مجید معارف، رییس دانشکده الهیات دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در مورد تلاش ها و فعالیت های امام جعفر صادق (ع) گفت: اين امام همام (ع) نقش انكارناپذيری در احيای معارف اسلامی داشتند و در واقع معرف اسلام راستين به جامعه بودند و در اين جهت نه تنها بر شيعيان بلكه بر همه مسلمانان حق عظيمی دارند.
وی با اشاره به امامت 34 ساله امام صادق (ع) اظهار کرد: دوران امام صادق (ع) دوره خاصی است زيرا اين زمان با دوره انتقال قدرت از بنی اميه به بنیعباس مصادف شد که يك اتفاق مهم سياسی بود. سلسلهای برچيده شد و سلسله جديد به جای آن بر سركار آمد. بنی عباس سعی كردند كه كليه نيروهای مخالف با بنی اميه را بسيج كنند و در اين راه از عدم رضايت و خشم شيعيان عليه بنی اميه استفاده كردند و با امام صادق (ع) نامهنگاری كردند و ايشان را دعوت كردند كه با نهضت آنها همكاری كنند.
وی با تأکید بر اینکه آنچه كه در موضعگيریهای حكيمانه ايشان قابل ذكر است اين است كه ايشان به نامه سردمداران اين نهضت يعنی ابوسلمه حلال، شخصيت معتبر سياسی و ابومسلم خراسانی، شخصيت معتبر نظامی اين نهضت پاسخ منفی دادند، تصریح کرد: امام صادق(ع) آن موقع میدانستند كه بنی عباس در صورت پيروزی تبديل به يك بنی اميه جديد از نظر خشونت و قدرتطلبی و ظلم میشود. اگر قرار بود امام صادق(ع) كار سياسی انجام دهند بايد خود ايشان پرچمدار نهضت بودند نه اينكه در ركاب بنی عباس مبارزه كنند. امام (ع)، حجت الهی و معصوم است و بر حجت الهی جايز نيست كه در ركاب شخص ديگر قيام كند.
وی تاکید کرد: حتی اگر خود ايشان هم میخواستند پرچم مبارزه سياسی را برافرازند، شيعيان واقعی اندكی حامی ايشان بودند البته شيعيان ظاهری و شناسنامهای در آن روزگار زياد بودند اما ايشان به اصحابی باوفا و عاشق، شهادتطلب و مطيع مطلق احتياج داشتند. در اين شرايط امام(ع) فعاليتهای فرهنگی را در پيش میگيرند كه ادامهدهنده كار پدر بزرگوارشان (ع) بود و كار فرهنگی امام باقر(ع) را به كمال رساندند.
معارف با بیان اینکه در آن زمان شعار نهضت بنی عباس اين بود كه فعلا با بنیاميه میجنگيم و بعد از پيروزی، يك شخصيت عادل و مرضی آل محمد (ص) را به خلافت انتخاب میكنيم، عنوان کرد: در حالي كه بعد از پيروزی برخلاف شعار خود عمل كردند و با ابوالعباس سفاح بيعت كردند و بعد از او خلافت به برادرش ابوجعفر، منصور دوانقی رسيد.
این استاد دانشگاه تهران ابراز کرد: اگر ما شرايط عصر امام جعفر صادق(ع) را از نظر وجود جريانهای مختلف فكری و فرهنگی بسنجيم، عصر ايجاد جريانهای مختلف فكری و مذهبی است. اين جريانها به ويژه در اهل سنت با جريان فكری مالك ابن انس پررنگتر شد كه بعدها رئيس مذهب مالكی شد. ابوحنيفه، رئيس مذهب حنفی نيز در اين دوره بوده است. همچنين، جريانهای كلامی مانند خوارج، مرجئه، معتزله و ... هر كدام تفسيری را از اسلام به نمايش گذاشتند كه اكثر اين تفسيرها و برداشتها با سنت اصيل اسلامی مغايرت داشت. در اين شرايط امام جعفر صادق(ع) ضامن بهترين و صحيحترين قرائتی تفسير از اسلام بودند. همين مسئله فعاليتهای فرهنگی در كارنامه امام صادق(ع) را بر هرگونه فعاليت مستقيم سياسی مقدم و دارای اولويت میكند.
وی در ادامه سخنانش بیان کرد: امام صادق(ع) در فعاليتهای فرهنگی، دوگونه كار انجام دادند: اول ارتباط با عامه مردم و مطلق جامعه اسلامی و مخصوصا بزرگان اهل سنت مانند ابوحنيفه، مالك ابن انس و ... بود كه سؤالات فكری خود ار از ايشان میپرسيدند و دوم، ارتباط خاص ايشان با شيعيان بود كه برای آينده كادرسازی میكردند و مانند زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم در اين مكتب تربيت شدند كه بعدها هر يك از آنها در يك منطقه مرجع شدند.
معارف افزود: امام صادق(ع) درون شيعه با برداشتها و قرائتهای انحرافی از تفكر شيعی مبارزه میكردند كه مهمترين مبارزه ايشان در اين جبهه را مبارزه با جميعتی بنام غلات و غاليان بايد دانست كه آنها يك نحله انحرافی بودند كه از طريق غلو در مقام اهل بيت(ع) صفاتی را مانند ربوبيت كه مخصوص خداوند بود به اهل بيت(ع) نسبت میدادند و امام (ع) ايشان را طرد كردند تا مكتب اهل بيت (ع)، كه بعد از دوره امام سجاد(ع) دوباره پا به عرصه جامعه گذاشته بود، توسط تفكر غلات تفسير به رأی نشود. خود انديشههای غلوآميز میتوانست بهانهای را به دست حاكمان عباسی دهد تا يك مبارزه بیامان را عليه مكتب اهل بيت(ع) در پيش بگيرند.
وی با تأکید بر اینکه انشعابات مذهبی در دوره امام صادق(ع) بر سر امامت، ريشه در ظهور غُلات و منحرفان مذهبی دارد، تصریح کرد: اين غُلات بودند كه برای اسماعيل، ادعای امامت كردند وگرنه خود اسماعيل ادعايی نداشته است. اسماعيل در حيات پدرش از دنيا رفت و توسط امام صادق(ع) تشييع جنازه شد اما بعد از شهادت امام صادق(ع) غُلات از باب انحراف در افكار شيعه گفتند كه اسماعيل نمرده است و بار ديگر ظهور پيدا میكند و توانستند عده كمی را هم تحت تأثير قرار دهند.
معارف با اشاره به اینکه بعد از شهادت امام صادق(ع)، منصور عباسی به فرماندار مدينه به نام سليمان بن جعفر نامه نوشت كه در وسايل امام صادق(ع) جستجو و وصيت ايشان را پيدا كن و وصی و جانشين امام صادق(ع) را گردن بزن كه دامنه امامت جمع شود، بیان کرد: او نيز وصيتنامه را پيدا كرد و ديد كه امام صادق(ع) به پنج نفر وصيت كرده است كه عبارت بودند از: اول منصور عباسی، دوم فرماندار مدينه، سوم زبيده همسرشان، چهارم موسی بن جعفر(ع) و پنجم فرزندشان عبدالله. منصور به حاكم مدينه گفت كه اين وصيتنامه اندكی بعد باعث اختلاف بين شيعيان میشود. البته امام صادق(ع) به اصحاب خاص خود فرموده بودند كه وصی واقعی چه كسی است و بدين خاطر شيعيان واقعی گمراه نشدند. فتحيه همانند موجی بودند كه در تاريخ بر روی آب ايجاد شدند و بعد به سرعت مضمحل شدند.
نظر شما