به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، محمد علی بهمني در ابتدای کتاب در مقدمه ای آورده است:«من به خوانش ديگران از شعرم، با دقت گوش سپاري ميکنم و گاه خود نيز غزلهايم را با طنين خوانش آنها ميخوانم. همين کافي است که فکر کنم [شايد] ديگران نيز دوست داشته باشند، طنين نوشتاري خوانشم را بدانند. در اين مجموعه [با پوزش از دلبستگان ريختنويسي سنتي غزل] شکل خوانشي خودم را در تعدادي از غزلهاي بيشتر گفتماني ترسيم کردهام. با اين اشاره لازم که اين گونه نويسي را اول بار، زندهنام منوچهر نيستاني سرمشق غزل امروز کرد.»
بهمنی در این جملات چرائی تغيير شکل سطربندي سنتي غزل در برخي از اشعار اين مجموعه خود را توضیح داده است و اینکه در این ساختار شکنی وام دار زنده یاد منوچهر نیستانی است.
باور کنيد حال و هوايم مساعد است
اين شايعات شيوه برخي جرايد است
يک صبح تيتر ميشوم: اين شخص...[بگذريم]
يک عصر: خواندهايد... وَ تکرار زايد است
من زندهام هنوز و غزل فکر ميکنم
باور نميکنيد، همين شعر، شاهد است
بهمنی این اثر را در سال 88 درست 38 سال بعد از چاپ اولین اثرخود منتشر کرد تا به همه دوستداران غزل دیروز و امروز و فردا بگوید او با قوت به حیات و سرودن ادامه می دهد.
محمد علی بهمنی در توضیح بیوگرافی خود گفته است: «دو ماه به زمان تولّدم باقیمانده بود که برادرم در دزفول بیمار میشود. خانواده هم از این فرصت استفاده میکنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار بهدنیاآمدم و در شناسنامهام درج شد متولّد اندیمشک، چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامهام را همان زمان میگیرد. البتّه زیاد آنجا نبودم، همان زمان ۱۰ روز یا یکماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و... بهصورت پراکنده بودیم، چون پدرم شاغل در راهآهن بود، مأموریتهای ایستگاهی داشتند. از سال ۱۳۵۳ به بندر عباس رفتم.»
اولین شعرش را در 9 سالگی در مجله" روشنفکر"که فریدون مشیری آن روزها مسوولیت صفحه شعر و ادبش را به عهده داشت چاپ کرد.
عشق از مضامینی است که در اغلب غزل های او حضور دارد. بهمنی را می شود استاد غزل های ناب عاشقانه خواند و البته پدر غزل سرایی معاصر ایران ؛ آنچنانکه در سال ۱۳۷۸ تندیس خورشید مهر را بهعنوان برترین غزلسرای ایران دریافت کرد.
"باغ لال "،"دربیوزنی"،"عامیانه ها"،"گیو،کلاه ، کفتر"، "گاهی دلم برای خودم تنگ می شود"،"غزل"،"شاعر شنیدنی است"، "عشق است"، "نیستان"، " کاسهٔ آب دیوژن، امانم بده"، "این خانه واژههای نسوزی دارد"، "من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم" و "غزل زندگی کنیم" به ترتیب مجموعه شعرهای وی از سال 1350 به بعد است.
در کتاب « من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم»می خوانیم:
مرا ببر به "منم" آن منی که خالق آنی
همان منی که غزل خوب می سرودزمانی
رسیده ام به خودم مثل سایه ام که ندارد
به جز نشانی من در ضمیرخویش نشانی
میان "من" و" خودم" یک هبوط فاصله دارم
به بعد پیری و گم گشته ای به نام جوانی
رسیده ام به صف جسمهای جان شده -حیفا
-که جسم جان شده را نیست شورخانه تکانی
به خود رسیدن هم،-نوعی توقف است وسوال
چرا به پاخ من لال مانده اند معانی؟
به من رسیدنم- اما:رسیدنی ات که تنها
تومی توانی و بایدمرا به من برسانی
(صفحه 22)
با معجزة خواب هم اين پير زماني است
از اين همه گل، رايحهاي نيز نچيده
شايد كه بخندي به من و باورم ـ اما
وقتي كه غروبم من و وقتي تو سپيده
(صفحه 38)
عكس من است ـ اين عكس ـ عكاس كم هنر نيست
حتي منِ من از من، اين گونه با خبر نيست
عكاس در يقينش يك چهره آفريده ست
ـ شكل مني كه در من ديگر از او اثر نيست
(صفحه27)
دل خوشم با غزلي تازه، همينم كافي است
تو مرا باز رساندي به يقينم كافي است
قانعم بیشتراز این چه بخواهم ازتو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ت
گله ای نیست من وفاصله ها همزادیم
گاهی ازدورتورا خوب ببینم کافی ست
(صفحه 34)
محمدعلي بهمني مطرحترين و به نام ترین چهره در قيد حيات غزل معاصر این روزها است.غزل های عاشقانه او از پرآوازه ترین غزل های معاصراست و خلق غزل های به ویژه عاشقانه بخشی از زندگی و علائق استاد محمدعلی بهمنی به شمار می آید چنانکه سروده است : تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست / محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست/تو تا ما سخن عشق همان است که رفت/که در این وصف زبان دگری گویا نیست...
محمد علی بهمنی بدون شک نامی ماندگار در تاریخ غزل سرائی ایران است و حیاتش با غزل سرائی عجین شده است: این غزلها همه جانپاره ی دنیای منند/پیش از آنی كه به یك شعله بسوزانمشان /باز هم گوش سپردم به صدای غمشان /هر غزل گر چه خود از دردی و داغی می سوخت...
او را ترانه سرا را نیز می شناسیم"ترانه مثل روزای بارونی" از جمله ترانه های مشهور وی است: یه روز دلم گرفته بود مثل روزای بارونی/ از اون هواها که خودت حال و هواشو می دونی/اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم/ تو هم منو ، شعر منو با همه حست می خونی/یه حالی داشتم که نگو، یه حالی داشتم که نپرس/ یه تیکه از روحمو من جایی گذاشتم که نپرس/یه جایی که می گردمو دوباره پیداش می کنم/حتی اگه کویر باشه بهشت دنیاش می کنم/اسم قشنگ شهرمو تو می دونی چی می زارم/دونه دونه کوچه هاشو به اسمای کی می زارم/آخه تو هم مثل منی، مثل دلای بارونی/ وقتی هوا ابری می شه حال و هوا مو می دونی. ترانه «بهار بهار» با صدای مرحوم ناصر عبداللهی نیز از دیگرترانه های مطرح وی است.
او در سال 1380 مجموعه ای از ترانه های خود را تحت عنوان «امانم بده» منتشر کرد. بسیاری از ترانه ها و غزل های وی توسط خوانندگان به نام از جمله مرحوم ناصر عبداللهی اجرا شده اند و بسیاری از غزل های قدیمی وی بر سر زبان ها ورد کلام شده اند.
آلبوم های شعرخوانی وی نیز طرفداران بسیاری دارد:آلبوم شعر و صدای وی همراه با موسیقی و صدای امیرحسین سمیعی با عنوان "تنفس آزاد" و "باد آباد" با ترانه های محمد علی بهمنی ، فریدون مشیری ، هوشنگ ابتهاج ، سیمین بهبهانی و آواز اشکان کمانگری و ...
چاپ اول کتاب « من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم»/ در 84 صفحه و با قیمت2 هزار و دویست تومان توسط انتشارات فصل پنجم منتشرشده است.
یادداشت: الهام عطائی
پایان پیام/
نظر شما