خبرگزاری شبستان-کرمان
کرمان؛ سرزمین دلیران و بزرگ مردان؛ سرزمین پاکان و ایثارگران؛ مردان و زنان بزرگ و صبوری که در آئینه تاریخ، جلوه ای از حماسه و عشق و پایداری را به تصویر کشیده اند؛ علیرغم طوفان های زیادی که در گذرگاه حیات بر این سرزمین وارد شده است اما کرمان بزرگ، همواره چنان سروی بلند قامت، محکم و پابرجا ایستاده است.
تنها دفاع مقدس، آری، تنها همین هشت سال به تنهایی می تواند گواه عظمت این سرزمین و مردمانش باشد؛ جوانان و نوجوانانی که در لبیک به فرمان رهبر و مقتدای خویش، عاشقانه و داوطلبانه بپا خاستند و چنان در میدان سخت جهاد جبهه ها، خالصانه و خاضعانه، عاشقی کردند که امروز نام سردارانش آوازه آفاق شده است.
سرداران و دلیرمردان کرمان در آسمان شهره تر هستند تا در زمین؛ امروز عبدالمهدی مغفوری ها، حاج یونس زنگی آبادی، ذبیح الله قریه میرزایی، محمدحسین یوسف اللهی و... را خیلی ها می شناسند و در سختی ها، مأمن و مأوایی هستند برای کسانی که به راه آنان و به عظمت ایشان ایمان و باور دارند.
تاریخ مجاهدت و ایثارگری کرمان هرگز و هرگز در این مقال نمی گنجد؛ استانی با بیش از 6 هزار شهید؛ استانی که طی یکسال و نیم اخیر 4 شهید مدافع حرم در سوریه داشته است؛ استانی که آمار شهدای اقتدار و امنیت آن قابل توجه است؛ عطر شهادت مردانش امروز در دیگر شهرهای کشور هم پراکنده شده است و یکی از این شهرها، مشگین شهر اردبیل است.
استانی که ماجرای عجیب فرزندانش بعد از شهادت، هر یک کتاب قطوری می طلبد؛ از نامدار شدن معجره آسای شهید حمید ادیبی که ماجرای احراز هویت آن گواه حقانیت شهداست تا احراز هویت دو تن از شهدای گمنام مسجد فائق تهران و نامدار شدن شهیدان عرب نژاد(دو پسرعمو)از خانوک کرمان و اینک در نخستین روزهای سال 94 احراز هویت شهید گمنام آرمیده در کنار 4 شهید گمنام دیگر در مشگین شهر اردبیل.
سال ۱۳۴۹ در شهر گلباف از توابع کرمان، از بانو فاطمه شاکری و غلامحسین خالقی، نوزاد پسری متولد شد که نام زیبای"علی" را بر او گذاشتند؛ بزرگتر که شد او را هوای جبهه ها در سر افتاد؛ پا به میدان جنگ گذاشت.
تقدیر چنین بود که در سال ۶۷ در منطقه عملیاتی فاو جاویدالاثر شود و پس از سالها، در جریان تفحص در" ۶ اردیبهشت ماه سال ۹۱" در مشگینشهر اردبیل همراه با چهار لاله بینشان دیگر به خاک سپرده شود، تا اینکه در روز" ۲۹ فروردین"امسال، این شهید از طریق آزمایش DNA احراز هویت شد.
خانواده شهید که سالها چشم انتظار آمدن نشانه ای از شهیدشان بودند؛ "13 اردیبشهت" جاری از گلباف راهی اردبیل شدند؛ پدر، مادر، دو خواهر و بردار شهید در بدو ورود به استان اردبیل در فرودگاه این شهر مورد استقبال گرم مسئولین استانی قرار گرفتند.
دیدار با امام جمعه اردبیل و حضور در برنامه زنده تلویزیونی شبکه استانی برای این خانواده عزیز برنامه ریزی شده بود؛ روز "14 اردیبهشت" خانواده شهید از اردبیل عازم مشگین شهر شدند.
استقبال مسئولین، مردم، دانش آموزان، نیروهای نظامی و انتظامی، فرهنگیان، خانواده معزز شهدای مشگین شهر از این خانواده شهید کرمانی چنان بود که در تصور هم نمی گنجید.
از تاج گلی که بر گردن والدین این شهید قرار داده شد تا رسیدن آنان پس از 27 سال به فرزندشان تا به آغوش کشیدن مزار نورانی شهید تا کلنگ زنی یادمان شهدای گمنام مشکین شهر توسط والدین شهید علی خالقی و برگزاری نخستین یادواره این شهدا، همه و همه صحنه هایی است که فقط باید آن را با چشم دید.
والدین شهید قبل از اعزام به مشگین شهر، سماجت زیادی برای انتقال پیکر فرزندشان به گلباف داشتند اما استقبال مشکین شهری ها چنان بود که والدین شهید رضایت دادند تا فرزندشان در آنجا بماند.
مادر شهید علی خالقی هنگام رسیدن به مزار شهیدش با لهجه شیرین کرمانی فرزندش را صدا می زد؛ این مادر شهید اعلام کرد: اگر مردم مشکین شهر قول بدهند که برای بچه ام پدری و مادری کنند، او را در مشکین شهر می گذارم؛ حتماً خودش مشکین شهر را انتخاب کرده که اینجا بیاید.
وی افزود: 27 سال نگران بودیم، منتظر بودیم، دلتنگ بودیم، وقتی آمدم دیدم اینقدر مردم مشگین شهر استقبال کردند و شهیدم را تنها نمی گذارند؛ فقط تقاضا دارم سالی دو سه بار حداقل به زیارت علی بیایم.
صبر، متانت، بزرگواری، بی ادعایی، روح بلند و... بانو شاکری همه را شرمنده کرده است؛ مادری که در مکتب فاطمی و زینبی آنقدر به خوبی شاگردی کرده است که حتی از پیکر فرزندش هم می گذرد.
پدرشهید خالقی هم با ابراز خوشحالی از اینکه بعد از 27 سال چشم انتظاری و دلتنگی حالا به آرامش رسیده است؛ می گوید: یا پسرم مشکین شهر را دوست داشت یا مردم مشکین شهر، پسرم را دوست داشتند.
گفتنی است، هم مسئولین و هم مردم اردبیل به خصوص مشگین شهری ها چنان حق مطلب را ادا کردند و در یادواره شهدا سنگ تمام گذاشتند که والدین شهید علی خالقی رسماً اعلام کردند فرزندشان در مشگین شهر می ماند.
پایان پیام/
نظر شما