به گزارش خبرگزاری شبستان// خراسان رضوی
اشاره: عدالت اجتماعی به عنوان یک مفهوم جامع و همهجانبه در سیاستگذاری یک حکومت و یک نظام وسیع بینالمللی برای اولین بار در تاریخ از طرف امام علی (ع) و پس از شکست امپراطوریهای روم و ایران و فتوحات مسلمین در قارههای آسیا و آفریقا پایهگذاری شد. از دیدگاه امام علی (ع) عدالت اجتماعی یک اصل همگرا و مشروع حکومتی است و همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اداری و سازمانی را در بردارد.
در حالی که عدالت اجتماعی در دوران حکومت و امامت علی (ع) یک الگوی جامع و چند بعدی میباشد، یک نظریه و مطالعه تطبیقی نشان میدهد که چنین دیدگاه و اصل نظری همگرایی که از پایههای لاینفک یک نظام و از شرایط مشروعیت یک حکومت محسوب شود در نظامهای باستانی و حکومتهای غیراسلامی قرون وسطی موجود نبوده است. عدالت اجتماعی در چند قرن گذشته به صورت ابعاد فردی و متفرقه، تحت عنوانهای عدالت سیاسی، عدالت و قانون، عدالت اقتصادی، عدالت اداری، عدالت و مساوات و عدالت توسعه و غیره بروز کرده است.
جهانسازی اسلامی امام علی (ع) با عدالت اجتماعی آغاز میشود
عدالت اجتماعی امام علی (ع) از دو جهت بینظیر است، نخستین اینکه دیدگاه او از عدالت اجتماعی با ایمان او به عنوان مردی که از عدالت و حکم و وجدان منحرف نشد منطبق و همسان میباشد، دوم اینکه او تنها متفکری بود که به این دیدگاه جنبه عملی داد و به عنوان رئیس یک حکومت و یک جامعه وسیع چند ملیتی نظریات عدالت اجتماعی را در چارچوب دین مبین اسلام جامه عمل پوشانید. مدت امامت حضرت علی (ع) بعد از پیغمبر (ص) سی سال بود ولی او فقط پنج سال و شش ماه در صدر خلافت و زمامداری کشور بزرگ و وسیع اسلامی و بزرگترین قدرت و حکومت دنیای آن وقت قرار گرفت، جهانسازی اسلامی امام علی (ع) با عدالت اجتماعی آغاز میشود و اندیشه سیاسی متفکرین اسلامی، چه شیعه و چه سنی، در طول تاریخ با مفهوم عدالت اجتماعی جریان مییابد. در طول تاریخ، نام علی با نام عدالت قرین شده است.
از ابن مقفع و ابویوسف گرفته تا ابن قتیبه و فارابی، از غزالی و طوسی گرفته تا ابن خلدون و امام خمینی، متفکرین و اندیشمندان اسلامی عدالت اجتماعی در آثار و اندیشههای سیاسی خود گنجانیدند و از دیدگاههای امام علی (ع) الهام گرفتند.
مفهوم عدالت اجتماعی عصر فئودالیسم اروپا با ظهور انقلاب فرانسه و پیدایش واحدهای جدید بینالمللی "ملت دولت" تغییر کرد
در تمدن باستانی و قرون وسطای غرب، مفهوم عدالت اجتماعی حاصل آلودگیها و جمعآوری سازمانهای بزرگ آن زمان بهویژه مسیحیت، امپراطوری روم و نژاد و ملیتهای آلمانی بود. نظریات عدالت اجتماعی در غرب، برداشتی از تورات و انجیل، قوانین و حقوق مدنی روم و متفکرین آلمانی نژاد به شمار میرفت. مفهوم عدالت اجتماعی عصر فئودالیسم اروپا با ظهور انقلاب فرانسه و پیدایش واحدهای جدید بینالمللی "ملت ـ دولت" تغییر نمود و ابعاد و مکاتب مختلف کنونی و رایج امروزی را به وجود آورد.
ولی مفاهیم و نظریات متفکرین غرب، از افلاطون تا کانت، از لاک تا روسو، از مارکس تا گاندی و دیگران، آن جامعیت و همگرایی موجود در عدالت اجتماعی امام علی (ع) را دارا نمیباشند. از آثار و نوشتهها و قوانین باقیمانده سومریها و بینالنهرین باستانی چنین استنباط میشود که قبل از تاریخ، در آغاز هزاره سوم پیش از آنکه حکومتهای اقتدارگرا و مستبد ایجاد شوند. جوامع آن روزی از مردم سالاری و عدالت ویژهای برخوردار بودند و نوع دولت آنها حکومتی و از بزرگان و ریشسفیدان جامعه بود که در مقابل مردم مسئولیت خاصی داشتند ولی با شروع تمدن باستانی و توسعه دهات و شهرها، این عدالت و مردم سالاری اجتماعی تدریجاً به اقتدارگرایی و استبداد فردی و خانوادگی تبدیل میشود.
در دنیای باستان قوانین آشوریها، بابلیها، یونانیها و رومیها همه از مذاهب بت پرستی سرچشمه میگرفت و عدل و انصاف و منطق در آنها راه نداشت. در سرود معروف به "شماش" در خدایان آشوریها و بابلیها (که شباهت زیادی به خدایان سومریها به نام "اتو" دارد) حاکمیت از آنِ دو قاضی است که یکی با قبولی کوزههای شراب رشوهخوار میشود و دیگری با حمایت از ضعفاء عمر زیادی مییابد. شماش مظهر عدالت و دارنده رستگاری و حقیقت است.
گروهی به رهبری "اوروگاژینا" در تاریخ باستان به عنوان یکی از اولین اصلاحطلبان معرفی شده اند
در قوانین سومری که الهامبخش قانوننامه حمورابی است برای اولینبار از روابط بازرگانی، شرایط وام و ترتیب عقد قراردادهای مختلف سخن آمده است و مردم تشویق شدهاند که قبل از مراجعه به محکمه، از طریق داوری عمومی اختلافات خود را حل و فصل کنند. از آنجا که کاهنان سومری از عموم طبقات، مالدارتر و ثروتمندتر و نیرومندتر بودند و این طبقه به دیگران ظلم میکرد و اموال آنها را غارت مینمود، گروهی به رهبری "اوروگاژینا" که در تاریخ باستان به عنوان یکی از اولین اصلاحطلبان معرفی شده است، علیه نظام آن زمان قیام کردند و خواستار اجرای عدالت شدند.
سقراط عقیده داشت که حقیقت فوق عادت و عدالت برتر از قانون است
افلاطون در مباحث حقونی و قانونی خود به مقررات ظالمانه آن ایام اشاره و از قول کسی که در حال احتضار است شکوه آغاز میکند و میگوید: "ای خدایان آیا در پیشگاه شما سزاوار است که مرا در اموال خویش اختیار نباشد و نتوانم آن را به میل خود، میان دوستان، به نسبت محبت هر یک تقسیم کنم؟" به موجب قانون روم، قول زنان و پسران و غلامان اعتبار نداشت و محاکمه آنان در خانه انجام میگرفت و قاضی محکمه پدر خانواده بود و حضور خدایان خانگی حتی حق رأی اعدام را داشت. مجموع این عوامل باعث شد که زمامداران یونان و روم، جهت جلوگیری از اعتراضات طبقه پایین و احتمال قیام و آشوب آنها چارهجویی کنند.
به موجب الواح دوازدهگانه که قبل از کشف قوانین حمورابی از قدیمترین قوانین مدوّن به شمار میرفت همه اموری که مورد قبول عامه بود قانون خوانده میشد و بدین ترتیب قوانین که زاده فکر بشر بودند همیشه در حال تغییر بودند. مثلاً در شهر آتن در یونان به فاصله سی سال دو بار مجموع قوانین مدنی به وسیله دراکون و سولون تغییر یافت. قوانین دراکون حافظ منافع اشراف ولی قوانین سولون مولود جنبشهای اجتماعی آن روز آتن بود. سقراط عقیده داشت که حقیقت فوق عادت و عدالت برتر از قانون است و پس از قتل او بود که بحث در پیرامون مسائل اجتماعی توسط متفکرین مانند افلاطون و ارسطو در زمینههای قانون و عدالت آغاز شد.
در مصر و بابل و در میان قوم یهود و دیگر اقوام شرق، آثار ظلم و نابرابری فراوان بود. مطالعه کتاب مقدس بسیاری از این نامساواتیهای اجتماعی و اقتصادی را به خوبی مجسم میسازد. در کتاب ارمیا میخوانیم که وضع اخلاقی مردم به قدری تأسفانگیز است که "در کوچههای اورشلیم گردش کرده ببینید و بفهمید و در چهارسوهایش تفتیش نمایید که آیا کسی را که با انصاف عمل نماید و طالب راستی باشد، توانید یافت تا من آن را بیامرزم." در باب بیست و سوم انجیل حتی از فساد روحانیون یهودی سخن میگوید. پیدایش مالکیت، رواج مبادله و ظهور پول و سود و بردگی، اختلافات طبقاتی را ظاهر کرد و تدریجاً مسئله حق و شخصیت ممتاز حمورابی (2123 ـ 2081 قبل از میلاد) است که در طی 43 سال سلطنت خود قانوننامه تاریخی معروف به حمورابی را تنظیم میکند و در مقدمه آن میگوید: "خدایان به من که حمورابی هستم فرمان دادند تا چنان کنم که عدالت بر زمین فرمانروا باشد ..."
این قانون مدت 15 قرن دوام یافت و دین بابلی که یک آیین زمینی، و نه آسمانی، جاهلی بود همواره دنبال خیرات مادی و زمینی میرفت و مفهوم عدالت از تنظیمبندی مادیات زندگی سرچشمه میگرفت. در قوم یهود، قضاوت و مأمورین دیوانی از میان گروه متمولین انتخاب میشدند و با داشتن قدرت اجتماعی و اقتصادی، اغلب حق ضعفا و بیوهزنان و یتیمان و کودکان صغیر بیدفاع را به نفع اغنیا پایمال میکردند. همین جریانات باعث شد عدهای از متفکرین قوم بنیاسرائیل به چاره افتند و خواستار رعایت عدل و انصاف شوند و به تدریج همین بیعدالتیها بود که آنان را به پرستش خدای واحد (یهوه) سوق داد. در همین هنگام است که بودا، در هند، مردم را به سرکوبی شهوات دعوت میکند و کنفوسیوس، در چین، تخم حکمت ویژه خود را در میان قوم خویش میافشاند.
وحدت به عنوان یکی از دو عامل منشور اقتدار و قدرت در اسلام از طریق اداره عدالت اجتماعی امکانپذیر میباشد
تا ظهور اسلام، مفهوم عدالت اجتماعی به صورت جامع و به عنوان یکی از ارکان اساسی نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مورد توجه هیچیک از ادیان و مذاهب و مکاتب بشری قرار نگرفته بود. وحدت به عنوان یکی از دو عامل منشور اقتدار و قدرت در اسلام از طریق ادارهی عدالت اجتماعی امکانپذیر میباشد. به طور کلی دو طریقه در اجرای عدالت اجتماعی در نظام اسلامی وجود دارد: معنوی و اجتماعی. سازمانها و نهادها و مؤسسات معنوی اسلام مسئولیت آموزش و پرورش و اصلاح معنوی و اخلاقی افراد و جامعه را عهدهدار هستند و این خود عملکرد و کارکرد نهادهای اجتماعی نظام را تسهیل میکند. نهادهای اجتماعی به عنوان قوای مجریه، مقننه و قضاییه، مفهوم عدالت اجتماعی را بر مبنای اسلامی پیاده میکنند. نظام اجتماعی اسلامی در متن دو ردیف الهی و اجتهادی که با یکدیگر مربوط میباشند قرار دارند در حالی که نظام اجتماعی ردیف الهی همیشگی و تغییرناپذیر است. نظام اجتماعی اجتهادی، احتیاجات ویژه امت اسلامی را از طریق تعبیر و تفسیر و تحلیل عهدهدار میباشد.
موضوع عدل در خود قرآن کریم مکرر ذکر شده است و در تاریخ اسلام و در میان مسلمین فصلی طولانی دارد زیرا یکی از ارکان اسلام اصل عدل است. اصول دین را شیعیان پنج چیز میشمارند: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. و عدل و امامت اختصاصاً در شیعه از اصول دین شمرده شده است. مطالعه و بررسی دقیق عدالت اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع) از آن جهت مهم است که دوران امامت و خلافت او ابعاد معنوی و اجتماعی عدالت را به طور واضح و روشن بیان میکند و قوانین و حقوق الهی از طریق علم و دانش خود امام به طور مستقیم تبیین میگردد.
عدالت اجتماعی به صورت یک ناموس بزرگ اسلامی جلوه میکند
عدالت اجتماعی در نهجالبلاغه به صورت یک فلسفه و نظریه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد و به صورت یک ناموس بزرگ اسلامی جلوه میکند. مفهوم عدالت اجتماعی امام علی(ع) را میتوان در سه بعد اصلی: الف) وحدتگرایی و آزادمنشی، ب) حقوقی و سیاسی؛ ج) اقتصادی و مدیریت یا سازمانی، مورد مطالعه قرار داد. هر یک از این ابعاد نیز تحت پنج عوامل یا شاخههای پیوندی میتواند مورد بررسی قرار گیرد. در مجموع، مفهوم عدالت اجتماعی امام علی(ع) شامل سه بعد اصلی و پانزده بعد فرعی به شرح ذیل است که تمام آنها به هم مربوط و جزء لاینفک عدالت اجتماعی میباشند:
الف) اصل وحدتگرایی و آزادمنشی که شامل ابعاد: 1. توحیدی و الهی؛ 2. مساوات و برابری؛ 3. وحدت و همبستگی؛ 4. آزادی؛ 5. جهانسازی اسلامی میباشد.
ب) اصل حقوقی و سیاسی که شامل عوامل: 1. کرداری و رفتاری؛ 2. حقوق مدنی؛ 3. منافع عمومی؛ 4. مسئولیت و پاسخگویی؛ 5. رأی و مشورت است.
ج) اصل اقتصادی و مدیریت یا سازمانی که عوامل: 1. مدیریت و اقتدار؛ 2. اصولی بودن؛ 3. همهجانبه بودن؛ 4. اقتصاد امتی و ملی؛ و 5یکسان گردانیدن و تقسیم ثروت را در بردارد.
ما در مطالعه و تحلیل محتویات نهجالبلاغه (خطبهها، اوامر، نامهها، حکمها و موعظهها) درمییابیم که در 16 مورد، عدالت اجتماعی به صورت کلی آن و در چارچوب اصل وحدتگرایی و آزادمنشی، در 34 مورد به صورت اصل حقوقی و سیاسی و اداری، و در 20 مورد به صورت عدالت اقتصادی مطرح و مورد بحث و صحبت قرار میگیرد. اصل وحدتگرایی و آزادمنشی، در خطبهای که در وصف شگفتی آفرینش گفته شده است با عدالت و مساوات چنین بیان میشود: "بزرگ و خُرد و سنگین و سبک و توانا و ناتوان در مخلوقاتش نیست مگر آنکه (نسبت به قدرت کاملهی او) یکسان است."
در خطبهای که در حمد و ثنای خدای تعالی است میخوانیم: "و بدانید خداوند هرگز رضایت نخواهد داد برای شما به چیزی که بر پیشینیان شما از آن به خشم آمد، و هرگز بر شما خشمگین نمیشود به چیزی که بر پیشینیان شما به آن رضایت داده." امام علی(ع) این اصل خلقت، علت، آزادی، و مساوات را یک حق بشری و الهی اعلام میکند. نه تنها به عنوان یک متفکر و عالم و پیشوا، بلکه همچنین به عنوان امام و خلیفه و حاکم و رئیس حکومت یکی از بزرگترین ممالک پرقدرت دنیا. در خطبهای که در جنگ و نبرد صفین ایراد میشود، امام علی(ع) به عنوان پیشوا و فرمانده کل قوای مملکتی به این حق، مشروعیت سیاسی و اجتماعی و نظامی میدهد:
"پس خداوند سبحان از جمله حقوق خود برای بعضی مردم بر بعض دیگر حقوق واجب فرموده، و حقوق را در حالات مختلفه برابر گردانیده، و بعضی آنها را در مقابل بعض دیگر واجب نموده و بعضی از آن حقوق وقوع نمییابد مگر به ازاء بعض دیگر و بزرگترین حقها که خداوند سبحان واجب گردانیده حق والی (رئیس حکومت) است بر رعیت (شهروندان) و حق رعیت است بر والی و این حکم را خداوند سبحان برای هریک از والی و رعیت بر دیگری واجب فرموده است و آن را سبب نظم و آرامش برای دوستداری ایشان یکدیگر را و ارجمندی برای دینشان قرار داده، پس حال رعیت نیکو نمیشود مگر به خوشرفتاری حکمفرمایان، و حال حکمفرمایان نیکو نمیگردد مگر به ایستادگی رعیت در انجام دستور ایشان. پس هرگاه رعیت حق والی و والی حق رعیت را اداء نمود، حق در بین ایشان ارجمند و قواعد دینشان برقرار و نشانههای عدل و درستکاری برپا و سنتها در مواضع خود جاری گردد، و بر اثر آن روزگار اصلاح میشود، و به پایندگی دولت و حکومت امید میرود..."
در این خطبه و سند که پایه حکومت و سیاستگذاری امام علی(ع) میباشد، عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل حقوق بشری و الهی اعلام میشود و چنین پدیدهای با امنیت جامعه و ثبات حکومت و مشروعیت آن رابطه کاملی پیدا میکند. این خطبهها در تأیید و اجرای آیات مبارک قرآن در تأمین عدالت اجتماعی است: "لقد ارسلنا رسلنا و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه یأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصر، و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز." (حدید/25)"ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذیالقربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعطکم لعلکم تذکّرون." (نحل/90) هر دو آیه از موضوع عدالت صحبت میکنند. در آیه اول، هدف اصلی مکاتب الهی، برقراری عدالت اجتماعی ذکر میشود و در آیه دوم، این عدالت اجتماعی به عنوان یک اصل از حقوق و مبانی اسلام معرفی میشود.
برده دار آمریکایی (توماس جفرسون ) قهرمان "مساوات" و عدالت سیاسی امریکا شد
در ادبیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی غرب و در آثار متفکرین اروپایی و امریکایی چنین بیان صریح و آشکاری در مورد عدالت اجتماعی و حقوق آن پیدا نمیشود و نزدیکترین جملات و منشورها به آن پس از یازده قرن که از ظهور اسلام گذشت در اواخر قرن هیجدهم میلادی در اعلامیه انقلاب فرانسه و در سند استقلال و پیدایش ایالات متحده امریکا ذکر میشود، بدون آن که اینگونه نظامها چنین عدالت اجتماعی را هرگز به مرحله اجرا بگذارند. مثلاً توماس جفرسون یکی از متفکرین لیبرال غرب و از مؤلفین قانون اساسی ایالات متحدهی امریکا، جمله معروف "آشکار است که همه مردم مساوی خلق شدهاند..." را در آن سند گنجانیده بود، در حالی که خود تعدادی برده داشت و سیستم بردگی را نیز محافظت مینمود. او مورد مباهات هموطنان خود قرار داشت و قهرمان "مساوات" و عدالت سیاسی امریکا گردید.
تا چه حد متفکرین و روشنفکران غرب مانند جفرسون که مدتی سفیر امریکا در فرانسه بود و بالاخره به مقام سومین رئیس جمهور امریکا رسید، یا آن عده که اعلامیه حقوق بشر را در انقلاب فرانسه نوشتند از محتویات قرآن کریم و نهجالبلاغه آگاهی داشتند و با اصول اجتماعی و عدالت اجتماعی آشنا بودند؟ آنچه مسلم است اصول و معارف اسلامی به ویژه در قرون وسطی از طریق دانشگاهها و مراکز علمی مانند غرناطه (گرانادا) در آن زمان که مسلمانان بر اسپانیا حکومت داشتند به اروپا راه پیدا کرد و بسیاری از دانشمندان اروپای غربی که در مدارس اسلامی اسپانیا آموزش دیده بودند به دقت بر متون رسالات و آثار اسلامی تسلط پیدا نمودند و از دیدگاههای قرآنی و علوم اسلامی بهرهمند شدند.
در اسلام، حق، منشأ و مبنای مشروعیت هر کاری است
در اسلام، حق، منشأ و مبنای مشروعیت هر کاری است و بنابراین آنچه حق نیست مشروع هم نیست. مثلاً در مورد آزادی، هر آزادی در اسلام حق نیست و نمیتواند مشروعیت داشته باشد. اهدای آزادی به شخصی که حق و حقوق افراد را از بین ببرد نه تنها قانونی نیست بلکه عدالت جامعه را به خطر میاندازد. از نامههای امام علی(ع) به سهلبن حنیف انصاری که از جانب او بر مدینه حکمفرما بود آشکار است که عدل و دوستی، شاخص مسئولیت و آزادی در جامعه اسلامی است:
"عدل و راستی را (از روش ما) شناخته، دیدند و شنیدند و در گوش دارند و دانستند مردمی که نزد ما هستند در حق برابرند، پس (بین آنها چیزی تقسیم نمیکنیم مگر با تسویه) گریختند تا اینکه سودی را به خود اختصاص داده و دیگران را بیبهره نمایند. خدا آنها را از رحمتش دور گرداند."
حضرت علی (ع) اولین متفکر و رئیس حکومتی بوده که عدالت اجتماعی را جزء لاینفک نظام اجتماعی اعلام کرد
قبل از اسلام در سایر نظامها حق و ذیحقی بود ولی این اسلام و این امامت و خلافت علی(ع) بود که این منشور و اصول را جزو سیاستگذاری و قانون اساسی روز خود قرار داد تا هر حقی به ذیحق خود برسد. حق و عدالت یک امر واقعی در حکومت علی(ع) بود و نه یک نظریه یا فرض خیالی. جنگها جمل و صفین در حقیقت جنگ جمود و رکود فکری و بین روشناندیشی و عدالت اجتماعی بود. تصلب و انعطافناپذیری در امر عدالت اجتماعی و در آغاز اولین دورهی نظام وسیع و جهانسازی اسلامی برای امام علی(ع) دشمنها درست کرد و همان طوری که بارها توسط نویسندگان و تاریخشناسان اظهار شده است ایشان قربانی جمودها گردید و به شهادت رسید.
نهجالبلاغه نشان میدهد که دستورهای اسلام تابع حسن و قبح واقعی بوده و حق عدالت اجتماعی نه تنها واقعیت داشته بلکه به رسمیت شناخته شده است. چنین حق عدالت اجتماعی از قانون خلقت کسب شده است. تکلیف و حق از یکدیگر در نظام اسلامی جدا نیستند. در اینجا دیدگاه امام(ع) در مورد عدالت اجتماعی یا دیدگاه بسیاری از متفکرین دیگر که قرنها بعد در این مورد سخنوری کردند و نظریه دادند، کاملاً متفاوت میباشد. نظریات حقوق قراردادی طبیعی که مبنای نظریههای عدالت اجتماعی در بین متفکرین غرب از جمله امانوئل کانت شد بر پایه قراردادهای اجتماعی و فردی بین افراد گذشته شده است و این پدیده از جنبه و دیدگاه "خردگرایی مختاری" مورد توجه قرار میگیرد و اخلاق فردی در آن حاکم میباشد. امام علی(ع) عدالت اجتماعی را با مسئولیت اجتماعی و مسئولیت اجتماعی را با رابطه غایی میان انسان و مواهب عالم خلقت که یک رابطه کلی و عمومی است بیان میکند.
و نتیجه اینکه:
عدالت اجتماعی در نگاه حضرت علی (ع) وفاداری به امانت اجتماعی یعنی همان زمامداری است ودر عدالت سیاسی و اقتصادی امام علی(ع)، زمامداری یک وسیله است و نه یک هدف .زمامداری، وسیلهای است برای رسیدن به اهداف ارجمند یعنی تثبیت و استقرار انسانیت بر مبنای توحید. از دیدگاه او هرکس پس از او زمامداری را به عهده بگیرد، اگر دادگر بوده است خدا به وسیله دادگریش او را نجات میدهد، و اگر ستمگر بوده است، صراط چنان او را به لرزه درمیآورد و تکان میدهد که بندهایش از هم جدا میشود. پس در این صورت راه زمامدار باید راه کتاب خدا باشد: عدالت برای همه مردم از سوی همه مردم، احساس عدالت الهی کردن است و این از طریق ایمان صورت میگیرد. عدالت اجتماعی در اینجا وفاداری به امانت اجتماعی است. زیرا عدالت پروردگار رساتر و فراگیرنده است.
منابع:
نظریه تمامیت و کمالات (PERFECTIONISM)
نظریه اصالت مطلوبیت که به سودجویی معروف است (UTILITARIANISM)
نظریه حقوق طبیعی قراردادی (CONVENTIONAL NATURAL RIGHTS)
دو نمونه از کتابهایی که در چند سال گذشته درباره امام علی(ع) به انگلیسی نوشته شده یا به آن زبان ترجمه شده است عبارتند از:
GEORGE JORDAN, THE VOICE OF HUMAN JUSTICE (TRANSITED BY M. FUSEL HAG). ISLAMIC SEMINARY OF PAKISTAN, KARACHI AND REPRINTED BY ASSYRIAN PUBLICATION, TEHRAN, 1990.
MOHAMMAD JIVED CHILD, THE BROTHER & THE PROPHET MOHAMMAD (THE IMAM ALI), ISLAMIC CENTER OF DESPITE. MICHIGAN, 1996.
خطبهها، نامهها، و فرمانها و گفتههای امام علی(ع) در این قسمت از مقاله از چاپ فوق نهجالبلاغه که به زبانهای عربی و انگلیسی است استفاده شده است. ردیف و شمارهبندی خطبهها در بعضی موارد با چاپهای مختلف نهجالبلاغه یکسان و منظم نبوده و خوانندگان باید به چاپ ویژه مورد ذکر مراجعه کنند.
IBID, SERMON 183, P.6.
IBID, SERMON 216, P.178.
این گفته (UNITED STATES DECLARATION OF INDEPENDENCE) توسط جفرسون در منشور استقلال امریکا نوشته شده است. این مهمترین جملهای است که امریکاییها در مورد برابری و مساوات در تأیید و پیدایش جمهوریت خود و به عنوان یک رهنمود مهم تاریخ ایالات متحده امریکا یاد میکنند. یادآوری این موضوع مهم است که جفرسون که بسیار تحت تأثیر تحولات فرانسه قرار گرفته و مدتی نیز قبل از اینکه به ریاست جمهوری امریکا برسد به عنوان سفیر کبیر آن کشور در فرانسه خدمت کرد، هیچ وقت علیه القای بردگی و خرید و فروش آن در امریکا سخن نگفت و خود مالک عدهای از بردگان افریقانژاد بود.
نهجالبلاغه، چاپ فوق، گفتار 139، ص 604
نهجالبلاغه، حکمت 139
نهجالبلاغه، خطبه 167
استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه گفتارها، انتشارات صدرا، تهران 1361، ص 192
ترجمه و شرح نهجالبلاغه، خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین (ع)،به قلم علامه حاج سید علینقی فیضالاسلام، انتشارات فیضالاسلام، تهران 1377، خطبه 94، ص 282
گفتارهای امام علی (ع) در مورد پیغمبر اکرم (ص) در نهجالبلاغه متعدد است از جمله خطبههای (ص 24)، 2 (ص 42)، 82 (ص 183)، 88 (ص 222)، و 1332 (ص 412)
ترجمه و شرح نهجالبلاغه، به قلم علامه حاجی سید علینقی فیضالاسلام، خطبه 53، صفحات 988 تا 1035
پایان پیام/
نظر شما