به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری ،فرانك جمشیدی با اشاره به مفهوم جنگ و دو مسئله ای كه در كتاب خود مورد توجه قرار داده، گفت: من در كتابم به دو مسئله درباره جنگ پرداخته ام. نخست خود جنگ، كه به زعم من، موضوعی در خور درنگ و اندیشه است. یقیناً دلایل بسیاری برای ضرورت ژرفكاوی درباره جنگ میتوان برشمرد؛ چندان كه پیشتر برشمردهاند (از جمله آمیختگی شدید حیات بشری با جنگ، از ابتدای پیدایی موجودی به نام انسان بر روی كره زمین تاكنون؛ پیوستگیِ تقریباً همیشگی جنگها و انقلابها به یكدیگر؛ توانمندی توأمان و در عین حال متناقضنمای جنگها به ایجاد نابسامانی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ...، و پیافكنی سامانی جدید در مقولات برشمردهشده)،
وی افزود: اما من در این كتاب عمدتاً بر دو دلیل تأكید داشتهام و همه تلاشم این بوده است كه در بیان اهمیت مسئلهبودگی جنگ، این دو دلیل را برجسته سازم: (1) ریشهداری جنگها (از جمله جنگ عراق و ایران) در جهان ذهنیت و اندیشهها و باورهای انسانها و (2) نقش و تأثیر و جایگاه جنگها در زمینهسازی برای تحقق سه كارویژه مهم (كه این خود متأثر از دلیل اول؛ یعنی ردّ و نشان انكارناپذیر اندیشه در پیدایی و رشد و گسترش جنگهاست).
وی در ادامه سه كار ویژه مهم را نام برده و خاطرنشان كرد: آن سه كارویژه مهم علم، كه جنگها زمینه و بستر تحققیابی آنها را مهیا میسازند و به نظرم از كنارشان بهسادگی نباید گذشت، عبارتاند از: طراحی پژوهشها و تحقیقات علمی، فرضیهسازی و فرضیهآزمایی، آزمون نظریههای موجود و نقد و تصحیح و تكمیل و، احتمالاً، عرضه نظریههای جدید.
جمشیدی درباره نسبت سه كارویژه ای كه نام برد با جنگ چنین شرح داد: با كمی دقت میتوان دریافت كه جنگ از رهگذر بسترسازی برای تحقق این سه كارویژه، چگونه مستعد میشود كه بهتمامی نقش یك لابراتوار یا آزمایشگاه علمی را برای یك جامعه جنگدیده ایفا كند. چون آنچه امروز از واقعه جنگ بهصورت متن در اختیار داریم (اعم از متن دیداری، شنیداری، گفتاری، نوشتاری، تصویری، حجمی، تجسمی و ...)، افزون بر اینكه این واقعه را خوانشپذیر میكند، این مجال را میدهد كه پُرشمار پژوهشهای جدید طراحی كنیم با پرسشهای نو و فرضیههای تازه كه تأیید یا ردّ آنها، بهناگزیر نظریههای موجود را به بوته آزمایش میگذارد. آنچه از بوته این آزمون در قالب نقد یا تصحیح یا تكمیل نظریهها بیرون میآید، همان ارزش افزودهای است كه محصول آزمایشگاه علمی جنگ به شمار میآید و بسیار محتمل است كه این ارزشافزوده بتواند آرزوی دور و دیر بومیسازی نظریهها و روشها و رویكردهای علمی در ایران را محقق سازد و به تولید علم؛ علمی از جنس مسئلههای جامعه و با هدف بررسی دقیق این مسئلهها، مدد برساند.
این نویسنده در ادامه به مسئله دومی كه در كتاب خود بدان توجه داشته، پرداخت و گفت: مسئله دومی كه به بحث گذاشتهام، اندیشه و اهمیت اندیشیدن است. چون بهزعم من، واقعه به صرف وقوع نیست كه اهمیت و برجستگی مییابد ـ حتی اگر جریان زندگی انسانها را از خود متأثر كرده، در حركت و روال پیشِ روی آنها وقفهای پدید آورده و آن را به مسیر تازهای پیش رانده باشد، بلكه فقط اندیشه درباب آن است كه واقعه را بامسمّا میكند. چون در پی اندیشیدن است كه واقعه، چیزی از آنِ خود را در درون ما مینهد. سپس ما آن «نهاده» را روایت میكنیم. به این ترتیب، روایت، نهادهی ما بر واقعه است. گویی چیزی از آنِ خود را به واقعه میبخشیم. این چیز همان است كه مینویسیماش، میگوییماش، تصویرش میكنیم، بنایش میسازیم، تجسم میبخشیماش، تولیدش میكنیم، تكثیرش میكنیم و رواجش میدهیم.
جمشیدی افزود: همه مصادیق فوق، وجوهی از زیستن با واقعه یا، بهتر است بگویم، اندیشیدن درباره واقعه به شمار میآید و البته پیشبینیپذیر است، به میزانی كه تفكر درباره واقعهای روشمندتر باشد، از درافتادن به دام بزرگنمایی یا كوچكنمایی واقعه در امان بمانیم. مزیت این امنیت و مصونیت برای واقعه آن است كه زیستپذیرش میكند یا به سبك الگوی زندگی بَدَلش میگرداند تا بتواند در تمام ابعاد زندگی نفوذ كند.
این نویسنده درباره عنوان كتاب نیز یادآور شد: در انتخاب نام این كتاب، اهتمام من این بود كه نامی باشد كه فرایند فوق را بتواند ترسیم كند. از اینرو، «اندیشیدن جنگ» را با علامت سمیكالن (؛) پیش از «جنگ اندیشیدنی» قرار دادم تا نشان دهم چگونه فرایند اندیشیدن، بهتدریج جنگ را به پدیدهای اندیشهپذیر بدل میسازد. این ایده همچنین در طراحی جلد كتاب هم رعایت شده بود. میگویم شده بود، چون با دخل و تصرفی كه انتشارات سوره مهر در طرح كتاب اعمال كرد، این ملاحظه تقریباً از میان رفت. در طرح اولیه، اندیشیدن جنگ، پسزمینه یا سایهی جنگ اندیشیدنی قرار داشت. مقصود و مراد من از برجستهسازی واژهی جنگ اندیشیدنی (در مقایسه با اندیشیدن جنگ)، این بود كه بگویم، آنچه در سایه یا بهمدد تفكر و اندیشه، از جنگ قابل مشاهده خواهد بود، چنان از جنس خود اندیشه و در نتیجه، خود زندگی است كه دیگر كمتر كسی به وجه جنگ بودن آن خودآگاهی دارد. از این رو میتواند بهتمامی با آن به سر بَرَد.
پایان پیام/
نظر شما