به گزارش خبرگزاری شبستان،گراهام فولر، کارشناس علوم سياسى در مؤسسه «راند» آمریکا ،کارشناس امور روسيه و خاورميانه و نویسنده کتاب های متعددی درباره «جهان اسلام » ، یادداشت جالبی را درباره واپس ماندگی عربستان که مدعی رهبری بر منطقه و اعراب است نوشته است.
او یادداشت خود را با توضیحاتی در مورد نشست «کمپ دیوید» به میزبانی آمریکا و حضور گروهی از رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس آغاز کرده و می نویسد:باراک اوباما،رییس جمهوری آمریکا دلیل خوبی برای تلاش در زمینه اطمینان دادن به رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید داشت؛آنها قدرت اقتصادی بالایی دارند اما نمی توانند قدرت و نیروی مثبتی برای رهبری منطقه داشته باشند.
نیویورک تایمز در11 می به نقل از سفیر سابق آمریکا در ریاض نوشت:ملک سلمان آشکارا این اطمینان را می دهد که عربستان می تواند نقش رهبری منطقه را بر عهده داشته باشد.اما این چه جور رهبری است؟
شکی نیست که عربستان با نیروی جدید بی سابقه اش بسیار تندتر از قبل حرکت می کند و بدون عذرخواهی در یمن،سوریه و بحرین مداخله نظامی می کند اما آیا این می تواند زیربنای مناسبی برای یک رهبری خوب باشد؟
یک رهبری خوب باید دارای فهم و قدرت جهت گیری،دیدگاه و یک ایدئولوژی منسجم باشد و اصول و ارزش های سیاست خارجی را طوری تنظیم کند که منجر به تغییر و حرکت به سمت جلو شود اما عربستان در همه این مقوله ها ناتوان بوده است.
بهترین توصیف برای سیاست سعودی یک سیاست ارتجاعی،واپس گرا و ضد انقلابی است که جهت آن به سمت حفظ شرایط کنونی است،شرایطی که تعداد کمی در جهان مدرن آن را مطلوب و قابل تحسین می دانند.
ثابت نگه داشتن شرایط کنونی یک سیاست،دیدگاه یا تمرینی برای رهبری نیست بلکه یک موضع دفاعی و تزلزل صرفا ناشی از ترس است.
همین ترس موجب حمله ریاض به یمن شده اما حملات نظامی عربستان تنها موجب قربانی کردن شهروندان این کشور و تخریب زیرساخت های این کشور است که منجر به کمبود شدید دارو،غذا،آب و عدم دسترسی آن به دنیای خارج شده است.
ریاض به شدت مایل است که صدای برتر در امور یمن باشد اما در مواجهه با مقاومت یمن و افزایش خشم بین المللی نتایجی که سعودی ها می خواهند ،بعید به نظر می رسد.
در اینجا این سوال مطرح می شود که اعتقادات،ایدئولوژی یا دیدگاه پادشاهی عربستان نسبت به خاورمیانه چگونه است؟
جالب اینجاست که عربستان با تفکر وهابی و سلفی اش هیچ گونه کشش و جذبه ای برای افکار عمومی در منطقه ندارد اما هزینه های هنگفتی را برای خریدن تاثیر و نفوذ در منطقه از طریق مراکز و مدارس مذهبی اش صرف می کند.
گروهی که امروزه به طور عمومی و فعال،وهابیت را تبلیغ می کند،داعش است که افراطی ترین شکل وهابیت را به نمایش گذاشته است.
آیا ریاض می تواند با گسترش چنین دیدگاه هایی برای اداره منطقه در آینده،جدی گرفته شود؟ به طور قطع عربستان با در پیش گرفتن مدل وهابی برای نظم اجتماعی و سیاسی نمی تواند یک رهبری اسلامی تلقی شود.
حال اگر دیدگاه اسلامی را هم در نظر نگیریم در مورد ملی گرایی عربی چه می توان گفت؟ ملی گرایی حتی از نوع منطقه ای آن،می تواند یک مبنای قانونی برای جرکت اذهان عمومی به سوی اهداف بین المللی،اقتصادی،اجتماعی و سیاسی به وجود بیاورد اما ریاض در این بخش هم حضوری ندارد.ریاض حتی به دنبال همکاری با رژیم صهیونیستی به منظور پیشبرد اهداف ضد سوری و ضد ایرانی خود است؛در اینجا هیچ گونه تمنای ملی گرایی وجود ندارد.
ریاض همچنین هیچ گونه تقاضا و گرایشی به دموکراسی،دولت لیبرال،پلورالیسم و جامعه باز ندارد.
بنابراین به نظر می رسد عربستان در گسترش هر یک از این دیدگاه ها و یا ایدئولوژی ها برای آینده خاورمیانه ناتوان است و به جای آن تنها بر گسترش ترس از اهداف و توانایی های ایران در میان کشورهای خلیجی تاکید دارد و می خواهد اسلام شیعی را به عنوان عامل اصلی خشونت ها و خصومت های فرقه ای معرفی کند.
اما مصر که دیگر مدعی رهبری در خاورمیانه است نیز ثابت کرده دارای هیچ گونه دیدگاه ایدئولوژیک نیست و بارز ترین نمونه آن،سرکوب حرکت های دموکراتیک در این کشور است.
قاهره هیچ گاه یگ رویکرد وسیع تر عربی در قبال مشکلات منطقه ای اتخاذ نکرده ،بنابراین چگونه می تواند رهبری منطقه را در قبال تهدیدها و خطرات بر عهده داشته باشد.
باراک اوباما در روز 14 می در کمپ دیوید با رهبرانی نشست داشت که خریدار لفاظی های ضد انقلابی ریاض هستند.
به طور قطع مسائل مورد بررسی در این نشست در مورد اینکه چه راهبردهایی برای موفقیت در همکاری های بلند مدت اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و امنیتی لازم است،از اهمیت زیادی برخوردار هستند؛اما چطور امریکا می تواند در مورد «معماری امنیت خلیجی» یا برنامه های امنیتی منطقه صحبت کند وقتی دو قدرت مهم خلیج یعنی عراق و ایران در این نشست حضور نداشتند؟ چه نوع رهبری می تواند از این نشست ناقص و بی سر و ته بیرون بیاید؟
آنچا ما امروز در جستجوی آن هستیم یک رهبری خردمند و آینده نگر در میان کشورهای عربی است که متاسفانه در ریاض دیده نمی شود.
پایان پیام/
نظر شما