خبرگزاری شبستان: نشست علمي- تخصصي "روش شناسي تاريخي در تحليل علائم ظهور" در مركز تخصصي مهدويت برگزار شد. دكتر نعمت الله صفري فروشاني در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه مرور می کنیم.
مي توانيم رويكردهاي مختلفي به بحث علائم ظهور داشته باشيم كه برخي از اين رويكردها مورد توجه قرار گرفته و برخي نيز مورد توجه قرار نگرفته اند. مهمترين رويكردي كه به اين بحث مي توانيم داشته باشيم رويكرد كلامي است كه شايد تاكنون به صورت شفاف به آن توجه نشده است.
اينكه اين بحث آيا از لوازم مهدويت است يا از ملحقات مهدويت يعني اگر كسي مهدويت را قائل باشد، ولي هيچ يك از علائم الظهور را نپذيرد، آيا از تشيع خارج مي شود يا خارج نمي شود؟ جاي اين بحث در كلام است كه بايد بحث شود. همچنين اينكه با تعريفي كه ما از امام، امامت، شرايط و ويژگي هاي امامت و طرق اثبات امامت داريم، اين بحث چه جايگاهي پيدا مي كند؟ من بخواهم بفهمم اين امامي كه ظهور كرده آيا خود امام هست يا نه؟ بايد ببينم آيا سيصد علامت درباره او محقق شده يا نشده؟ آيا قبيله كِنده به خراسان رفته يا نرفته؟ آيا قسطنطنيه فتح شده يا نشده؟ آيا قزوين فتح شده يا نشده؟ آيا بني العباس منقرض شدند يا نشدند؟ بخواهم بفهمم امام، امام است يك معادله سيصد مجهولي را بايد حل بكنم؟ اين بحثها جايشان در كلام است. اما آنچه الآن براي ما مهم است اين است كه خوشبختانه متكلمان علائم ظهور را لازم و ملزوم مهدويت نداسته اند و اگر در اين مسئله به هر نتيجه اي برسيم از جهت كلامي مشكلي براي عقيده ما ايجاد نمي شود؛ البته، عقيده ما به عنوان يك عالم پژوهشگر نه عقيده عوامان.
رويكرد ديگري كه مي شود بحث كرد، رويكرد حديثي است. اين رويكرد بر ما غلبه دارد. ما معمولا احاديثي كه منسوب به پيامبر و ائمه اطهارند را گرفتيم، آنها را به عنوان علائم ظهور تلقي مي كنيم و به نقد و بررسي مي پردازيم.
رويكرد سومي هم هست كه باز هم كم به آن توجه شده. اين رويكرد، رويكرد تاريخي است. ممكن است گفته شود: علائم ظهور در آينده است و ارتباطي به تاريخ ندارد؟ تاريخ به گذشته مربوط است. در ادامه بحث روشن خواهد شد كه چگونه تاريخ مي تواند در اينجا صاحب نظر باشد. اينكه چقدر علائم ظهور تاكنون محقق شده؟ چه علائمي محقق نشده؟ چه علائمي شبيه علائم محقق شده اند؟ اينها بحثهاي تاريخي است كه ما مي توانيم به آن بپردازيم.
اما يك مروري داشته باشيم بر پيشينه تحقيق. پيشينه تحقيق يعني كتابهايي كه اخيرا نوشته شده و به صورت تحليلي به اين بحث پرداختند.
شايد يكي از پيشگامان در اين عرصه، كتاب «عصر ظهور» جناب آقاي كوراني باشد كه اين عرصه را براي ديگران هم باز كرد و سعي مي كند در اين عرصه برخي از علائم ظهور را بر حوادثي كه جديدا اتفاق افتاده يا در شرف اتفاق است تطبيق كند. به اصطلاح اگر بخواهيم رويكرد بحث ايشان را تعيين كنيم، يك رويكرد استحساني - حديثي است. يعني از احاديث استفاده مي كند و با دليلهاي استحساني سعي بر تطبيق آن احاديث بر حوادث اتفاق افتاده دارد.
كتاب جناب آقاي صادقي «تحليل تاريخي نشانه هاي ظهور» يكي از نخستين كتابهايي است كه بيشتر با رويكرد تاريخي و عمدتا با رويكرد تاريخي- حديثي نگاشته شده. اين كتاب در صدد نقد منصفانه درون گروهي است يعني با توجه به اينكه نويسنده يك شيعه هست اين علائم الظهور را در معرض نقد و بررسي گذاشته است.
سلسله مباحثي كه استاد معظم جناب آيت الله طبرسي دارند و تحت عنوان «تا ظهور» چاپ شده به برخي از اين علائم پرداخته است كه رويكرد ايشان رويكرد حديثي و بررسي از طرق رجالي و سندي است. ايشان در گروه حديثي ها طبقه بندي مي شود.
كتاب ديگر «تاملي در نشانه هاي حتمي ظهور» نوشته آقاي آيتي است كه با رويكرد كلامي- حديثي وارد بحث شده است. برخلاف آقاي صادقي رويكرد نويسنده اين كتاب مثبت است و درصدد اثبات برخي از علائم هست كه از آنها به نام نشانه هاي حتمي ياد مي كند. در حقيقت اين كتاب كه بعد از كتاب آقاي صادقي نوشته شده شايد نيم نگاهي هم به كتاب آقاي صادقي دارد و در صدد رد برخي از نوشته هايي است كه جناب آقاي صادقي در كتاب خودشان آوردند.
اما يك كتاب مهمي كه از آن غافليم و حقيقتا بايد به صورت متن مورد بحث قرار بگيرد و متن آن از طلاب خواسته بشود كتابي كه يك فقيه و يك مرجع تقليد نوشته و با آن رويكرد دقيق فقيهانه به بررسي مباحث مهدويت و ازجمله مبحث علائم الظهور پرداخته كتاب «تاريخ غيبت كبراي» شهيد صدر است.
كتابهاي ديگري هم در اين باب نوشته شده، جناب آقاي صادقي در پايان كتابش 31 كتاب را معرفي كرده كه كساني كه طالب مطالب بيشتر هستند مي توانند به آن مراجعه كنند.
بايسته هاي روش تاريخي در بررسي علائم ظهور
اينها همگي مقدمات بحث بود، اما الان وارد بحث روش شناسي تاريخي مي شويم. بحث ما «بايسته هاي روش تاريخي در بررسي علائم ظهور» است.
اگر ما بخواهيم روش تاريخي را به كار بگيريم به چند محور بايد توجه كنيم.
نخستين محور: مفهوم شناسي تاريخي
اولين محور، مفهوم شناسي تاريخي است. مفاهيم كليدي كه در اين بحث هست بايد مورد بررسي قرار بگيرند. هم خود مفهوم روشن شود و هم تطور تاريخي آن و هم ارتباط آن با مصاديق ديگر. شايد قديمی ترين مفهومي كه در عرف جامعه مسلمانان به عنوان پدر علائم الظهور مورد بحث قرار مي گرفت و رواياتي درباره آن داريم واژه ي ملاحم است. جمع مَلحمه، به معناي جنگ شديدي كه در آن گوشت ها تكه پاره مي شود.
ما در زمان جاهليت و بعد آن در زمان اسلام اخبار فراواني از شخصيت هاي مقدس (مقدس نزد مردم كه ممكن است واقعا مقدس باشند يا نه چندان هم مقدس نباشند، بلكه نزد مردم مقدس بودند مثل كاهنان) داريم كه اخبار آينده را پيش بيني مي كردند كه در آن اتفاقات شديدي مي افتاد كه گوشت ها در آن تكه پاره مي شود. اين اخبار را مي گويند اخبارالملاحم. اين اخبار در بين عرب جا افتاده بود مثل اينكه هركس مهم مي شد انتظار داشتند چندتايي از اين ملحمه ها بگويد. در عرف عربي اين ملاحم رايج شد. خود پيامبر(ص) و ائمه(ع) برخي از اين اخبار ملاحم را فرمودند و برخي ديگران هم از اين اخبار كپي هايي گرفتند. اما آنچه مسلم است اينكه در قرن اول و دوم و سوم اخبار ملاحم در عرف مسلمانان رايج بوده است.
اگر كسي قصد تحقيق در اين باره دارد كتاب بسيار جالبي نوشته شده است به نام «اخبار الملاحم و الفتن و اثرها في العقليه العربيه و الاسلاميه حتي نهايه العصر الاموي»، نوشته جناب آقاي عبودي.
مفهوم دوم، مفهوم فتن است. نسبت بين ملاحم و فتن، نسبت عموم خصوص مطلق است. فتنها يعني وقايع شديدي كه اتفاق مي افتد و به قدري سخت است كه محل امتحان است. حالا ممكن است در اين فتنه كسي كشته شود يا نشود. ملاحم و فتن به خودي خود، آينده را در مفهوم خود ندارند، ولي استعمال به گونه اي بوده كه خطاب به آينده مي شده. اگر شما از ملاحم گذشته هم خبر بدهيد مي شود گفت اخبار ملاحم گفتيد، ولي پيشگويي به صورت عرفي در معني اينها لحاظ شده است. برخلاف دو مفهوم بعدي يعني مفهوم اَشراط الساعه و علائم الظهور كه فقط مخصوص آينده است.
مفهوم بعدي كه مورد بحث ماست، مفهوم اشراط الساعه است. اشراط جمع شَرط يا شَرَط به معناي قيامت كه در آيه قرآن هم به اين معنا به كار رفته است. اشراط الساعه يك مفهوم سني است و اولين بار سني ها هم در اين مورد كتاب نوشتند. نعيم بن حماد و مسند احمد حنبل و مستدرك حاكم و بعدها در كتاب تاريخ دمشق.
يكي از كتابهاي جالب در اين موضوع كتاب «اشراط الساعه في مسند الامام احمد و زوائدالصحيحن» است. جالب است بدانيد خيلي از چيزهايي كه ما به عنوان علائم ظهور بررسي مي كنيم در اين كتاب كه حدود سيصد علامت آورده به عنوان علائم اشراط ساعت آورده شده است.
اما بحث علائم ظهور كه يك بحث شيعي است و مرتبط با مهدويت. ريشه اش از يكي دوتا روايات ماست كه در آن كلمه ظهور هم به كار نرفته است؛ كلمه قيام به كار رفته، قيام قائم. علامت هاي قائم يا علامت هاي قيام قائم. و تعداد زيادتري كه ما به عنوان علائم ظهور مي شناسيم به عنوان علائم ظهور مطرح نشده بلكه به اين عنوان كه قبل از قيام يا قبل از ظهور اتفاق مي افتد مطرح شده.
دومين محور: منبع شناسي
بحث دوم، بحث منبع شناسي است اما منبع شناسي تاريخي.
اين نكته كه تصور كنيم منابعمان تصفيه شده اين طور نيست. منابع ما به جز آنچه در كتب اربعه شيعه اتفاق افتاده بقيه اش چنين اتفاق نيفتاده.
به طور شفاف قبل از غيبت كبري ما كتابي در شيعه با عنوان علائم الظهور نداريم يا اينكه بابي در كتابي با عنوان علائم الظهور نداريم. اين درحالي است كه قدماي ما طبق فهرست شناسي ها 50 كتاب درباره ملاحم و فتن دارند اما درباره علائم الظهور تا قبل از نعماني ما باب مستقلي در شيعه نداريم.
قديمي ترين كتابي كه علائم الظهور در آن مندرج است و به صورت مشخص ماندگار شده است كتاب نعيم بن حماد(م228) است با عنوان كتاب الفتن. بسياري از چيزهايي كه بعدها به عنوان اشراط الساعه يا علائم الظهور تلقي مي شد در اين كتاب موجود است.
دومين فرد از اهل سنت كه مستوفا به بحث اشراط الساعه و فتن پرداخته احمد حنبل است متوفاي 241 كه بعدا خيلي از اين اشراط الساعه به عنوان علائم ظهور تلقي شد.
اما در ميان شيعه اولين كسي كه به صورت مستوفا به اين بحث پرداخته جناب آقاي نعماني است. مرحوم كليني شايد يك يا دو حديث در روضه دارد اما جناب آقاي نعماني حدود 86 روايت درباره علائم الظهور آورده است. 50 روايت او از ابن عقده است كه گرايش زيدي دارد.
بعد از نعماني(متوفاي حدود 360) مرحوم شيخ صدوق است در كتاب كمال الدين كه 29 روايت دارد و مرحوم شيخ طوسي(م460) در كتاب الغيبه.
اما يكي از موثرترين كتاب هاي علائم الظهور بين شيعه به خاطر شخصيت نويسنده اش، كتاب «التشريف بالمنن في التعريف بالفتن» است كه معروف است به كتاب الملاحم و الفتن نوشته سيد بن طاووس. با توجه به شخصيت سيد بن طاووس اين روايات معمولا تلقي به قبول شده اند.
بعد از آن، كتابي كه در دوره معاصر نوشته شده و كتاب تاثيرگذاري هست چهار جلد كتاب مفصل با عنوان «نوائب الدهور في علائم الظهور» است كه ظاهرا 1383ه.ق. به اتمام رسيده و از جميع كتابهاي قبلي شيعه و سني علائم را جمع آوري كرده و به بررسي اين احاديث پرداخته است.
«250 علامت حتي الظهور الامام المهدي(عج)» نوشته جناب آقاي سيد محمدعلي طباطبايي هم كتاب ديگري است در اين موضوع.اين كتاب سعي كرده برخي از علائم را به حوادث روز هم تطبيق كند. مثل: صدام في العراق، مفسده عظيمه في الموصل، حكم هيتلر النازي(حكومت هيتلر نازي) و...
سومين محور: بسترشناسي تاريخي علائم ظهور
نكته بعدي در بحث علائم الظهور، بسترشناسي تاريخي علائم ظهور است. بايد دانست كه در تاريخ چند تا سفياني آمده است... اگر سفياني را در روايات اهل سنت ببينيد دو دسته روايات دارند. در يك دسته روايات سفياني ممدوح است و در يك دسته روايات ديگر مذموم است. كسي نمي تواند بحث هاي علائم ظهور را بحث كند و از اين بسترشناسي غافل باشد.
چهارمين محور: نقش فرقه هاي درون شيعي
بحث بعدي بحث فرقه ها و نقششان در احاديث علائم ظهور است. فرقه هاي دورن شيعي كه با ادعاي مهدويت كارشان را پيش مي بردند مثل كيسانيه، واقفيه، اسماعيليه. ببينيم نگاه اين فرقه ها به مهدويت چه بود؟ نگاه آنها به علائم ظهور چطور بود؟ نقش آنها را در علائم ظهور هم بررسي كنيم.
پنجمين محور: بستر اجتماعي
بحث بعدي بستر اجتماعي است. تمايلات و آرزوهاي مردم چه بوده. آن زمان يكي از آروزهاي مردم اين بوده كه قسطنطنيه فتح شود. حملات متعددي از جانب مسلمانان به قسطنطنيه مي شد، ولي فتح محقق نمي شد تا اينكه در زمان عثماني محقق شد. برخي از اوقات جامعه از يك سري ناهنجاريهايي اجتماعي رنج مي برد، احاديث جعل مي شد مثل: زياد شدن طلاق، اكتفاي مردان به مردان و...
محور ششم: فضاي ذهنيت راوي
نكته آخر: فضاي ذهنيت راوي را بشناسيم. ببينيم فضاي ذهنيت راوي چه بوده، به چه چيزهايي فكر مي كرده؟
نتايج
اگر با نگاه تاريخي وارد بحث علائم ظهور بشويم نتايجي برايمان حاصل مي شود كه عبارتست از:
۱. به خوبي علت و حكمت اختلافات روايات علائم ظهور را مي فهميم.
۲. مي فهميم كه فرقه ها چه تعاملات علمي و داد و ستدهاي حديثي داشته اند.
۳. شناخت تمايلات و تمنيات اجتماعي
۴. شناخت بهتر تاريخ اجتماعي
۵. شناخت بهتر جايگاه روايات در بحث علائم الظهور
۶. تجديد نظر در رويكرد مباحث كلامي به علائم الظهور
۷. استفاده و كمك از روشهاي غيرسنتي به عنوان ابزار براي بررسي علائم ظهور مثلا از تاريخ.
۸. وقتي علامت ظهوري مطرح مي شود، ابتدائاً صدورش را بررسي كنيم.
۹. تفكيك كنيم بين بحثهاي عالمانه و عوامانه و در بحث علائم ظهور به دنبال نشانه هاي عالمانه برويم.
۱۰. سكوت حداكثري معصومان درباره علائم الظهور.
۱۱. بحث علائم ظهور، بيش از آنكه شيعي باشد، يك بحث سني است و در بين شيعيان بيش از آنكه امامي باشد، غير امامي است.
البته همه اين مباحث به معناي رد كلي علائم الظهور نبوده و نيست و اگر كسي با بررسي سندي و متني بتواند ثابت كند برخي از اين علائم محتوم هستند، قبول مي كنيم؛ نحن ابناءالدلليل. تعمدي در اينكه كل علائم الظهور را زير سوال ببريم نداريم؛ بلكه مي گوييم با اين قرائن و شواهد بايد بررسي شود.
پایان پیام/
نظر شما