فكر مي كنم امام (ره) در پايان جنگ فرمودند: "جنگ، جنگ تا رفع فتنه در عالم" البته اين بر مبناي آيه 193 سوره بقره وهمچنین آيه 73 سوره انفال است.
منظور از اين جنگ حتما جنگ فيزيكي نيست بلكه مي تواند جنگ نرم باشد و اقتدار اسلام و مسلمين در مورد تعاليم عاليه و رسوا كردن دشمنان در فتنه انگيزي آنها باشد.
به هر حال برائت از مشركان و مقاومت در برابر ديو چند چهره استعمار در قول و عمل و مقابله با فتنه انگيزي آنها كه چگونه اين فتنه ها را طراحي مي كنند، نيازمند يك بصيرت و اتحاد در عمل است كه بتوان بر آنها فائق شد.
نظر شما