در راهی که ناگزیر به رفتن آنیم بیش از هر چیز به فلسفه نیاز داریم

خبرگزاری شبستان: فلسفه شاید نتواند مسائل ما را حل کند و راه رستگاری را به ما نشان دهد. اما در راهی که می رویم و در راهی که ناگزیر به رفتن آن هستیم، بیش از چیزهای دیگر به فلسفه نیاز داریم.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، مراسم نخستین «جایزه دکتر رضا داوری اردکانی» عصر یکشنبه، ۲۴ خرداد به میزبانی مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

بنابراین گزارش، رضا داوری اردکانی در ابتدا با ابراز تشکر و بیان اینکه این لطف برایم قدری غیرمنتظره بود، گفت: وقتی که بعضی از بهترین مردان یک کشور به یک نفر لطف می کنند او باید قدر آن را بداند و سپاسگذار باشد، من سپاسگذارم از اینکه به من لطف شده است. در آغاز این لطف من می بایستی بر پیشنهادم اصرار می کردم. اصرار من این بود که این جایزه به نام یکی از استادان نسل من همچون دکتر یحیی مهدوی اختصاص بیابد.

 

وی افزود: این گونه کارها کار لازمی بود چرا که فلسفه مظلوم است، هیچ علمی نیاز به دفاع ندارد. اما فلسفه نیازمند دفاع است و باید از خودش دفاع کند. از روز اول در موضع دفاع بوده و هم اکنون هم در موضع دفاع است. من همه عمری را که به فلسفه مشغولم به سقراط اندیشیده ام و چون سِر زندگی و تفکر سقراط را درنیافتم، هنوز نتوانسته ام چیز شایسته ای درباره او بنویسم اما دریافته ام که سقراط در موضع دفاع بوده است.

 

فلسفه بنابر ضرورت حفظ شده

داوری در ادامه بیان کرد: اگر فلسفه هست از زمانی که به وجود آمده یک ضرورتی بوده که این ضرورت فلسفه را حفظ کرده است. فلسفه چیزی دارد که خودش را حفظ کرده و من فلسفه را ۲۵۰۰ ساله می دانم. یعنی به تاریخ ابتدای بشر نمی برم بلکه تاریخ حکمت را  به ابتدای بشر می برم. حکمت از ابتدا وجود داشته و بشر هیچ وقت بدون حکمت زندگی نکرده است.

 

داوری اردکانی ادامه داد: حکمت، نظریه صرف نیست. حکمت به نظری و عملی تقسیم نمی شود فلسفه که آمد، این تقسیم بندی شد. استاد بزرگ فلسفه حکمت را مبتنی کرد بر علم نظری و بر فلسفه نظری آن را مبتنی کرد. در ترتیب فضائلی که ذکر کرد اول فلسفه نظری را آورد و بعد از آن فرع فلسفه نظری را آورد. درباره ارسطو هم باید بیشتر تامل کرد. حکمت همیشه بوده اما فلسفه لفظ یونانی است و یونانیان آن را آورده اند و از آن زمان پرسش «چیست و چرا» مطرح شد.

 

وی عنوان کرد: من فکر می کنم که ما آدمیان همواره با پرسش مواجه بوده ایم. اما حکیمان پرسش نمی کردند چرا که بینشی داشته اند و می دیدند. شاید دوران بینش تمام شده و دوران شنیدن رسیده باشد. و شنیدن مانند دیدن نیست. حکیمان انسی با مرگ داشته اند که وقتی که فیلسوفان مسئله را با عدم مطرح می کنند. فلسفه با مسئله عدم آغاز شد فلسفه مسئله عدم را مطرح کرده عدم برای حکیمان مسئله نبوده است. مسئله عدم ما را به زبان و زمان و خرد می برد.

 

داوری افزود: گفتم که فلسفه در برابر چرا قرار دارد. هیچ علمی در برابر چرا قرار ندارد. کسی چرا را در برابر شعر  و ادبیات قرار نمی دهد. شعر تفنن نیست اما به درد تفنن هم می خورد. بدبختی فلسفه این است که به درد تفنن نمی خورد و چون به درد تفنن نمی خورد پس دیگر وجه وجودش معلوم نیست و نمی توان گفت که برای چیست.

 

به فلسفه می پردازیم چون باید باشد

این چهره ماندگار فلسفه تاکید کرد: ما ۲۵۰۰ سال است که می گوییم فلسفه چرا هست؟ به چه کاری می آید؟ من نمی دانم چرا باید باشد، اما هست. جوانان و پیرانی هستند که عمرشان را صرف این کار کرده اند و وجود آنها جواب می دهد که چرا ما به فلسفه می پردازیم. به فلسفه می پردازیم نه از آن جهت که سودی ببریم از آن جهت که نمی توانیم نپردازیم. فلسفه تعلق است و چرا تعلق است؟ تعلق هم که اختیاری نیست و بی این تعلق مثل اینکه کار دنیا به سامان نمی شود. لااقل این دنیایی که ما در آن هستیم کارش به سامان نمی شود. وقتی به فلاسفه نگاه می کنید همه تقریبا یک چیز می گویند اما عبارتشان بسیار متفاوت است که شاید در نظر اول این عبارات هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند و وجه مشترکشان معلوم نباشد.

 

وی در ادامه با اشاره دیدگاه های ژیل دولوز گفت: دلوز می گوید فلسفه تشخیص حماقت است. این در تعریف های دیگران نیز است. اگر این باشد که واقعا فکر نمی کنید که ما نیاز داریم. من مدعی نیستم فلسفه در حدی که من می دانم خرد را از حماقت یا خردمندی را از حماقت تمییز می دهد. اما به هر حال همه ما آدمیان در معرض اشتباه و خطا هستیم، در معرض این هستیم که جای اشخاص، جای چیزها، وقت چیزها و کارها را ندانیم و اشتباه کنیم. حماقت چیزی نیست که خیلی امر عجیب و غریبی باشد، حماقت جای سخن و وقت سخن را ندانستن است. حکمت این است که تشخیص می دهد وقت سخن، وقت کار  و جای هر چیزی در کجاست. اگر این طور است که ما از حکمت دور شدیم از جانشین حکمت می توانیم بهرمند شویم. ما می توانیم متوسل شویم برای اینکه ما به خرد و خردمندی به ویژه در این زمانه دشوار که اسم های متعدد دارد.

 

داوری ابراز کرد: فلسفه شاید مسائل ما را نتواند حل کند و راه رستگاری را نتواند به ما نشان دهد. اما در راهی که داریم می رویم و در راهی که ناگزیریم که برویم ما بیش از چیزهای دیگر به فلسفه نیاز داریم. فلسفه علم فلسفه نیست. فلسفه را باید خواند، باید یاد گرفت، باید آموخت اما این آموختن با رنج و درد و هیبت شروع می شود. فلسفه با هیبت شروع می شود و همواره با هیبت است. فلسفه درست است که آرامش می آورد اما فیلسوف آرامش ندارد. فیلسوف درد را باید تحمل کند برای اینکه بنای قرار به آسایش را داشته باشد. فیلسوف که می گویم فیلسوفان بنیانگذار را می گویم مانند سقراط که درد را آزمایش کردند و راه را نشان می دهند.

 

وی در پایان با بیان اینکه من کاری را در ابتدای آغاز به فلسفه یعنی در شصت سال پیش انجام دادم، انجام می دهم، خاطرنشان کرد: من هنوز هم از فلسفه دفاع می کنم. در این دفاع گاهی نقد فلسفه هم می کنم اما گویی سرنوشتم این بود که باید از فلسفه دفاع کنم. بسیار مفتخرم که در چنین جمعی که قرار است جایزه فلسفه داده شود و فردی که این جایزه را می گیرد معرفی شود، حضور دارم. نظرم این است که شخصی که انتخاب شده و انتخاب کنندگان صالح که همه شما می شناسید از منتخبان نخبگان فلسفه هستند.

پایان پیام/

کد خبر 465438

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha