به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن هفدهم مرداد ماه، روز خبرنگار با محمد بقایی ماکان، پژوهشگر و مترجم حوزه فلسفه و ادیان در خصوص اهمیت قلم و کارکرد آن به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با این پژوهشگر می خوانید:
قلم چه اهمیت و دستاوردهایی می تواند داشته باشد و آیا در مشخص کردن مسیر صحیح برای فرد و جامعه، تاثیر دارد یا خیر؟
یکی از باارزش ترین و والاترین واژه ها در فرهنگ جهانی کلمه قلم است. بنابراین، می توان دریافت که سخن گفتن در این خصوص تا چه حد باید دقیق و عمیق باشد. این کلمه نه تنها در فرهنگ های تمامی اقوام جهان مورد احترام قرار گرفته است، بلکه تمامی مکاتب فلسفی و دینی نیز بر اهمیت آن تاکید کرده اند.
در فرهنگ ایرانی نیز از دیرترین ایام تاکنون پیوسته بر این واژه تاکید شده و آن را از دیدگاه های مثبت مورد ارزیابی قرار داده اند و عاملی سازنده برای جوامع دانسته اند. حقیقت این است اگر قلم در طریق صحیح و سازنده قرار گیرد، موجب تعالی و پیشرفت جوامع می شود. در اکثر جوامعی که شاهد ترقی و پیشرفت هستیم، چهره های برجسته ای را می توان یافت که با پدید آوردن آثار ارزشمند سبب تعالی و ترقی آن جامعه شده اند.
در روزگاری که صنعت نشر تحول نیافته بود، قلم نقش چندانی نداشت و نوشته های نویسندگان و شاعران جنبه ای فراگیر نداشت اما پس از پیدایش صنعت چاپ، آثار نویسندگان و محققان و شاعران به صورتی گسترده در میان مردم رسوخ کرد و از این زمان است که نقش قلم در زندگی فردی و اجتماعی بسیار مشهود می شود.
در اینجا به نکته مهمی که می توان اشاره کرد آن است که با پیشرفت صنعت چاپ و پدید آمدن نشریات در قالب روزنامه و مجله، عامل مهمی در سازندگی و پرورش افکار جامعه پدید آمده است، گرچه نمی توان همه قلم ها را مورد تایید قرار داد، اما باید گفت که در مجموع آثار منتشر شده سبب پیشرفت و ترقی جامعه جهانی شده است.
اگر به این گفته ابوالفضل بیهقی توجه کنیم که «هر کتابی به یک بار خواندن می ارزد»، می توان نتیجه گرفت که آثار پدید آمده از سوی نویسندگان و محققان و شاعران تا چه حد می تواند در پیشبرد اهداف انسانی موثر باشد.
این مساله شامل تمام آثار و مکتوبات می شود؟
طبیعی است که هر بوستانی دارای گیاهان ناکارآمد نیز است و به اصطلاح گل بی خار وجود ندارد. این تمثیل را می توان در مورد آثار مکتوب نیز صادق دانست. اما همچنان که در یک بوستان تعداد گلها بیش از خار است، دنیای نشر و مطبوعات نیز شامل همین تعریف می شود.
نتیجه آن که آدمیان در طول تاریخ از قلم بیشتر بهره برده اند تا ضرر، به سبب آن که قلم را اغلب افرادی به دست گرفته اند و آثاری پدید آورده اند که اهل فضل و دانش بوده اند، به خصوص این که خوانندگان آثار مکتوب به عنوان منتقد می توانند سره را از ناسره تشخیص دهند. از این رو است، که می بینیم در دنیای کتاب و مطبوعات محصولات ارزنده مورد توجه قرار می گیرد و آثار فاقد ارزش که از قلم های نااستوار پدید آمده به دست فراموشی سپرده می شود.
این مثال در مورد نوشته هایی که هم اکنون در کشور به صورت کتاب یا روزنامه و مجله شکل می گیرد نیز صادق است، به طوری که به رغم نابه سامانی صنعت نشر در کشور هنوز هم کتاب های خوب طرفداران خاص خود را دارد و دیده شده که گاه برخی کتاب های ارزشمند که از قلم های پخته سنجیده و استوار پدید آمده، در طول یک سال به چند چاپ رسیده اند.
مطبوعات نیز شامل همین تعریف می شوند؛ لذا باید نتیجه گرفت قلم زمانی ارزش پیدا می کند که صاحب قلم از آگاهی های کافی و تاثیرگذار برخوردار باشد. از همین رو مشاهده می شود برای مثال در تاریخ مطبوعات جهان بسیاری از نشریات پس از مدت کوتاهی به ورطه تعطیلی افتادند. اما جرایدی وجود دارند که پس از نزدیک به دو قرن نیز همچنان با تیراژهای میلیونی به فعالیت خود ادامه می دهند.
شاهد این گفته می تواند مقایسه ای باشد بین قدیمی ترین روزنامه ایران یعنی وقایع اتفاقیه با روزنامه معروف جهان نیویورک تایمز، که وقایع اتفاقیه به خلاف مقصودی که پایه ریز آن امیرکبیر داشت، تحت تاثیر دستورات سلطان صاحبقران به نشریه ای مدیحه گو تبدیل شد و از این رو نوشته هایی مداهنه آمیز در آن درج شد که در نتیجه پس از دو سال با انتشار فاصله های زمانی طولانی، سرانجام به محاق تعطیل افتاد، حال آن که نیویورک تایمز که تقریبا چند ماه پس از وقایع اتفاقیه انتشار خود را آغاز کرد، اکنون یکی از چند روزنامه معتبر جهان است و میلیون ها خواننده در سراسر جهان دارد و به قول این گفته معروف «و چنین است که کسی می ماند و کسی میمیرد».
قلمی که امروز دشمن داخلی اسلام یعنی گروه تروریستی و تکفیری داعش برای پیشبرد جنایات خود به کار می گیرد، چگونه می توان خنثی کرد و با آن به مقابله پرداخت؟
داعشی ها و سلفی ها که آبروی اسلام را هم برده اند، خون مردم را به راحتی می ریزند و لذت می برند، کتابخانه ها را آتش می زنند و ... .
در حقیقت امروز شوربختانه در جهان اسلام در دهه اخیر گروه هایی سلفی سر بر آوردند که حرمت قلم را از بین بردند و همان تفکرات اسلاف خود را در خصوص آثار مکتوب دنبال می کنند به طوری که کتابخانه ها را می سوزانند و هر اثری که مغایر دیدگاه آنها باشد حتی آثار علمی اثبات شده را از میان می برند با این دلیل و بهانه که تنها باید به یک دیدگاه متکی بود و دیگر دیدگاه های مطرح در فرهنگ جهانی قابل اعتنا نیست. این همان روشی است که در خصوص کتابخانه فارس و همچنین کتاب های موجود در مدائن و اسکندریه معمول شد که به گفته بلاذری در «فتوح البلدان» و «تاریخ طبری» از ریختن این کتاب ها در دجله، دجله تیره گون شد.
دیگر اقداماتی که آنان در مناطق تسخیر شده خود انجام می دهند نشان از نهایت بی فرهنگی نسبت به فرهنگ جهانی و مجموعه ارزش هایی دارد که تحت عنوان انسانیت قرار می گیرد.
بنابراین، بر اساس چنین دیدگاه هی وقتی قلم را بر کاغذ می آورند و آثار مکتوبی به مدد همان دانشی که در کتاب های از بین رفته مطرح شد، تکفیر و در مناطق به دست آمده پراکنده کرده و مسائلی را مطرح می کنند که از آنها جز خشونت و تفرقه و تحریف حقایق دینی بر نمی آید و نتیجه ای جز ایجاد چنددستگی در میان مردمی که مسلمان نامیده می شوند، ندارد.
لذا به نظر می رسد وقتی با جماعتی که اصولا تابع هیچ منطق و سخن سنجیده ای نیستند و زندگی را در خشونت و اعمال زور می بینند روبه رو می شویم، نمی توان آنان را از طریق قلم به مسیر درست هدایت کرد. مقابله با چنین کسانی به کار بردن نیروی متقابل است.
البته خنثی کردن فعالیت هایی از این دست از طریق آثار تحقیقی و فرهنگی برای افرادی که احتمالا ممکن است تحت تاثیر نوشته های آنها قرار گیرند، خالی از فایده نیست اما برای افرادی که کاملا آلوده دیدگاه هایی از این دست هستند و در این جریان جزو عوامل فعال بوده، ثمر ندارد و مقابله با این افراد خالی از ارزش های انسانی راهی جز مقابله به مثل وجود ندارد، چرا که کلوخ انداز را پاداش سنگ است.
پایان پیام/
نظر شما