خداوند در کلامش براى بندگان آشکار مى شود، ولى آنها نمى بینند

خبرگزاری شبستان: اگر سالک و بنده حق موفق شد شکر نعمت فهم قرآن و جذب در کلام الهی را آن طور که سزاوار است ، به جا آورد و با این عطیه الهى آن طور که باید، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مى فرماید، به گونه اى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مى بیند.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "اگر سالک و بنده حق موفق شد شکر نعمت فهم قرآن و جذب در کلام الهی را آن طور که سزاوار است ، به جا آورد و با این عطیه الهى آن طور که باید، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مى فرماید، به گونه اى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مى بیند؛ چنانچه امام صادق علیه السلام بنابر روایتى در "توحید صدوق"مى فرماید : "خداوند در کلامش براى بندگانش آشکار مى شود، ولى آنها نمى بینند." در این حال او فقط متوجه گوینده است و به خود یا قرائتش یا چیزهاى دیگر ابدا توجهى ندارد. خداوند به حق این مقام ، این مقام را به ما و جمیع مؤمنین عنایت فرماید و به حق اولیاى مقرب و دوستان سعادتمندش - که درود خدا بر همه آنان باد - این نعمت و حال را نصیب ما نیز بنماید."

آرزوی مشتاقان کمال و طریق حق این است که آن گونه در کلام الهی جذب شوند که به اسرار و بواطن این کلام راه یابند و درهایی به روی آن ها از معارف گشوده شود که پیشتر گشوده نشده بوده است. عارف بالله آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات راه فهم قرآن را به ما نشان می دهد.

یکی دیگر از  موانع فهم قرآن حکیم این است که قرآن خوان، هنگام تفسیر آیه تفسیر ظاهر و آشکارى را ببیند و خیال کند تمامى مراد آیه همین است و  برداشتى غیر از این تفسیر براى او حرام است. زمانى که خواننده قرآن حقیقت و بزرگى قرآن را دریافت، باید در آیات او تدبر کند و وقتى تدبر کرده و موانع فهم را از سر راه برداشته و در صدد فهمیدن آن بر آمد، طبیعتا منظور خدا در کلامش براى او آشکار مى شود . - البته به مقدار ایمان خود - و آنگاه که از این آبشخور جامى نوشید، مست مى شود و زمانى که از جلوه هاى معارف الهى مست شده ، قلب او از آیات مختلف که هر کدام اثر مخصوصى دارند، تأثیر پذیرفته و با هر معنایى حال و سرورى براى او پیدا مى شود . به این دلیل که نگرش او به هر آیه به گونه اى است که گویا خود مخاطب آن آیه بوده ، یا براى او نازل شده و این آیه فقط براى اوست . آنگاه حالت غم یا خوشحالى ، ترس یا امیدوارى ، توکل یا خشنودى یا یکتا دانستن خدا به او دست داده و سپس به حسب حالى که از تأثیرات قرآن پیدا کرده ، با پناه بردن و استعمار، اعتراف و توبه ، دعا و شکر، تسبیح و حمد نمودن و با گفتن "لا اله الا الله" یا "الله اکبر" به آیات جواب مى دهد. زمانى که ترس او را فرا گیرد، فکر مى کند که از تمام خیرات و سعادتهایى که در آیات براى بندگان صالح خدا آمده محروم شده است  و در این حال براى رفع بدبختى خود به پرودگارش پناه مى برد و هنگامى که امیدوار شد، آرزوى رسیدن به مقامات بالاى کاملین ، عارفین و مقربین را مى نامید و از خدا مى خواهد او را نیز از آنان بگرداند .  هنگامى که این تأثرات براى او کامل شد، با برکات وحى و عطایاى خداوند، یقینا ترقى کرده تا جایى که گویا خدا را مى بیند که با او سخن گفته و او را مخاطب قرار داده است و گویا با دل مى بیند که خداوند با الطافش به او خطاب و با نعمت بخشیدن و نیکى کردن با او مناجات مى کند، و در این صورت حال تعظیم ، گوش فرا دادن ، فهمیدن و حیا در او پیدا مى شود.

بیان امام صادق (ع) درباره تجلی خداوند بر بندگان

اگر موفق شد شکر این نعمت را آن طور که سزاوار است ، به جا آورد و با این عطیه الهى آن طور که باید، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مى فرماید، به گونه اى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مى بیند؛ چنانچه امام صادق علیه السلام بنابر روایتى در "توحید صدوق"مى فرماید : "خداوند در کلامش براى بندگانش آشکار مى شود، ولى آنها نمى بینند." در این حال او فقط متوجه گوینده است و به خود یا قرائتش یا چیزهاى دیگر ابدا توجهى ندارد.

خداوند به حق این مقام ، این مقام را به ما و جمیع مؤمنین عنایت فرماید و به حق اولیاى مقرب و دوستان سعادتمندش - که درود خدا بر همه آنان باد - این نعمت و حال را نصیب ما نیز بنماید.

تعریف ساده و گویایی از دعا

بعضى از شرایط دعا به حکم عقل ، بعضى به حکم شرع و بعضى به حکم هر دو است. قبل از هر چیز دعا را در اصطلاح خود، تعریف مى کنیم : "درخواست شخص پست و پایین ، با خضوع و فروتنى ، چیزى را از شخص بلند مرتبه ، دعا است."

دعای کامل و صادق چه شرایطی باید داشته باشد؟

چند شرط از شرایط دعا از این تعریف بر مى آید که ابتدا آنها را برشمرده و سپس سایر شرایط را که در روایات آمده است به دنبال آنها ذکر مى کنیم :

- حضور قلب . با توجه به این که دعا عبارت است از خواستن و خواستن امرى باطنى است ، نتیجه مى گیریم که دعاى بدون حضور قلب ، دعا نیست .

- خضوع و فروتنى .

- امیدوارى، چون خواستن بدون امیدوارى تحقق نمى یابد، امیدوارى نیز از شرایط دعاست .

- شناخت خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز، زیرا امیدوارى که یکى از شرایط دعا است در صورتى تحقق مى یابد که دعا کننده، خداوند را شناخته و علم و قدرت او را نسبت به خواسته خود باور داشته باشد.

لازم به ذکر است درجه اى از خضوع در مقابل بعضى از بزرگان خضوع محسوب مى شود در حالى که همین درجه از خضوع در مقابل کسى که بزرگى بیشترى داشته باشد خضوع نیست و خداوند متعال بزرگتر از هر بزرگى است و حتى دعاى به درگاه او بدون اجازه او مخالف خضوع در مقابل اوست . و خداوند نه تنها اجازه داده بلکه با این آیه از ما خواسته است : "و هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، بگو من نزدیک بوده و دعاى دعاکنندگانى که مرا بخوانند، اجابت مى کنم. پس به من روى آورده و به من اعتماد نمایند."

مطلب دیگر این که خواستن حقیقى که در تعریف دعا آمده بود به وجود نمى آید مگر هنگام درخواست خیر واقعى و بنده، خیر و شر خود را تشخیص نمى دهد چنانچه خداى متعال مى فرماید: "و انسان با دعاى خیرش ، شر را مى خواهد." گرچه خیر واقعى که هیچ گونه شرى در آن نباشد منحصر در نزدیکى و رضایت اوست . در "مصباح الشریعه" آمده است : دعا یعنى در حالى که اندیشه ات غرق در مشاهده پروردگار بوده و اختیار را از کف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسلیم و واگذار کرده اى ، با تمام اعضا و جوارح حاجت خود را از خداوند بخواهى، بنابراین لازم است دعا کننده توجه کند که دعاى او خیر باشد و از خدا چیزى نخواهد که شر بوده و به ضررش باشد و هنگامى که آثار اجابت را ندید از اجابت مأیوس نشود، چون ممکن است چیزى را که در دعایش خواسته به زیان او بوده و خداوند با عدم اجابت دعاى او خیر او را برایش پیش آورد و نباید به خدایى که صادقانه وعده اجابت داده بدگمان شود.

پایان پیام /

کد خبر 467754

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha