خبرگزاری شبستان: علامه علی اصغر کرباسچیان با درک این واقعیت که تأثیر تبلیغات روحانیت بر جوانان اندک بود و روحانیت، تنها مسجد را دارد که اغلب محل حضور سال خوردگانی است که شخصیت آن ها کمتر تغییر پذیر است اقدام به تأسیس مدارس دینی علوی و نیکان در تهران و سایر شهرها کرد. ایشان رساله عملیه را با هدف درک راحت تر مردم به شکلی نوین و امروزی تألیف کرد. علامه علاوه بر سلوک اخلاقی و رعایت ادب در برابر مردم، طلاب و دان آموزان به شیفتگی در مطالعه نیز مشهور است. جمله ای از ایشان زبانزد بسیاری از شاگردان و مریدان ایشان و معلمان است که: «در زیر آسما هیچ کاری به عظمت انسان سازی نیست». برای آشنایی بیشتر با ایشان که اردیبهشت ماه 1293 هجری شمسی دیده به جهان گشود، شرحی از فصولِ مختلفِ کتابِ زندگی شان را تقدیم می دارم.
سال های آغازین زندگی
علی اصغر فرزند میرزا محمد باقر در 1293خورشیدی در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه گذراند و در سنین نوجوانی، برخی کودکان را در مسجد کوچک محل (بازار آهنگرهای چهارراه سیروس) جمع می کرد و به آن ها حمد و سوره و نماز می آموخت. سال 1311 برای تحصیل علوم دینی وارد مدارس صدر و مروی شد و در فاصله کمی فعالیت خطابه و منبر خود را نیز آغاز کرد و در اندک زمانی منبرهایش معروف شد.
رضا دربندی و آقا بزرگ ساوجی؛ اساتید اثرگذار بر علامه
در 1315 آشنایی او با دو استاد ربانی، تأثیری بسیاری در نگرش و اندیشه او داشت. مرحوم سید رضا دربندی از روحانیونی بود که اهتمام بسیار به تربیت جوانان داشت. مردی اهل معنا و معرفت که جمعه ها جوانان را به دولت آباد می برد و با آن ها به تفریح و بازی می پرداخت.به طور فردی آن ها را راهنمایی می کرد و به آن ها آموزش های دینی می داد. شیخ علی اصغر کرباسچیان آن چنان با این استاد انس یافت که بعدها وصی او شد.
استاد دیگر، شیخ آقا بزرگ ساوجی بود. عالمی بزرگ، مجتهد و زاهد که گاه پول خرید روغن چراغ برای مطالعه نداشت. احترام او به کوچک تر ها تا آن جا بود که حتی با کودکان خردسال نیز با احترام رفتار می کرد و سخن آن ها را می شنید و حتی می گفت: «باید از بچه ها چیز یاد بگیریم. احتمال نمی دهید که یک کودک چیزی بداند که ما نمی دانیم؟». ادب او نسبت به شاگردان زبان زد بود. زمانی یکی از شاگردان از روی طعنه به شاگرد دیگر گفته بود: «تا کجای کتاب را خوانده ایم ؟» از آن جا که مطمئن بود شاگرد درس را حاضر ندارد. شیخ آقا بزرگ به او تذکر داده بود که نباید آبروی دیگران را ببرد. رفتار او با زن و فرزند نیز به گونه ای بود که با همه مشکلات مادی، همسرش گفته بود «او فرشته بود».
آیات عظام بروجردی و طباطبایی؛ اساتیدِ دیگر علامه
با این که شیخ علی اصغر کرباسچیان دروس دینی را در حوزه تهران آموخته و حتی دروس فلسفه و قانون (در طب) را نزد علامه شعرانی فرا گرفته بود، سال 1319 راهی قم شد. سال 1322 در تهران ازدواج و دو سال بعد به قم بازگشت. این بازگشت 10 سال به طول انجامید. علت آن جاذبه درس فقه و اصول مرجع بزرگ آیت الله سید حسین بروجردی و نیز شرکت در نخستین درس های فلسفی علامه طباطبایی بود که در آن زمان تازه به قم آمده بود. او و آقا شیخ جواد خندق آبادی درس خصوصی فلسفه با علامه طباطبایی داشتند و دستورهایی اخلاقی نیز از او می گرفتند.
نامه های معروف
یکی از اقدامات ایشان که بسیار نیز شهرت دارد نامه های زیبا و عالمانه است که به فرزندان، شاگردان و ... می نوشت. از جمله در نامه ای به یکی از شاگردانش که در اروپا سرگرم اخذ مدرک دکترا بود چنین گفت:
بسم الله الرحمان الرحیم
فرزند عزیزم
سلام علیکم
اگر کسی گمان کند که بالاتر از شرح صدر و داشتن روح بزرگ نعمتی در دنیا هست، اشتباه کرده است؛ چرا؟ برای آنکه در زمان خود ما،طلبه ی پر ظرفیت- که سه شبانه روز غذا نخورده بود-یک قران پول قرض می کرد تا شام بخورد؛ وقتی می فهمید که در حجره ی مجاورش طلبه ی دیگری بی شام است، پول را به او می داد و در عین حال خوش بود و گرم شور و عشق با محبوب؛ اما فرد کم ظرفیت اگر فرضا یک روز چیزی برای ناهار نداشته باشد ، خودکشی می کند!
آیا با این نمونه ها، پرظرفیت بودن بالاترین نعمت نیست؟
آری، نشانه ی یک انسان بزرگ این است که در همه حال یکسان باشد؛ یعنی روزی که مثلا یک میلیون تومان سود می کند، با روزی که همین مقدار ضرر می کند ، فرقی درحالش پیدا نشود . مسلما اگر سود و زیان درنظر انسان یکی نشود و روزی که این مقدار را به دست می آورد شاد شود، روزی که ضرر می کند، متاثر خواهد شد؛ ولی انسان پرظرفیت در همه حال یکسان است. شخصی می گفت: من شصت سال با مرحوم آقای بروجردی معاشر بودم؛ اصلا حوادث در ایشان اثر نمی کرد!
امیر المومنین علیه السلام فرمود: خداوند عالم، زهد را در دو کلمه از قرآن جمع کرده است: لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم ( برآن چه از دست شما رود، افسوس نخورید و برای آن چه به دست شما آید، شاد نشوید). آری گفتن این مطالب آسان ولی پیاده کردنش مشکل است.
اما اگر می خواهی در آینده به مردم خدمت کنی و فرزندانی جسما و روحا سالم تحویل جامعه بدهی که وجودشان منشا اثر باشد -بر فرض که خودت هم این روحیه را داشته باشی- کافی نیست ؛ بلکه باید همسرت هم این طور باشد و روحیه ی او را چنان بسازی که همه دنیا درنظرف یک مشت خاکستر شود.آن وقت است که شما می توانید در زندگی موفق شوید و کارهای بزرگ انجام دهید و انسان هایی را تربیت کنید واز عمرخودتان نتیجه بگیرید.
خدا نگهدارت باد
تدوین رساله علمیه امروزی
از ویژگی های علامه کرباسچیان یکی این بود که اگر تشخیص می داد کاری ضرورت است ، دیگر کارهای خود را زمین می گذاشت و به آن می پرداخت. پیش از این رساله های عملیه به صورت فعلی وجود نداشت . آیت الله بروجردی نیز که در آن زمان مرجع تقلید بود، رساله ای به نام جامع الفروع داشت که به کار مردم عادی نمی آمد. علامه ضرورت بازنویسی رساله های عملیه را به صورتی امروزین و نثری روان، سلیس و قابل فهم همگان، دریافت. از این رو کار تدریس درس خارج خود را رها کرد و به نگارش رساله عملیه مطابق با فتوای آیت الله العظمی بروجردی پرداخت. هنوز هم بسیاری نمی دانند که نام توضیح المسائل و نثر و شیوه ی تدوین مرسوم رساله های عملیه کنونی اثر علامه کرباسچیان است . مراجع بعد، همین توضیح المسائل را مبنا قرار داده و برخی واژه های آن را مطابق با فتوای خود تغییر داده اند.
نگارش توضیح المسائل، دقت و وسواس بسیاری را از علامه کرباسچیان گرفت. او حتی سر سفره غذا به یادداشت جرقه هایی می پرداخت که برای بهتر شدن واژه ها و تعابیر این کتاب به ذهنش می رسید. نوشته های خود را نیز نزد دوستان و صاحب نظرانی می برد که تشخیص داده بود می توانند در بهبود آن موثر باشند و همه آن دیدگاه ها را مورد توجه قرار می داد. چنین شد که توضیح المسائل نوشته شد و آیت الله العظمی بروجردی آن را تأیید کرد.
علامه کرباسچیان معتقد بود که کتاب نباید حتی یک غلط داشته و باید با بهترین حروف چینی، کاغذ و بهترین چاپ و به صورت امروزی پسند در اختیار مردم قرار گیرد. چاپ خانه مجلس شورای ملی آن زمان بهترین چاپ خانه بود که چاپ توضیح المسائل را به آن ها سپرد. از مسئول چاپ خانه ی مجلس پرسید آیا می شود کتاب بدون غلط چاپ شود ؟ پس از پاسخ منفی پرسید: «آیا می شود یک صفحه کتاب بی غلط باشد ؟» پس از پاسخ مثبت گفت: «پس می شود کل کتاب را یک صفحه یک صفحه بدون غلط تحویل داد». به خاطر همین دقت و وسواس بود که نمونه خوانی کتاب را خود به عهده گرفت. هر روز قبل از ساعت 8 صبح – که زمان گشایش چاپ خانه بود – پشت در چاپ خانه آماده بود تا نمونه های غلط گیری شده را تحویل دهد و نمونه های جدید را تحویل گیرد. سرانجام توضیح المسائل چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت.
چاپ رساله توضیح المسائل با دو گونه بازتاب متفاوت روبرو شد. مردم عادی از این که می توانستند به راحتی به احکام دین دسترسی داشته باشند خشنود بودند و اما برخی مسأله گوها از این ناراحت بودند که دیگر کسی از آن ها مسأله نمی پرسد!
در زیر آسمان هیچ کاری به عظمت انسان سازی نیست
علامه سخت معتقد بود مهمترین کار انسان ها، انسان سازی است و خود نیز در این عرصه کارها کرده است ماندگار. او دریافته بود که تأثیر تبلیغات روحانیت بر جوانان اندک است. روحانیت، تنها مسجد را دارد که اغلب محل حضور سال خوردگانی است که شخصیت آن ها کمتر تغییر پذیر است. تا آن که پس از برخورد با روایتی مصمم به کاری شد که آینده زندگی او و بسیاری از جوانان این کشور را رقم زد. روایت این بود : رسول اکرم (ص) هنگام اعزام حضرت علی (ع) به یمن برای دعوت اهل آن جا به دین اسلام به آن حضرت فرمودند: «ای علی ! به خدا قسم اگر خدا یک نفر را به وسیله تو هدایت کند، برای تو بهتر است از آن چه خورشید بر آن می تابد».پیش از این نیز از آیت الله ی بروجردی شنیده بود که: «آقا دکتر است. می گوید: هزار نفر را از مرگ نجات داده ام. این ها بعد از چند سال می میرند. اگر کسی بتواند یک روح را نجات دهد مهم است».
این بود که با تمام ارج و احترامی که در حوزه یافته و به علامه مشهور شده بود ، بی اعتنا به سوابق علمی و سخنوری، در سال 1334 به تهران بازگشت تا مدرسه ای دایر کند که در آن جا به فرزندان این کشور علاوه برعلوم روز، درس دین بیاموزد.
حاج شیخ هادی تهرانی معروف به حاج مقدس را پیرمردان تهرانی می شناسند . فردی صاحب تقوای بسیار و کرامات و مقامات که از او خاطراتی ماندنی در ذهن هاست از جمله این که در مکان هایی منبر می رفت که روحانی دیگری حاضر نبود به آن جا برود . پول منبر هم نمی گرفت یا اگر می گرفت، به فقرای همان محل می بخشید.
علامه کرباسچیان تصمیم خود را با حاج مقدس در میان گذاشت و پاسخ شنید که : « این آرزوی سی ساله ی من است.» اما پیشنهاد حاج مقدس این بود که این مدرسه همانند مدارس دیگر مجوز داشته باشد و مدرک رسمی بدهد.
یکصد هزار تومان پول خرید خانه ای برای مدرسه از چهار تن از بازاریان گرفته شد . هر کدام می گفتند که پول ندارند ، به آن ها می گفت : « اگر فرزندت سرطان داشت، چه می کردی؟»؛ و او پاسخ می داد: «قرض می کردم». به او می گفت: «حالا هم قرض کن».
مرحوم استاد رضا روزبه؛ همراه همیشگی علامه کرباسچیان
مرحوم استاد رضا روزبه (1300- 1352هـ.ش ) چهره ای آشنا برای اهل فرهنگ و کتاب و تدریس است . وی زمانی که مدیر مدرسه توفیق زنجان بود با علامه کرباسچیان آشنا شد. مردی بود پژوهشگر و جامع بسیاری از علوم معقول و منقول که فوق لیسانس فیزیک نیز خوانده بود. دیدار وی در تهران با علامه کرباسچیان و دعوت وی برای مدیریت دبیرستان علوی ، در تاریخ این مدرسه نقش مهمی داشت .
سرانجام مدرسه آماده شد . سال های اول ، مستخدم نداشتند . کار شستن دستشویی ها و سرویس های بهداشتی را علامه خود به عهده می گرفت و با دیگران، نظافت حیاط و کلاس ها را انجام می داد .
آثار سازنده و مثبت مدرسه علوی
مدرسه ی علوی در مدتی اند، تبدیل به محیطی آموزشی شد که پدرها و مادرهایی که دغدغه ی دین و دانش برای فرزندان خود داشتند برای آن سرو دست می شکستند . امروزه حدود یکصد مدرسه پسرانه و دخترانه در تهران و شهرهای مختلف ایران وجود دارند که اداره کنندگان آن از شاگردان یا همکاران علامه کرباسچیان بوده یا با بهره گیری از رهنمودهای وی تأسیس شده اند .
ثمره ی نگاه نو به تعلیم و تربیت کم کم خود را در آثار مکتوب نشان داد . پنج جلد کتاب تعلیمات دینی تألیف علامه طباطبایی ، کتاب های روش آسان در تدریس قرآن ، دو جلد عربی آسان و سه جلد عربی دوره ی راهنمایی تألیف استاد رضا روزبه و شهید سید کاظم موسوی ، تدوین کتاب هایی در آموزش عربی – که پیش از آن کمترین علاقه ی دانش آموزان به آن بود – به صورت جذاب و فعال و با توجه به آخرین روش های زبان شناسی جهان ، پیدایش روش هایی متحول برای آموزش این زبان و از این دست نوآوری ها در آموزش های دینی بخشی از میوه های ابتکار و خلاقیتی بود که با پشتیبانی علامه کرباسچیان به وجود آمد . برخی از این کتاب ها به گونه ای هستند که مثلا دانش آموز سال دوم راهنمایی را قادر به نگارش انشا به زبان عربی می کنند.
درگذشت زود هنگام استاد رضا روزبه (1352) خاطره ای تلخ برای شاگردان و همکاران علوی بود اما این نهال، درختی تنومند شده بود که می توانست بر پای خود بایستد و از زحمت باغبان بکاهد. بسیاری از چهره های شاخص و جوان نسل اول انقلاب همان شاگردان علوی هستند که از میان آن ها ده ها تن وزیر و معاون وزیر و مسئول رده های گوناگون را می توان دید.
دو- سه دهه اخیر را علامه کرباسچیان از حضور اجتماعی و آموزشی خود در محیط های فرهنگی کاست. در این سال ها خانه او محل دیدار با فرهنگیان و شاگردان و راهنمایی آن ها و گفتارهای معنوی و گره گشایی از مشکلات مادی مردم بود. از 64 سالگی به بعد نیز به خواندن کتاب هایی پرداخت که آرزوی مطالعه کامل آن ها را داشت: 20 جلد تفسیرالمیزان علامه طباطبایی، 27 جلد شرح نهج البلاغه و 14 جلد شرح مثنوی استاد محمد تقی جعفری، 5 جلد محجة البیضاء فیض کاشانی و... . او هیچ گاه از فراگیری غافل نمی شد. آن چه نمی دانست از شاگردان تحصیل کرده خود یا متخصصان می پرسید و حتی اگر شاگردی به نقل حدیث یا سخنی ارزشمند می پرداخت که او نشنیده بود، یادداشت می کرد. پرونده علمی او همواره باز بود همانند دوران تحصیل در مدرسه صدر که نان خشک می خورد و نهج البلاغه حفظ می کرد.
علامه شیفته مطالعه بود
علامه شیفته مطالعه بود. خیلی ها در وصف ایشان همین عبارت را بر زبان جاری می کنند. گنجینه ای از شعر، و داستان، خاطره، آیات و روایات در سینه داشت. به نهج البلاغه عشق می ورزید و برآن تاکید بسیار می کرد و در دروس اخلاق از آن بسیار بهره می گرفت. متون ادبی بسیاری را به خاطر سپرده بود و از آن در درس ها و سخن رانی استفاده می برد. با این حال اظهار فضل نمی کرد . اعتقاد داشت که نوشته ی مردمی باید از اصطلاحات علمی و فنی به دور باشد تا همه بتوانند از آن بهره ببرند . نباید تکلف در نوشته باشد. ترجمه تحت الفظی را نمی پسندید و نقل به معنی را برآن ترجیح می داد تا مخاطب مفهوم را بهتر درک کند. می گفت مردم باید ترجمه آیات و روایات را بفهمند . بر ترجمه های دشوار متون دینی انتقاد داشت . مطالعه ی بسیار و متنوع، جامعیتی علمی به او بخشیده بود. دقت می کرد که کتاب او بدون غلط باشد و این تاکید را برای دیگران هم داشت. همان گونه که بر امانت داری و رعایت حق الناس تاکید می ورزید در حفظ و نگهداری کتاب کوشا بود. شاگردان وی آموخته اند که اگر کتابی را به امانت گرفتند، آن را کاملا سالم برگردانند یا اگر احیانا گوشه ی ورقی از آن تا شد، از صاحب کتاب عذر بخواهند و حلالیت بطلبند.
کتاب، راه خداشناسی علامه
از آثار چاپ شده ی وی پس از توضیح المسائل ، کتابی است به نام راه خداشناسی یا خلاصه ی توحید مفضّل که بازنوشت و تلخیص ترجمه ای است که ملا محمد باقر مجلسی از حدیث امام صادق (ع) داشته و راوی آن مفضّل بن عمر- از اصحاب آن حضرت - است . اما در همین کتاب هم نام او را به عنوان مؤلف نمی بینیم.
سال های بودن در خانه فرصت ویرایش برخی درس های اخلاق وسخن رانی ها را که از نوار پیاده شده بودند به وی داد . نثر وی در این آثار، پخته، روان و شیرین است . آثار مکتوبی نیز ، از او به جا مانده اند که شامل نامه های اخلاقی، وصیت نامه فرهنگی- تربیتی و یادداشت های پراکنده می شوند. قرار است این آثار به علاوه ی سخن رانی های وی در جمع اولیا ، معلمان و مدیران، از سوی مرکز تدوین و نشر آثار علامه کرباسچیان منتشر شوند . کارنامه ی زندگی او نیز که مجموعه ای از زندگینامه، تصاویر، اجازات و خدمات فرهنگی اوست در دستور کار فعالیت های مرکز قرار دارد.
آثار
آثاری که امروزه از علامه کرباسچیان برجای مانده است عمدتا حاصل پیاده سازی سخنان ایشان است که در قالب کتبی تحت عنوان "در مکت استاد"، "در محضر استاد"، "وصایای استاد" و ... چاپ شده است.
سال 82 علامه دعوت حق را لبیک گفت
سال 1378 زمان ابتلای استاد علامه کرباسچیان به بیماری سرطان بود؛ بیماریی که 8 مرداد 1382 او را از این جهان برد . یکی از شاگردانش نوشته: به دنیا و مافیهایش چشمی ندوخته تا بگویند : چشم از جهان فروبست. و آخرت و جهان دیگر آن چنان آمیخته لحظه لحظه زندگیش بود که نتوان گفت : به دار باقی شتافت. مزار این راد مرد در قم، جوار حرم حضرت معصومه (س) در قبرستان نو، جنب آرامگاه شادروان رضا روزبه است.
سخن آخر
با بررسی زندگانی، خدمات و آثار علمای معاصر درمی یابیم که برخی از آنان با درک واقعیت های جامعه، گاهی درس را کنار گذاشته، در گوشه ای به تحقیق و تفکر پرداخته و چندی بعد، اقدامی انقلابی انجام داده اند که پیامدهای سازنده آن همچنان باقی است و البته برای آنان، باقیات صالحات. بی شک علامه کرباسچیان یکی از آنان است.
خدایش بیامرزد و در بهشت جاوید جای دهد
پایان پیام/
نظر شما