حجت السلام قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در رابطه با نوع برخورد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به عنوان نمونه و الگوی بارز «رفتار انسانی» با دیگران به خبرنگار معارف خبرگزاری شبستان گفت: نفس این سوال چند موضوع را روشن می کند؛ نخست اینکه وقتی می گوییم رفتار امیرالمومنین در قالب یک «رفتار انسانی» با اطرافیان چگونه بوده است؟ منظور ما صرفا نوع رفتار حضرت، بدون در نظر گرفتن عقاید و حتی دین و مذهب طرف مقابل است.
موضوع دیگر اینکه علی القاعده چون رفتار و کردار ائمه الگو و اسوه است - و باید اینگونه باشد - بنابراین زمانی که ما فهمیدیم که حضرت چه نوع نگاهی به این مقوله داشته اند، بایستی این رفتار و آن نگاه را الگوی خود قرار داده و عملی کنیم.
و نکته سوم اینکه متاسفانه امروز معضل و مشکل بزرگی در بین افراد به خصوص شیعیان و مومنان که خود را تابع ائمه می دانند رایج شده و آن مشکل این است که وقتی یک ویژگی برجسته اخلاقی، رفتاری یا عبادی از ائمه بیان می شود افراد برای اینکه خود را راحت کرده و مسئولیت را از دوش خود بردارند، می گویند «ما کجا ؟ و امیرالمومنین کجا؟» یا ما کجا و حضرت فاطمه(س) کجا؟
یعنی با این جمله که «ما کجا و ائمه کجا» این شخصیت های الگویی را که طبق قرآن بهترین الگو برای ما هستند عملا دور از دسترس قرار می دهیم و این باعث می شود که هرگز به پیمودن این مسیر نیندیشیم. وی تصریح کرد: درست است که هیچ وقت هیچ کس نمی تواند مانند ائمه باشد و شخص حضرت امیر علیه السلام به صراحت فرموده اند که: «شما نمی توانید مانند ما باشید» اما این نگاه کاملا با این دیدگاه متفاوت است که ما به طور کلی این مسیر را رها کرده و حتی به این مسئله فکر نکنیم و در این مسیر قدم برنداریم.
حجت السلام خانجانی یادآور شد: امام علی علیه السلام هم در رفتار فردی و هم در دستورات و توصیه ها و فرمان های حکومتی خود بحث «توجه به دیگران»، بدون در نظر گرفتن اعتقاد، دین و آیین افراد را به شکل های مختلف و مکرر بیان کرده اند. به عبارت دیگر وقتی سیره و روش حضرت را مرور می کنیم می بینیم که در بسیاری از موارد هم در رفتارهای فردی و هم رفتارهای اجتماعی و همچنین در دستورات به خصوص فرمان های حکومتی این موضوع را مدنظر قرار داده اند که رفتار با افراد باید بر اساس معیار انسانیت و همنوعی و بدون در نظر گرفتن هم کیشی و هم دینی باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در بیان زمینه های قرانی این رفتار حضرت امیرالمومنین علیه السلام گفت: در آیات الهی قران هنگامی که بحث کرامت انسان مطرح می شود حرفی از دینداری و متدین بودن یا نبودن او نیست. قرآن به صورت مطلق می فرماید: «لقد کرمنا بنی آدم» ما بنی آدم را گرامی داشتیم! بنابراین شاید مبنا و منشاء تفکر حضرت امیر علیه السلام نیز این است که انسان «بما هو انسان» و بدون در نظر گرفتن دین و آیین باید مورد احترام و تکریم باشد. چرا که قرآن نیز او را مورد اکرام قرار داده است.
وی با اشاره به وضعیت امروز انسان ها در دنیا تصریح کرد: مجامع و سازمان های دروغین امروزی که ادعای حقوق بشر و … دارند باید از این منش و گفتار حضرت، حقوق بشر را استخراج و به آن عمل کنند. حضرت امام علی علیه السلام 14 قرن پیش چنین فرمایشاتی داشته اند.
به عنوان نمونه در ماجرای مشهوری که همه ما شنیده ایم؛ وقتی حضرت امیر علیه السلام متوجه می شوند که در بازار کوفه به زنی یهودی در جامعه اسلامی آن روز جسارتی شده و خلخال از پایش بیرون آورده اند با آن که آن زن مسلمان نیست - به گونه ای برآشفته می شوند که می فرمایند: «اگر مرد مسلمانی بشنود که خلخال از پای یک زن یهودی درآورده اند و از این خبر بمیرد نباید او را سرزنش کرد. یعنی جا دارد که انسان از شنیدن این خبر قالب تهی کند، دق کند و بمیرد!!» یعنی نگاه حضرت تا این حد بلند و کریمانه است که اصلا نمی گوید «یک زن مسلمان» یا «زن شیعه و مومن» و همینطور نمی گوید هر انسانی این خبر را بشنود بلکه می فرماید هر مرد مسلمانی این خبر را بشنود یعنی جا دارد مرد مسلمان برای شنیدن این خبر در باره زن یهودی بمیرد چه رسد به این که هر انسانی این خبر را بشنود. این موضوع را ما به شکل کلی فراوان شنیده ایم اما کمتر بدان توجه داشته ایم.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به توصیه های حضرت امیر علیه السلام به مالک اشاره کرد و گفت: امام در عهدنامه مالک بسیار توصیه می کنند که «اهل رحمت و لطف به رعیت باش». می فرمایند: می بایست قلب و دلت پر از رحمت و رافت برای رعیت و مردم باشد! این تعابیر بسیار مهم است. حضرت نمی گوید «به رعیت رحم کن!» بلکه می فرماید:« اَشعِر قلبک الرَّحمة لِلرّعیّة و المحبّة لهم و اللُّطفَ بهم » یعنی تمام دل، جان و وجودت را از رحمت و مهربانی ودلسوزی برای رعیت پر کن! دقت کنیم که امیرالمومنین علیه السلام واژه «رعیت» را به کار می برند نه «مسلمان» نه «شیعه» و نه «کسانی که تابع مالک اشتر هستند» بلکه همه افرادی که در قلمرو حکومت اسلامی و زیر نظر مالک (به عنوان نماینده حاکم اسلامی) به سر می برند باید مورد رحمت و لطف قرار گیرند.
وی خاطرنشان کرد: طبیعتا همه کسانی که در قلمرو حکومت اسلامی هستند چه در آن روز و چه در روزگار ما، همه هم کیش نیستند یا هم عقیده و هم رأی و هم نظر نیستند دست کم اگر هم دین و هم کیش هم باشند حداقل اختلاف نظر و اختلاف سلیقه دارند لذا می فرماید «برای رعیت». امام علیه السلام در همین دستور سه واژه «رحمت»، «لطف» و «محبت» را به کار می برند. تعابیر بسیار دقیق ومهم است؛ چرا که حضرت تنها یک کلمه نمی گویدکه «با مردم مهربانی کن؟» بلکه می فرماید: «رحمت، محبت و لطف داشته باش» اما آنچه جالب است استدلال امیرالمومنین علیه السلام در این حکم حکومتی است.
ایشان در ادامه این فرمان می فرمایند: دلیل این که چرا من به تو چنین دستوری می دهم این است که «مردم دو دسته هستند؛ یا در دین مثل تو هستند یعنی برادر دینی تواند؛ یا هم دین و هم کیش تو نیستند اما در خلقت و آفرینش مانند تو هستند؛ » یعنی مثل تو انسان اند اما ممکن است مسیحی یا یهودی باشند یا ممکن است اهل گروه یا فرقه و جناح دیگری باشند. به تعبیر دیگر همین اشتراک در آفرینش کافی است برای اینکه مالک نیز به دستور امیرالمومنین علیه السلام و مانند ایشان عمل کند و طبیعتا هر مسلمان و مدعی تشیع نیز باید اینگونه باشد.
حجت الاسلام خانجانی تصریح کرد: ما به عنوان یک شیعه باید دیگران را با این نگاه بنگریم که لزوما از آنها توقع نداشته باشیم که مانند ما فکر کنند و اگر مانند ما نمی اندیشند و اهل دین و آیین ما نیستند، رفتار ما با آنها متفاوت باشد. بلکه رفتار انسانی و رفتار صحیح بشری این است که با اطرافیان خود از روی محبت، مهربانی و دلسوزی برخورد و مواجهه داشته باشیم. اگر این نوع نگاه در جامعه ما به عنوان جامعه شیعی، فراگیر و عمومی شود جامعه همان مدینه فاضله ای خواهد شد که ما به دنبال آن هستیم و این در حالی است که همینن حالا نیز وظیفه ما حرکت کردن در این مسیر است تا آن جامعه آرمانی مبتنی بر کردار و رفتار امیرالمومنین علیه السلام را بسازیم.
نکته دومی که در بالا اشاره شد این بود که آشنایی با نوع نگاه و رفتار امیرالمومنین علیه السلام می بایست عمل کردن به آن را به دنبال داشته باشد. وظیفه ما آن است تا جای ممکن در همه عرصه ها حتی در کوچک ترین واحد اجتماعی (خانواده) این نگاه را داشته باشیم نسبت به همسر، فرزندان، پدر و مادر و ... و سپس هر کدام از اینها در جامعه بزرگتر از قبیل محیط تحصیل، محیط کار و اجتماع بر اساس این تفکر با دیگران ارتباط داشته باشند.
این کارشناس تاریخ اسلام خاطرنشان کرد: محصول چنین تفکری آن است که من حتی اگر یک رفتار ناشایست یا تلخ از همنوع خود در خانواده و یا در سایر واحدهای اجتماعی از افرادی که با آنها سروکار دارم ببینم، چون نگاه من نگاهی انسانی و از روی دلسوزی، رحمت و رأفت الهی است؛ اولا آن رفتار را حمل بر صحت می کنم. یعنی چنین تصور می کنم که این فرد اگر چنین رفتاری داشته است حتما قصد و غرض ناشایستی نداشته یا مجبور شده و یا در یک شرایط غیرمتعادل روحی قرار گرفته و سایر احتمالاتی که وجود دارد.
بنابراین تا جایی که می توانم باید به قدری محمل های(احتمالات)خوب برای خود بسازم که به هیچ وجه نوبت به برداشت های ناشایست مانند این که (حتما او از من بیزار است یا با من دشمنی و کینه دارد یا به دنبال تحقیر و ضایع کردن من است و ...) نرسد.
وی افزود: علاوه بر این اگر هم اینگونه باشد و نهایتا به این نتیجه برسیم که آن فرد قصد و غرض و دشمنی ای داشته باز بر اساس قران و دستور امیرالمومنین علیه السلام من می بایست با رفتار و گفتار شایسته خود طرف مقابل را پشیمان کنم.
آنچه از اخلاق و گفتار امیرالمومنین می توان آموخت این دستاورد است که به دنبال آن نیز باید تلاش و کوشش مضاعف و پیگیر داشته باشیم نه اینکه امروز تلاش کرده، به برخی مسایل عادت کنیم و سپس همه چیز را رها کنیم. بلکه سعی کنیم تا در این مسیر قرار بگیریم و اخلاق و رفتار امیرالمومنین را چه به لحاظ رفتار و چه به لحاظ گفتار در زندگی قدم به قدم لحاظ کنیم.
موضوع شباهت به ائمه علیه السلام را شخص حضرت نیز فرمودند که شما نمی توانید مانند ما باشید اما می توانید با ورع، تقوا و جهد (اجتهاد و تلاش) ما را یاری کنید مفهوم این فرمایش آن است که من به عنوان یک مدعی پیرو حضرت علی علیه السلام اگر در مسیر گناه و معصیت قرار گرفتم هرچند که نام من شیعه باشد اما در واقع در حال ضربه زدن به امیرالمومنین هستم . این کارشناس تاریخ اسلام تصریح کرد: وقتی حضرت می فرمایند: شما نمی توانید مانند من باشید اما «اعینونی بورع واجتهاد و عفه و سداد... یعنی من را با تقوا و پرهیزکاری و تلاش و پاکدامنی یاری کنید » مفهوم آن این است که اگر شما تقوا و تلاش نداشتید یعنی ما را یاری نکرده اید و حتی به ما ضربه زده اید و اگر با تقوا و تلاش و ورع یاریگر ما نیودید در آن صورت هرچه هم شعار دهید (به تعبیر من) و در مراسمات و مجالس و محافل شرکت کنید فایده ای ندارد.
به این معنا که ما آنچه را امام از ما خواسته است، عمل نمی کنیم و کار دیگری انجام می دهیم و توقع داریم با آن کار دل امام را به دست آوریم. در حالی که دل امام را به دست آوردن با رعایت ورع، تقوا، تلاش و کوشش ممکن است و اگر ما در این مسیر قرار گرفتیم بنابر فرمایش قران آنها نیز دست ما را می گیرند و برخی از مراحل کمال و سعادت را طی می کنیم و گام هایی برمی داریم.
طبیعتا هرچه تلاش ما بیشتر باشد، گام ها بیشتر و رسیدن به مراتب بالاتر نیز بیشتر می شود و هرچه سهل انگاری بیشتر باشد بیشتر از هدف دور خواهیم شد.چون ما نمی توانیم مانند امیرالمومنین علیه السلام یا حضرت زهرا سلام الله علیها باشیم بنابراین آیا باید به طور کلی این مسیر را رها کنیم ؟ ما هرگز نباید «صفر» یا «صد» را در نظر بگیریم و بگوییم ما نمی توانیم صد باشیم پس رها کنیم تا صفر باشیم بلکه می توانیم میان این دو باشیم و اهل بیت هم همین را از ما خواسته اند نه مشابه شدن به اهل بیت را .
پایان پیام/
نظر شما