السفیر: ایران هرگز از حمایت سوریه دست برنمی‌دارد

خبرگزاری شبستان: رسانه‌های غربی در سایه سقوط دو شهر جسر الشغور و ادلب به دنبال سم پاشی در این زمینه هستند که این ناکامی‌ها به علت توقف حمایت‌های تهران از دولت بشار اسد است.

خبرگزاری شبستان: روزنامه لبنانی السفیر در مقاله ای نوشته است، پیشروی میدانی گروه‌های مسلح تروریستی در شمال سوریه مناسبتی را برای برخی نویسندگان و تحلیلگران فراهم آورد که از عقب ‌نشینی ایران در حمایت از نظام سوریه سخن بگویند و به صورت تلویحی مدعی شوند که ممکن است ایران به معامله هایی وارد شده باشد که به موجب آن بشار اسد رئیس‌ جمهور سوریه را برای رسیدن به دستاوردهایش در پرونده‌ های دیگر کنار بگذارد. خطرات این اظهارات هم‌زمان با جنگ روانی دنبال شده از سوی مخالفان سوریه به‌ صورتی روشمند و برنامه ‌ریزی شده در زمینه نزدیک شدن حمله سرنوشت ‌ساز و سقوط دولت بشار اسد در سوریه دنبال می ‌شود.

اساسا بحران سوریه در سیاست‌های منطقه‌ای ایران یک اولویت به شمار می ‌رود، این در حالی است که تهران با بسیاری از بحران‌ های منطقه‌ ای و پرونده‌ های آن ارتباط دارد. مناسبات با سوریه در محاسبات ایران فراتر از یک ائتلاف انجام شده بین دولت‌‌ها است، چرا که یک شراکت ضروری در پروژه‌ای منطقه‌ای و چند بعدی به شمار می ‌رود که محوریت آن را دشمنی با اسرائیل و حمایت از آرمان فلسطین تشکیل می ‌دهد. حمایت ایران از سوریه براساس معیارهای لزوم – و نه خوب و مفید بودن- این حمایت است و مبتنی بر این است که چیزی که یک امر واجب تنها از طریق آن انجام می‌شود، خودش نیز واجب است. سوریه نقطه عطف تمامی عناصر و ساختار محور مقاومت است که رهبری آن بر عهده تهران است. متحدانی که پروژه های سازش با اسرائیل را رد کرده و حیاط خلوت و حامی مقاومت لبنان و فلسطین به شمار می ‌روند. ائتلافی که به ایران اجازه موضع ‌گیری بین عراق و ترکیه و لبنان و فلسطین اشغالی را می ‌دهد.

از این منظر هیچ ‌گاه شاهد واگرایی یا قطع روابط بین تهران و دمشق نبوده ‌ایم، به گونه ‌ای که می‌ توان موضع ‌گیری ایران در منطقه بر خلاف هر ائتلافی یا هر دولتی را غیر از هم‌پیمان سوری تصور کرد. قبل از این ایران در عراق حضور نداشت، چرا که رقیب لجباز این کشور یعنی صدام و دشمن اول آن یعنی آمریکا در آن حضور داشتند، در افغانستان نیز ایران بازیگر اول نبود. یمن نیز تا چند سال پیش بخشی از نقشه استراتژیک ایران به شمار نمی ‌رفتبا وجود تمام این ‌ها سوریه هرگز از استراتژی ‌هایی ایران به عنوان یک متحد خارج نشده است. ایران که در برخی از پرونده ‌های منطقه‌ ای برای دفاع از متحدان یا حفظ منافع آن ‌ها وارد شده، در موضوع سوریه نیز بر اساس دفاع از پروژه این کشور و حفظ موجودیت منطقه ای آن ورود پیدا کرده است .

به ‌این ‌ترتیب ایجاد ارتباط بین سقوط ادلب یا تفاهم لوزان به این معنا که ایران حمایت از سوریه را به علت پرونده هسته ‌ای کنار گذاشته است، منطقی نیست. چرا که معنا ندارد جمهوری اسلامی ایران در برابر انرژی هسته ‌ای بخواهد از پروژه منطقه ‌ای خود دست بردارد. همچنین ذکر این نکته که آمادگی ایرانی‌ ها برای تشدید تنش با عربستان سعودی در یمن در مقابل سکوت آن‌ها در ازای تنش‌ های ترکیه در شمال سوریه برای کسب منافع اقتصادی این کشور با آنکارا صورت گرفته نیز سخنی مناسب به نظر نمی‌ رسد. چرا که هیچ دستاورد اقتصادی نمی‌تواند شکست تقریبا سرنوشت ساز موجود در  سوریه را جبران نماید. صدای بلند ایران در پرونده یمن در وهله اول به دنبال ترسیم خطوط قرمزی برای جلوگیری از کشیده شدن اوضاع به سمت جنگ منطقه‌ ای است که تهران آن را نمی‌خواهد. این در حالی است که مواضع ایران در قبال نقش ترکیه در سوریه با جدیت آرام دنبال می‌شود، چرا که به عدم سقوط دولت سوریه و تعهد آنکارا به خطوط قرمز ایران اطمینان دارد.یک دیپلمات ایرانی می‌گوید که اگر امکان سقوط نظام در سوریه بود، آمریکا توافق هسته‌ای را با حمله به تهران جا به‌ جا می‌کرد، درست مانند اقداماتی که در عراق و افغانستان انجام داد. همچنین همان طور که اسرائیل خویشتنداری را کنار گذاشت و جنگ بی امانی را بر ضد لبنان به راه انداخت.[i]

با این مقدمه خبری به تحلیل چرایی حمایت ایران از سوریه و محور مقاومت خواهیم پرداخت.

رویارویی جبهه اسلام ناب محمدی به رهبری جمهوری اسلامی ایران و استکبار جهانی به رهبری آمریکا، اکنون پس از گذر از مبانی فکری و عقیدتی در آغاز هزاره سوم وارد فاز عملیاتی و قسمت تاریخی خود شده است. آمریکا بعنوان دولت هزمون و ابر قدرت نظم بین المللی پسا جنگ جهانی ، سعی در گسترش نفوذ خود در همه مناطق چه به صورت مستقیم و چه به صورت نیابتی دارد. از دید آمریکا ، ایران دولتی سرکش است ، منافع و هژمونی آمریکا را در خاورمیانه و آمریکایی لاتین به چالش می کشد ، خواهان نابودی اسرائیل است ، و دشمنان اسرائیل را در خاورمیانه تجهیز می کند. به همین خاطر ایران باید پدیده ای امنیتی و تنش زا معرفی شود تا مقدمات حمله رسانه ای ، سیاسی و اقتصادی به این کشور فراهم گردد و در نتیجه ایران از دیپلماسی اصولی و مقاومت – محور خود عقب نشینی کند.

در منطقه حساس خاورمیانه ، ایران ، ترکیه و عربستان سعودی سه قدرت منطقه ای هستند که برای بسط نفوذ خود با یکدیگر رقابت می کنند. در نبرد علیه اسرائیل ، ایران بر اساس اصول اسلام ناب محمدی ، جانب مظلوم را می گیرد و این همان نقطه عطف دیپلماسی انقلابی است. زیرا در قواعد دیپلماسی جهانی ، هژمون و متحدان آن در پی منافع خود هستند مظلوم و ظالم برای آنان فرقی ندارد. لذا در بحران سوریه ایران به دنبال حفظ جریان مقاومت علیه اسرائیل است.ایران به عنوان کشوری انقلابی که با نظم موجود بین المللی مخالف است و در پی به چالش کشیدن هژمونی آمریکاست و ترکیه و عربستان که در پی موزانه راهبردی با ایران هستند، دو قطب منطقه ای بحران سوریه هستند. بحران های منطقه ای دارای آثار و پیامدهای بین المللی هستند و می توانند پای قدرت های بزرگ را به عنوان نیروی مداخله گر به منطقه مورد منازعه باز کنند.در مورد سوریه ، آمریکا در صدد حفظ امنیت اسرائیل و ایجاد چتر امنیتی در قبال متحدین خود و اعمال هژمونی جهانی در منطقه خاورمیانه است که ایران به عنوان قدرت منطقه ای سعی در به چالش کشیدن نظم آن را دارد.  محور اصلی مقابله با دولت سوریه را باید در راهبردهای امنیتی قدرتهای بزرگ فرا منطقه ای و بازیگران منطقه ای دانست.چنین اقدامی در راستای موازنه راهبردی تهدید انجام می گیرد.در اندیشه ژئوپلیتیکی امریکا و ترکیه و در رویکرد ایدئولوژیک عربستان ، ایران به عنوان تهدید امنیتی محسوب می شود. به همین دلیل است که سه کشور فوق از الگوی مقابله با دولت بشار اسد برای کاهش قدرت منطقه ای ایران و ضربه به محور مقاومت بهره گیری می کنند.با عنایت به آنچه پیرامون جایگاه هژمون و مؤلفه های قدرت آن گفته شد و با ترسیم جایگاه ایران به عنوان رقیب ایدئولوژیک هژمون کنونی، می توان گفت تمام اقدامات ایران به عنوان دولت انقلابی در راستای ایدئولوژی و باورهای مطرح در متن انقلاب اسلامی است که هژمون را به چالش کشیده است.

مفهوم مقاومت در حمایت از مظلومان عالم علی الخصوص حمایت از فلسطین و مقابله با اسرائیل تبلور می یابد. حمایت از گروه های مبارز فلسطینی در راستای نابودی اسرائیل و محو آن از روی زمین و معرفی اسرائیل به عنوان غده سرطانی منطقه (جمله معروف امام خمینی ) عملا مهمترین گفتمان خارجی جمهوری اسلامی ایران را شکل داده است و تمام توان خارجی و نقشه های راهبردی سیاست خارجی ایران بر اساس این گفتمان شکل گرفته است . جمهوری اسلامی ایران در قالب حمایت از گروه های مبارز در راه آزادی فلسطین به دنبال بسط اندیشه مقاومت در برابر غرب و ایجاد مقبولیت در جهان اسلام برای اندیشه مقاومت است و در این راستا با حمایت همه جانبه از مبارزه با رژیم صهیونیستی ، خود را به عنوان راس هرم مقاومت معرفی می کند. هدف غائی این گفتمان نه فقط رهایی فلسطین از اشغال بلکه ایجاد باوری جدید در جهان اسلام برای خود باوری و نوسازی تمدن اسلامی است که بتواند در برابر فرهنگ سلطه جوی غرب به رقابت بپردازد. جمهوری اسلامی ایدئولوژی خود را در قالب امت واحده عرضه می کند که در پی ایجاد نظامی جهانی مبتنی بر ادبیات رهایی بخش اسلام انقلابی و فقاهتی است و ویژگی اصلی این نظام سه مؤلفه عدالت ، اخلاق و معنویت است. با درک اهمیت مقاومت برای بقای اندیشه و ایدئولوژی انقلاب اسلامی و نیز درک اهمیت مسئله‌ی آزاد سازی فلسطین به عنوان نماد خارجی این اندیشه می توان به سادگی دریافت که رقابت ایدئولوژیک دولت انقلابی و هژمون در مسئله‌ی فلسطین با هم تلاقی می کنند و عملا پیروزی در این میدان ضربه‌ی بزرگی بر رقیب دیگر خواهد بود. در این مسیر جمهوری اسلامی توانسته است با ایجاد خط مقاومت با همراهی حزب الله لبنان ، برخی گروه های مبارز فلسطینی ، سوریه و عراق و البته افکار عمومی جهان اسلام جبهه‌ی خود را محکم گرداند. در میان تمام متحدان جریان مقاومت سوریه به دلیل اینکه خط مواصلاتی و تدارکاتی جریان مقاومت است ، دارای نقشی کلیدی دارد. از میان رفتن هر کدام از پایه های جریان مقاومت، بی شک ضربه‌ی بزرگی بر پیکره‌ی این جریان خواهد بود. در صورت بقای سوریه در جریان مقاومت ضد صهیونیستی و با توجه به رشد اسلام سیاسی و تمدنی و گسترش دامنه حرکات اسلامی در خاورمیانه و تشدید تنازع گفتمانی بین طرفداران وضع موجود به سرکردگی آمریکا و اروپا و همراهی ایادی منطقه آنان چون عربستان سعودی و ترکیه از یک سو و مخالفان این وضع به ویژه جمهوری اسلامی ایران و حزب الله و سوریه،شاهد چند رخداد استراتژیک خواهیم بود:

1 – نفی بیش از پیش نظام سلطه و به چالش کشیدن هژمونی جهانی آمریکا و نقد مدیریت یکجانبه جهانی؛

2 – تنزل جایگاه رژیم صهیونیستی و افول کارکرد منطقه ای آن؛

3 – ارتقای تاثیرگذاری ایران به عنوان بازیگر فعال و قدرتمند منطقه ای؛

4 – ناکارآمدی ائتلاف های بین المللی به خصوص ناتو در مقابله با بحران های منطقه ای؛

5 – تعمیق دامنه جبهه مقاومت به خصوص در شمال آفریقا و خلیج فارس(همان).

 و مواضع جریان مقاومت در سوریه حول همین محور قابل بررسی و ارزیابی است.

نویسنده:بهنام خسروی


[i] . http://www.tasnimnews.com/Home/Single/735322

پایان پیام/

کد خبر 457595

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha