اشاره:
متاسفانه در جامعه امروز شاهد بروز افزایش آمار طلاق نسبت به ازدواج هستیم که این موضوع برای سلامت روانی جامعه نگران کننده است.از سویی هر پدیده ای که در جامعه فراگیر شود، قبح و زشتی آن از بین می رود.
این مسئله بهانه ای شد تا در ادامه گفتگو هایمان با محمد سلیمی دارای دکترای مدیریت فرهنگی و از پژوهشگران دانشکده صدا و سیمای قم گفتگویی انجام دهیم که در پی می آید:
با توجه به افزایش آمار طلاق فکر می کنید که این امر چه آسیب هایی به دنبال دارد؟ قبل از پرداختن به امر طلاق لازم است که اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و جایگاه آن نزد خداوند روشن شود. در روایات است که هیچ بنایی در اسلام محبوب تر از ازدواج نیست. انسان با ازدواج محبت، فداکاری و ایثار را می آموزد و زمینه رسیدن به کمال برای او فراهم می شود. در ازدواج انسان همنیشینی می یابد که برای همیشه در کنار اوست. لذا این همنشینی می طلبد که رفتارهایش را با او هماهنگ کند. این هماهنگ کردن با دیگری، زمینه ای برای کمال و رشد او شده و باعث می شود انسان حقوق دیگران را محترم شمرده و به آنان احترام گذارد. همچین ازدواج موجب ایجاد زمینه ای برای تولد و تربیت فرزند نیز است. محلی برای ساخته شدن انسان هایی که می خواهند جامعه را بسازند.
پیامد دیگر ازدواج این است که امنیت اخلاقی در جامعه افزایش می یابد. وقتی غرایز در خانواده ارضا شد طبعا فساد و فحشا نیز کم می شود، مگر برخی که خود شقی و غافل هستند و می خواهند به فساد رویگردان شوند. لذا کسی که در خانواده نیازهای طبیعی اش برآورده می شود ناهنجاری ها کم شده و امنیت اخلاقی ایجاد می شود.
با توجه به ثمرات زیادی که ازدواج به دنبال دارد طلاق چه پیامدهای خواهد داشت؟ همانگونه که تشکیل خانواده ثمرات بسیار خوب دارد؛ طلاق، آسیب ها و پیامدهای سوئی در جامعه به دنبال دارد. کینه و ناآرامی جای دوستی و آرامش را می گیرد. به گفته روانشناسان تشنج و تشویش و استرس ناشی از طلاق در زوجین، بیش از مرگ همسر است. زیرا در اینجا بنیان یک خانوداه از هم می پاشد.
از دیگر آثار سوء طلاق، ناامنی و ایجاد فساد و افزایش جرایم اجتماعی است. یکی از عوامل نگهدارنده افراد، غیر از تقوای الهی، تعهد به خانواده اش است. زمانی که طلاق صورت می گیرد نیازهای زن و مرد به طور طبیعی ارضا نمی شود. پس در پی ارضای نیاز خود از طریق غیر اخلاقی برمی آیند. پیامدهای طلاق فقط فساد جنسی نیست بلکه طلاق فساد اخلاقی، رفتاری و جرایم اجتماعی نیز به دنبال دارد. بدین دلایل است که طلاق شوم و ناپسند است.
از دیگر پیامدهای طلاق که کاملا آشکار و بارز است، مختل شدن تربیت فرزندان است. بیش از پدر و مادر این فرزندان هستند که در معرض آسیب قرار می گیرند. دنیای فرزندان پدر و مادرشان است اگر آنان از یکدیگر جدا شوند فرزندان به شدت احساس بی پناهی و سردرگمی می کنند که این امر آسیب روحی زیادی به آن ها وارد می کند. همچنین در روش تربیتی فرزندان نیز خلل وارد می شود. هریک از والدین می خواهند بچه ها را به گونه ای که می خواهند تربیت کنند و گاها هیچ یک از آنان فرصت تربیت پیدا نمی کنند و این موجب مختل شدن تربیت فرزندان می شود. همچنین کشمکش هایی که در حین طلاق رخ می دهد اثرات سوئی روی فرزندان می گذارد.
جایگاه مشاوره در حل اختلاف بین زوجین را چگونه ارزیابی می کنید؟ متاسفانه هم اکنون طلاق به جای اینکه آخرین راه حل باشد به عنوان اولین راه حل انتخاب می شود. این نوع نگاه اشتباه است که زوجین همدیگر را تحمل نکنند. بلکه رفع سوءتفاهمات و تحمل دیگری موجب کمال انسان می شود. مشاوراتی که به زوجین داده می شود باید بسیار دقیق باشد. آن مقدار که راه حل طلاق توصیه می شود باید توصیه به اصلاح ذات البین، تحمل یکدیگر، محبت بیشتر، گذشت و فداکاری شود. تحملی که از روی بصیرت باشد نتیجه بخش خواهد بود.
زمانی که اختلافات اوج می گیرد بزرگترهای خانواده می توانند حکمیت کنند. این حکمیت خانواده در زمان اختلاف بین زوجین، موجب ضمانت اجرایی شده و نوعی تعهد غیر رسمی برای ادامه زندگی در طرفین ایجاد می شود.
مسئله دیگری که در رابطه با طلاق بسیار تاسف برانگیز است این است که قبح این امر از بین رفته و زوجین به راحتی حرف از طلاق می زنند و آن را نوعی آزادی برای خود می پندارند.به نظر شما دلیل این امر چه می تواند باشد؟ عامل اصلی از بین رفتن قبح طلاق و افزایش این مسئله، افول و سقوط اخلاق و تقوا در جامعه است. اگر اخلاق خانوادگی حفظ و ارتقا یابد ؛ اختلافات خانوادگی کمتر شده و مسلما طلاق نیز کمتر می شود.
این افول اخلاقی زمینه های زیادی دارد که یکی از علل اصلی آن رواج اندیشه ها و تفکرات غلط و نامناسب است. به عنوان مثال ممکن است هدف کسی از ازدواج فقط کسب لذت باشد در حالی که تشکیل خانواده مسئولیت و محدودیت هایی نیز با خود دارد و صرفا کسب لذت نیست. این نگاهی سکولار به ازدواج است. اگر انسان خواهان لذت پایدار و وسیع است باید اصول و قواعدی را رعایت کند. بایستی مشکلات و سختی ها را نیز تحمل کند. گاهی این طرز تفکر موجب پیدایش خودخواهی و خودبینی در انسان می شود. زیرا او بر این تصور است که می پندارد فقط اوست که می فهمد و دیگران درک درستی ندارند. این نوع نگرش موجب شده که آمار طلاق در بین افراد دارای تحصیلات بالاتر از لیسانس 20 درصد افزایش یابد. زیرا برخی که تقوا و تواضع ندارند با افزایش تحصیلات دچار غرور و خودبزرگ بینی شده و در نتیجه تحمل حرف طرف مقابل را ندارند.
علت دیگر افزایش طلاق روابط ناصحیح زن و مرد است. ارتباط ناصحیح زن و مرد در محل کار، خیابان و حتی خانواده و اختلاط آزادانه با یکدیگر موجب کم شدن جذابیت همسرش برای او می شود. به طور مثال اگر کسی در بین روز خوراکی های متنوعی را بخورد دیگر میلی به غذا نخواهد داشت. فردی که در طول روز با جنس مخالف مراوده دارد دیگر همسرش برای او جذابیت کمتری خواهد داشت. این محدودیت هایی که دین اسلام در رابطه با روبط زن و مرد قائل است بی حکمت نبوده و در جهت حفظ کیان خانواده است.
یکی از استوانه های خانوده رعایت این محدودیت هاست. نباید با یک ژست روشنفکرانه منکر این اصل شد. کسی که هوشیار باشد و از روحیات زن و مرد به خوبی آگاه باشد درمی یابد که این ارتباطات روی روابط خانواده اثرگذار است. عامل دیگر افزایش طلاق زمینه های اجتماعی و شغلی نامناسب است. مشکلات مالی مردان، اشتغال زنان و بیکاری نیزاز دیگر علل آن است.
رسانه ها چه نقشی در این باره می توانند داشته باشند؟ متاسفانه یکی از محورهای جذابیت برنامه ها، جذابیت های جنسی و روابط زن و مرد است. تهیه کنندگان رسانه ها از این ارتباطات برای جذب مخاطب بیشتر استفاده می کنند چه در مجلات و چه در سینما و تلویزیون.
در فیلم ها با پرداختن به مسائل عشقی، موجب عادی سازی روابط زن و مرد و نیز با زیبا نشان دادن آن باعث کاهش تقوای خانوادگی و افزایش طلاق می شود. در برخی فیلم ها نیز مانند فیلم های فمینیستی به عقده های زن و مرد دامن می زنند که موجب می شود زن احساس کند به او ظلم زیادی شده و زمینه ساز اختللاف او در زندگی اش شود.
جهت این گونه فیلم ها به جای اینکه به سمت اصلاح و تحکیم خانواده باشد به سمت تخریب خانواده است. باید رسانه ها بینش و تعقل مردم را بالا ببرند و بینش الهی را رواج دهند نه نگرش مادی را. با نشان دادن افق های دور دست به جوانان، به آنان نشان دهند که از طریق تشکیل خانواده خیرات و کمالات بسیاری را بدست خواهند آورد. رسانه ها می توانند با نفوذی که دارند زن و مرد را از این سطح پایین و پست زندگی بالا ببرند زیرا با بالا رفتن بینش آنها و وسیع شدن دیدشان مشکلات زندگی کم می شود و اهمیت مسائل را بهتر درک می کنند.
پایان پیام/
نظر شما