انجام برجام؛ فرجام روابط ایران و امریکا

خبرگزاری شبستان: همیت توافق ‌هسته‌ای‌ در رسانه‌های ‌داخلی ‌و جهان تا اندازه‌ای ‌است که‌ گمانه‌زنی‌ها ‌همچنان پیرامون ابعاد، و پیامدهای ‌احتمالی‌ آن ادامه‌ دارد.‌ یکی‌از این گمانه‌زنی‌ها که ‌در آغاز مذاکرات تا به ‌امروز مورد توجه ‌اکثر صاحب نظران بوده‌است، سرنوشت روابط ایران و امریکا بعد از توافق‌هسته‌ای است.

خبرگزاری شبستان: اساسا آنچه ‌که ‌به ‌روابط کشورها شمایلی‌درست و قاعده‌مند می‌بخشد و سالیانی‌دراز، بخش مهم، تعریف شده‌ و لاینفک دولتها به شمار می‌رود، سیاست خارجی‌ و دستگاه ‌دیپلماسی ‌هر کشور، در قالب نهاد وزارت امورخارجه‌ است. نهادی ‌که ‌در سال‌های‌ بعد از انقلاب اسلامی‌ در ایران،‌ همواره ‌از جمله ‌پرکارترین نهادهای‌ دولت بوده ‌و این روزها نیز به‌ واسطه‌ توافق ‌هسته‌ای ‌و بیش از 22 ماه‌ تلاش شبانه‌روزی‌ مردان عرصه‌ دیپلماسی‌در برابر 6 قدرت برتر دنیا، به‌صدر اخبار ایران و جهان آمده‌است.

اهمیت توافق ‌هسته‌ای‌ در رسانه‌های ‌داخلی ‌و جهان تا اندازه‌ای ‌است که‌ گمانه‌زنی‌ها ‌همچنان پیرامون ابعاد، و پیامدهای ‌احتمالی‌ آن ادامه‌ دارد.‌ یکی‌از این گمانه‌زنی‌ها که ‌در آغاز مذاکرات تا به ‌امروز مورد توجه ‌اکثر صاحب نظران بوده‌است، سرنوشت روابط ایران و امریکا بعد از توافق‌هسته‌ای ‌و امکان‌سنجی ‌نمونه‌هایی ‌از این شکل گفتگوها و تعاملات، در سایر مسائل و چالش‌های‌ منطقه‌ای ‌و بین‌المللی‌ می‌باشد. برآنیم تا در ادامه، آینده ‌روابط دو کشور را از دیدی ‌واقع‌بینانه ‌در سایه‌ توافق‌هسته‌ای ‌مورد نقد و بررسی‌ قرار دهیم.

معمولا آنچه‌ که‌ از دیرباز به‌ روابط میان دولتها شکل می‌داده‌، شامل اصول، مبانی و مولفه‌های ‌مختلفی‌ است که‌ برآیند آن‌ها منافع و مصالح ‌هر کشور را می‌سازد. این مولفه‌ها از ساختارِ حکومت اعم از ایدئولوژیک‌ یا غیر ایدئولوژیک گرفته‌ تا ویژگی ژئوپلتیک، منابع و ظرفیت‌های ‌داخلی‌ و بسیاری‌ عوامل دیگر می‌باشد. منافع ملی ‌در حقیقت عامل حیاتی ‌و نیرومحرکه‌ی دستگاه‌های ‌مختلف نظام ‌یک کشور است. ازجمله‌ تاثیرات بدیهی و مشهود این مهم، در برقراری‌ ارتباط و تعامل با سایر کشورها در عرصه‌ی منطقه‌ای‌ و بین المللی می‌باشد. نیاز به ‌صیانت از مرزها و تامین استقلال و امنیت کشور، در گرو تقویت ارتباط با ‌همسایگان است و چرخیدن چرخ اقتصاد، به‌واسطه ‌تامین نیازهای ‌اساسی‌کشور و انجام صادرات و واردات، ارتباط مستقیمی‌ با تقویت و توسعه ‌مناسبات با سایر کشورها دارد. اما‌ همانطور که ‌گفته‌شد منافع ملی، ‌خود مجموعه‌ای ‌از پارامترها ‌است که‌ دارای ‌درجات مختلف اهمیت می‌باشد و مستقیما بر روی ‌برقراری‌ روابط ‌یا عدم آن اثرگذار خواهد بود. به ‌بیانی‌ساده‌تر منافع ملی، ‌ترسیم‌کننده‌ خط قرمزها و متمایز نمودن دوست از دشمن است.

منافع ملی‌کشور ما که‌ در قانون اساسی‌کشور نیز آمده‌است، در کنار مشترکاتِ اصول و پارامترهایی‌که ‌با سایر کشورها دارد (مانند رفع نیازهای‌ اقتصادی و ‌امنیتی، حفظ تمامیت ارضی ‌و استقلال کشور و...)‌ متاثر از اصول و مبانی بنیادینی است که‌ به ‌لحاظ درجه‌ اهمیت، از منافع مزبور به ‌مراتب بالاتر و حتی‌شکل دهنده ‌آنها و نیز ترسیم کننده‌ سیاست داخلی ‌و خارجی‌کشور می‌باشد. با توجه‌ به ‌ماهیت اسلامی‌ و انقلابی ‌نظام جمهوری‌اسلامی‌ایران، موضوعات مهمی‌ ازجمله ‌ماهیت استکبارستیز نظام، نفی‌سلطه‌گری‌ و سلطه‌پذیری، صدور انقلاب و دفاع از مسلمانان و مستضعفین جهان در کنار سایر پارامترها، به‌ ابعاد سیاسی‌ و نظامی‌کشور جهت داده ‌و بنابراین حمایت از مردم مظلوم فلسطین، مبارزه ‌با تروریسم در ‌همسایگی ‌مرزهای‌کشور، ایستادگی‌ دربرابر رژیم جعلی ‌و اشغال‌گر صهیونیست و عدمِ پذیرش مشروعیت‌وشناسایی آن، از جمله‌ خطوط اصلی‌ و لاینفک نظام جمهوری‌اسلامی ‌است که ‌در سیاست خارجی ‌کشور به‌وضوح مشخص و منعکس می‌باشد. 

حال با ارائه تعریف مختصر فوق ‌از منافع ملی ‌و روشن شدن مرزهای ‌روابط کشورها با‌یکدیگر، نیم نگاهی ‌به ‌توافق‌هسته‌ای‌ وین می‌اندازیم.

 طی‌ روزها و ‌هفته‌های ‌اخیر، هیئت مذاکره کننده کشور برخلاف تبلیغات منفی‌ و ‌هجمه‌های ‌گسترده ‌برخی ‌کشورها، در نبردی‌ فشرده و نابرابر با 6 قدرت بزرگ جهان، توانست هنر دیپلماسی را به زیبایی در پیش چشم ‌جهانیان به نمایش بگذارد. ‌امریکا و رژیم صهیونیستی ‌سالیان درازی است که به ‌انحای‌گوناگون انواع اتهامات مختلف را به‌ ایران وارد کرده‌اند و ‌همواره ‌با خطاب قراردادن آن‌ همردیف کشورهای ‌حامی ‌تروریست و غیرصلح آمیز خواندن ماهیت ‌هسته‌ای ‌ایران، سعی در مخدوش نمودن چهره‌ کشور نزد افکار عمومی‌ جهان ‌و ترویج نوعی ‌ایران‌هراسی‌ در میان دولتها و ملت‌ها داشته‌اند. اما برخلاف جریان و موج تبلیغات رسانه‌ای، ایران با به‌کرسی‌نشاندن منطق مفاهمه‌و گفتگو، ذهنیت افکار عمومی‌جهان را تحت تاثیر قرار داد تا جایی‌که ‌بسیاری ‌از نخبگان و صاحب نظران آن را فصلی نو در روابط بین الملل‌ یاد می‌کنند.

اما آنچه ‌که ‌برای‌مخالفان داخلیِ ‌این توافق و قطعا عموم مردم و مسئولین منشا نگرانی است، عدم اطمینان به‌کشورهایی ‌نظیر آمریکاست که ‌در طول 35 سال بعد از پیروزی ‌انقلاب مواضع ستیزه‌جویانه ‌خود نسبت به جمهوری اسلامی‌ رها نکرده‌اند و از‌ هیچ کوششی‌در معاندت با نظام و ملت ایران فروگذار نبوده‌اند، بنابراین طبیعی‌ است که ‌چنین نگرانی‌هایی‌ وجود داشته‌باشد.  تضمینی وجود ندارد که کشورهای موردنظر در جهت رویه‌ای‌که ‌تاکنون پیش گرفته‌اند، به بهانه‌های واهی بدعهدی ‌پیشه‌ نکرده، ومخل و ناقض اجرای ‌توافق نگردند. از این‌رو، به‌تلافی، سازوکار بازگشت به ‌وضعیت سابق‌ هسته‌ایِ پیش از توافق،‌ همواره ‌در دستور کار نظام قرار دارد.

بی‌شک اصول ومبانی ‌جمهوری‌ایران تضادهای‌آشکاری ‌را با امریکا جهت ‌برقراری‌ روابط موثر نشان می‌دهد. برجسته‌ترین نقطه‌ تضاد، حمایت تمام قد و آشکار امریکا از رژیم صهیونیستی ‌است و درست در نقطه‌ مقابل، عدم مشروعیت و جعلی‌خواندن این رژیم ازسوی ‌ایران، همواره مورد تاکید و خط‌مشی سیاستمداران آن بوده است. بنابراین با توجه ‌به ‌تضادهای بزرگ در منافع ملی‌ دو کشور،‌ همچنین چالش‌های‌ موجود در روابط ایران و امریکا و حافظه ‌تاریخی ‌یک ملت (ایران) که ‌هرگز نباید آن را دست کم ‌گرفت، نمی‌توان از این توافق به ‌عنوان فصلی ‌نو در روابط ایران و امریکا ‌یاد کرد. البته ‌این اظهارنظر، به‌ معنی‌ نادیده‌گرفتن اهمیت توافق در گشودن فصلی جدید ‌در روابط بین الملل ‌همانطور که‌ صاحب نظران از آن ‌یاد می‌کنند، نیست؛ بلکه باید به‌ آن در حد و اندازه‌ی‌ توانایی‌ها و ظرفیت‌های‌ آن نگاه‌کرد. از دید نگارنده ‌این توافق دارای ‌ظرفیت‌ها و قابلیت‌های ‌بسیار زیادی ‌است که ‌فراتر از ‌یک متن و توافق ساده‌ می‌باشد؛ و اجرا ‌یا عدم اجرای ‌آن، با توجه به وقوع فرازونشیب‌های‌ احتمالی، قاعدتا محک مناسبی‌ برای‌ آزمودن قدرتهای ‌بزرگ به‌خصوص امریکا، در بازه ‌زمانی حدود‌ا یک دهه‌ ‌است.

یکی از ‌اصول مهم و سازنده روابط ‌کشور با سایر دولت‌ها، ‌همزیستی ‌مسالمت آمیز با دولتهای ‌غیرمحارب، صلح طلبی‌ و اصل احترام متقابل است. اصلی‌که‌ همواره‌ وزیرامورخارجه‌ در طول گفتگوها و مذاکرات با سایر کشورها بر روی‌ آن تاکید می‌کردند. ‌همچنین، عملکرد ‌جمهوری‌اسلامی‌ایران در ارتباط با سایر کشورها در طول سال‌های‌ بعد از انقلاب نشان می‌دهد که ‌منافع ملی ‌با توجه‌ به ‌شرایط و مصلحت کشور می‌تواند ‌یکپارچه‌ یا گاها به‌شکلی‌ مجزا دنبال شود. به‌عنوان مثال در ارتباط با ترکیه، علیرغم اختلافات زیادی که به لحاظ سیاسی‌ ‌در مورد مسائل منطقه‌ای در دیدگاه هردوطرف ‌وجود دارد، با این حال سال‌های‌ متمادی ‌تبادلات تجاری ‌همچنان با این کشور به قوت خود باقی است. ایران در سالیان نه‌چندان دور، روابط گسترده‌ای ‌در زمینه‌های اقتصادی‌، تکنولوژیکی ‌و... با کشورهای ‌اروپایی ‌بالاخص آلمان داشته‌، که‌ نهایتا با دخالت‌های‌امریکا به‌سردی ‌و تیرگی‌گرایید. حال قدرت‌های‌اروپایی ‌رفته‌رفته ‌به‌این جمع بندی‌رسیده‌اند که‌ قادرند منافع خود را بنا به‌صلاحدید از‌هم تفکیک نموده و بدون تداخل بایکدیگر، در مورد برخی‌حوزه‌ها به ‌بحث و گفتگو بنشینند و درنهایت به‌توافق برسند. توافق‌هسته‌ای‌اخیر میان ایران و قدرت‌های‌بزرگ نمونه‌ی‌ برجسته‌ و شاهدی ‌براین مدعا است. از سوی دیگر، گروه‌ مذاکره‌کننده ‌هسته‌ای‌ امریکا در‌یک پروسه‌ دوماهه ‌باید از آنچه‌ که ‌در توافقات انجام داده‌اند، در برابر نمایندگان کنگره ‌دفاع کنند. در روزهای گذشته و در اثنای بررسی توافق هسته ای در کنگره، طرحی‌که‌ یکی‌از نمایندگان جمهوری‌خواه‌ مبنی ‌بر مشروط نمودن توافق به ‌شناسایی‌ رژیم صهیونیستی ‌توسط ‌ایران به‌مجلس سنا ارائه‌کرده‌بود از سوی این مجلس رد شد.  این در حالی ‌است که باراک اوباما رئیس جمهور این کشور، چندماه قبل و بعد از آخرین مذاکرات در لوزان سوییس، اعتراض نتانیاهو به بیانیه این توافق، که آن را تهدیدکننده ‌امنیت اسرائیل تلقی‌ و درخواست کرده بود تا‌ هر توافقی‌ با ایران، به‌شناسایی ‌اسرائیل از سوی‌این کشور مشروط شود، را رد نمود و آن را‌ یک سوءداوری ‌جدی ‌خواند. بنابراین به‌وضوح مشخص است که ‌امریکا نیز از دنبال نمودن منافع خود به‌ صورت‌یکپارچه‌ دست برداشته ‌و سعی‌ در پرداختن ‌مسائل به‌شکل گام به‌گام و تفکیک حوزه‌های گفت‌وگو از ‌یکدیگر دارد.

 اگرچه‌ داشتن چنین دیدگاهی، خوش بینانه‌ و قضاوت در مورد آن اندکی‌ زود به‌نظر می‌رسد. اما‌ همانطور که ‌گفته‌شد نتیجه‌ی ‌اجرای ‌نهایی ‌توافق و عبور از سالهای ‌منتهی‌ به ‌پایان آن، بی‌شک آزمونی‌بزرگ برای‌ همه‌ اعضای 5+1، و همچنین الگویی مناسب برای آن دسته‌ از کشورهای‌ خواهان توسعه‌ و متقاضی ‌استفاده‌ از انرژی‌صلح آمیز‌هسته‌ای، و‌همچنین افکار عمومی‌جهان می‌باشد، و مسلما،  بیش از‌همه، سرنوشت روابط ایران و امریکا به‌آن گره‌خورده‌است. حتی اگر اجرای‌ توافق به ‌شکلی‌ ایده‌ال پیش رود بازهم برقراری روابط دو کشور منوط به شرایط ویژه‌ای ‌است. نباید فراموش کنیم‌ قدرت‌های‌بزرگی همچون امریکا زمانی ‌به‌ صراحت عنوان می‌کردند که‌ ایران نباید تاسیسات‌ هسته‌ای‌ و غنی‌سازی‌ داشته‌ باشد و امروز بعد از گذر سالها، به ‌ناچار با تغییر موضع خود، از موضع احترام و اکرام پای‌میز گفتگو و مذاکره ‌نشستند و درنهایت به داشتن حق برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران اذعان کرده‌اند. اگر ایالات متحده امریکا‌ رویه مذاکرات ‌را حفظ نموده ‌و از موضع احترام و اکرام، و نه‌زیاده‌خواهی‌ با ایران روبه‌رو ‌شود، آنگاه ‌شاید بتوان این چشم انداز را برای هردو طرف متصور بود که‌ در صورت وقوع ضرورت و صلاحدید منافع ملی‌ و فراملی، در برخی ‌موضوعات- البته‌ به ‌تفکیک، و با رعایت خطوط قرمز- وارد مذاکره ‌شد. به‌طور قطع گذشت زمان، بهترین گواه‌ و داور خواهد بود.

نویسنده: حدیث آسمانی

پایان پیام/

کد خبر 477786

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha