خبرگزاري شبستان- سرويس قرآن و معارف: از جمله ادله اي كه مي گويد براي نماز چون ساير عبادات رازي وجود دارد اين است كه نماز جزيي از آسمان ها و زمين - نظام خارجي موجود - شمرده شده و هر موجودي كه پاره اي از نظام عيني و خارجي شمرده شود براي او جنبه غيب و نهاني است چنان كه براي او شهادت است و خداوند سبحان در اين باره فرمود: "و لله غيب السموات و الارض و اليه يرجع الامر كله / نهان آسمان ها و زمين از آن خداست و همه كارها به او باز مي گردد." البته منظور آيه خصوص چيزهايي نيست كه از آسمان ها و زمين نهان است بلكه مقصود نهان و درون آسمان ها و زمين نيز هست. نتيجه قياس پيش گفته شده نيز اين است كه نماز راز و نهاني دارد چنان كه براي آن ظاهر و شهادتي است.
برخي از لايه هاي مذهبي جامعه ما بر اين گمان هستند كه چون نماز از افعال عبادي است نمي توان در بطن و درون مايه آن انديشيد و لايه هاي بطني آن را كاويد. از سوي ديگر نسل حاضر هم به سبب تغييرات اجتماعي و فرهنگي كه در اجتماع ما روي داده اهل چون و چرا هستند و مي خواهند سر از رمز و رازهاي امور حتي آنچه تعبديات يا امور عبادي گفته مي شود درآورند. آن ها في المثل مي پرسند چرا نماز اين گونه خوانده مي شود؟ چرا بايد تكبير الاحرام بگوييم؟ چرا به ركوع برويم و چرا آن اذكار خاص را در ركوع بگوييم؟ چرا به زبان عربي؟ چرا سجده مي كنيم؟ چرا قبل از نماز بايد وضو بگيريم و چرا در وضو چهار عضو تن را بشوييم؟
خوشبختانه انديشمندان صديق وعلماي راستين و بزرگ شيعه، ذهن باز و موسعي در اين باره دارند و كوشيده اند با مدد گرفتن از دلايل عقلي و نقلي رموز نماز را واكاوي كنند. از جمله مكتوبات مفيد و ممتازي كه در اين باره منتشر شده اثر گرانقدر آيت الله جوادي آملي فيلسوف، پژوهشگر دين و مفسر ممتاز قرآن حكيم است كه كوشيده به بسياري از ابهام ها و سوالاتي كه ممكن است در اذهان برخي شكل بگيرد پاسخ هاي مستدل نقلي و عقلي بدهند.
نماز تأويل دارد چون وحي آن را تبيين كرده است
اين انديشمند ديني بر اين باور است كه نماز همچون ساير عبادات از اموري است كه قرآن حكيم آن را به روشني بيان كرده است و هرچه را قرآن بيان كند تأويل دارد چنان كه داراي تفسير، باطن و ظاهر است و ناچار بايد تأويل با تفسير همخوان بوده و باطن با ظاهر موافق باشد.
البته از منظر اين انديشمند، تأويل امري عيني است نه ذهني و مصداق خارجي است نه مفهوم دروني و وقتي پرده ها كنار رفت آشكار مي گردد چنان كه خداي سبحان فرمود: "هل ينظرون إلا تأويله يوم يأتي تأويله يقول الذين نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق ... / آيا آنان جز در انتظار تأويل هستند؟ روزي كه تأويلش فرا رسد كساني كه آن را از پيش به فراموشي سپرده اند مي گويند: در حقيقت فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند." نماز داراي تأويل است و اين عينيت و تأويل در روز قيامت خواهد آمد. از آنجا كه براي هر امر ظاهري درون و لايه هاي مترقي تري وجود دارد و برخي از درون ها در مرتبه، فوق بعضي ديگر هستند براي نماز نيز درون ها و تأويلاتي است كه درجه بعضي فوق بعضي ديگر است. اين مطلب بر آنچه نظر داده و عرفان مشاهده مي كند منطبق است.
نماز جزيي از آسمان ها و زمين است و نهان دارد
اما با چه ادله اي بر اين باوريم كه نماز رازمند است و مي توان در اين باره رازگشايي كرد؟ آيت الله جوادي املي در اين باره معتقد است: از جمله ادله اي كه مي گويد براي نماز چون ساير عبادات رازي وجود دارد اين است كه نماز جزيي از آسمان ها و زمين - نظام خارجي موجود - شمرده شده و هر موجودي كه پاره اي از نظام عيني و خارجي شمرده شود براي او جنبه غيب و نهاني است چنان كه براي او شهادت است و خداوند سبحان در اين باره فرمود: "و لله غيب السموات و الارض و اليه يرجع الامر كله / نهان آسمان ها و زمين از آن خداست و همه كارها به او باز مي گردد." البته منظور آيه خصوص چيزهايي نيست كه از آسمان ها و زمين نهان است بلكه مقصود نهان و درون آسمان ها و زمين نيز هست.
نتيجه قياس پيش گفته شده نيز اين است كه نماز راز و نهاني دارد چنان كه براي آن ظاهر و شهادتي است و از آنجا كه نماز راز و نهاني دارد چنان كه براي آن ظاهر و شهادتي است و از آنجا كه هر ظاهر چند درون دارد - و هر باطن نهاني براي ظاهر است - براي نماز نيز نهان هايي است كه بعضي بر بعضي ديگر برتري دارد. اين سخن با سخن پيش كه نتيجه برهان عقلي با شهود عرفاني همراه است انطباق دارد.
توسل به قرآن حكيم در تشريح باطن دار بودن نماز
اما ادامه بحث درباره رازمند بودن نماز آنجاست كه مفسر بزرگ دوره معاصر با استناد به آيه اي از قرآن بين دو مفهوم "نماز يك پديده بيروني است" و "هر پديده اي داراي گنجنيه اي است" جمع مي بندد: از جمله آياتي كه دلالت مي كند نماز و غير نماز داري راز نهاني است كلام خداي سبحان است كه مي فرمايد "وإن من شيء إلا عندنا خزائنه وما ننزله إلا بقدر معلوم / چيزي نيست جز اين كه گنجينه هاي آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه اي معين فرو نمي فرستيم. و نيز آيه "و لله خزائن السموات و الارض / گنجينه هاي آسمان ها و زمين از آن خداست." به اين بيان كه نماز پديده اي خارجي است پس گنجينه بلكه گنجينه هايي دارد زيرا ظاهر آيه اين است كه براي تك تك اشيا گنجينه هايي وجود دارد نه اين كه براي همه اشيا جميعا گنجينه هايي باشد تا مجموع در برابر مجموع ديگر باشد. بنابراين براي هر يك از آنچه در جهان طبيعت موجود است گنجينه هايي است كه برخي از آن ها فوق بعضي ديگر قرار دارند.
چون قرآني كه دربردارنده نماز و غير نماز است در جهان طبيعت پديده اي خارجي است پس براي قرآن با محتوياتي كه دارد نيز گنجينه هاي الهي است كه از آن نازل شده است، گنجينه هايي كه در طول يكديگر قرار دارند چنان كه نماز و غير نماز جزو نظام كياني است كه از آن به آسمان ها و زمين تعبير شده است پس نماز نيز گنجينه هايي دارد زيرا براي آسمان ها و زمين گنجينه هايي است. از آنچه كه همه آن گنجينه ها نزد خداوند است و هرآنچه نزد خداوند است ماندگار، و آنچه نزد غير خداست فاني شدني است چنان كه فرمود "ما عندكم ينفد و ما عند الله باق / آنچه پيش شماست پايان مي پذيرد و آنچه نزد خداست ماندگار است." پس اسرار آسمان ها و زمين كه از جمله آن ها نماز است موجوداتي خارجي هستند كه از هرگونه پايان پذيري و فنا محفوظ اند و جز با دست كشيدن از چيزي كه پايان پذير و نابودشدني است صعود به سوي آن ها قابل دستيابي نيست چون به امر پايدار جز از پس دوري از امر فاني نمي توان رسيد زيرا امر فناپذير حجاب است و چاره اي جز ترك آن نيست.
پايان پيام /
نظر شما