گروه قرآن و معارف _ خبرگزاری شبستان: در هیاهوی زندگی لحظه ای توقف و گوش دادن به نوای الهی آیات قرآن لذتی تکرار نشدنی است. در تمامی هفت آیة ۸۰ تا ۸۶ سورة توبه از صفحة ۲۰۰، باز سخن دربارة معرّفی منافقان بهوسیلةکردار،گفتار و پندار آنهاست. از میان اینآیات، قصد ما پرداختن به دوآیة ۸۱ و ۸۲ است.
ایندوآیه میفرمایند: «فَرِحَ المُخَلَّفونَ بِمَقعَدِهِم خِلافَ رَسولِ الله، وَکَرِهوا أن یُجاهِدوا بِأموالِهِم وَ أنفُسِهِم فی سَبیلِ الله، وَ قالوا: لاتَنفِروا فِی الحَرّ، قُل: نارُ جَهَنَّم أشَدُّ حَرّاً، لَوکانوا یَفقَهون»؛ منافقانِ «متخلّف، از مخالفت با رسول خدا(ص) خوشحال شدند وکراهت داشتندکه با اموال و جانهای خود، در راه خدا جِهادکنند و به مؤمنانگفتند: شما نیز در این گرما حرکت نکنید و بهسوی میدان جنگ نروید. بگو: آتش جهنّم از اینگرمتر است اگر بفهمند»؛
«فَلیَضحَکوا قَلیلا، وَ لیَبکوا کَثیرا، جَزاءً بِما کانوا یَکسِبون»؛ آنان باید بدانندکه دوران خوشحالی و خندةشان به همین زودی سپری میشود و دوران پایانناپذیری فرا میرسدکه «بهمجازات اعمالیکه انجام میدادند، بایدکم بخندند و بسیار بگریند»
اینعلامتِ منافقانکه قرآنکریم نشان میدهد، برایآناستکه ما متوجّه باشیم و بدانیمکه مسألة بیایمانی بهآخرت ریشة دیگر علائم مشخّصة منافقان است؛ إنَّ الَّذینَ یَضِلّونَ عَن سَبیلِ الله لَهُم عَذابٌ شَدید بِما نَسوا یَومَ الحِساب؛گمراهان و مبتلایان به عذاب خدا، ریشة گمراهیشان، نسیان روز حساب و باور نداشتن روز جزاست.
وکسی تعجّب نکند و نگویدکه: مگر ما ناسیِ روز حسابیم؟! عرض میشود: ایمان به روز حساب و باورکردن روز جزا، معیار مشخّصی دارد وآن، عمل است. یعنی، هرکس خود را در مقام عمل بیازمایدکه: چگونهام؟! بیتقوا و بیپروا هستم یا واقعاً مقیّد به رعایت حدود دین خدا میباشم؟ اگر دیدم بیتقوا هستم، بفهممکه یا اصلاً ایمان بهآخرت ندارم یا بسیار ضعیفُالایمانم. زیرا آدمیکه اعتقاد به جهنّم پیدا کرده، نمیتواندکاری را که جهنّمآفرین است، انجام بدهد!
غزالی شاید هشتصد سال پیش بودهاست. او درآنزمان میگوید: اگرگذشتگان ما از صلحا بیایند و ما را ببینند، میگویند: حتماً اینمردم، اعتقاد به قیامت و روز حساب ندارند. زیرا آثار ایمان به روز حساب را در زندگی ما نمیبینند!اینحرف، مربوط به هشتصد سال پیش است. حال، امروز اگر ما را ببینند، چه میگویند؟!
امام صادق(ع) نیز، همینمعیار را به دستمان داده و فرمودهاست: مَن خافَ شَیئاً هَرَبَ مِنه وَ مَن رَجا شَیئاً طَلَبَه؛ هرکه از چیزی بترسد، ازآن میگریزد و هر چه را که دوست دارد، دنبالش میرود.
این، عِلاوه بر دستور شرعی، یک مطلب طبیعی و عقلی هم هست. ما که هم عاقل هستیم و هم متشرّع و بهقول خودمان: از جهنّم میترسیم و میدانیمکهگناهان، جهنّمسازند، پس چرا و با چه جرأت، در میانگناه و عصیان غوطه میخوریم؟! ما که باورکردهایم مثلاً: نگاه من جهنّمساز است؛گفتار من، خوراک من وکسب وکار من جهنّمسازند، پس چگونه استکه چنینآسودهخاطر در یک جوّ جهنّمآفرین زندگی میکنیم و هیچ نمیترسیم؟! ما که بهزعم خود، طالب و دوستدار بهشتیم و میدانیمکه راه رسیدن به بهشت، اطاعت امر خدا و بندگی بااخلاص است وکوشش در احیای دین خدا، پس چرا بیاعتنای بهآن هستیم؟آری؛ عمل مظهر ایمان است و ضعف و قوّت عملکاشف از ضعف و قوّت ایمان.
حال، ما وظیفه داریم تا نمردهایم، در تحصیل و تقویت اعتقاد بهآخرت بکوشیم و جدّاً ایمان به روز حساب را در عمق جان خود بنشانیم تا حالت خوف و ترس از جهنّم، ما را در مرحلة عمل، وادار به ترک محرّمات و اِتیان واجباتکه حدّاقلّ بندگی است، بنماید. و تنهاراه تقویت ایمان به روز جزا نیز، منحصراً دلبستگی و دلدادگی بهکلام خدا و قرآن عظیم استکه بهطور قاطع، عالمآخرت را در نظر انسان مجسّم میسازد و نعمتها و عذابها را مشهودآدم میگرداند.
به ما گفتهاند: قرآن بخوانید و ثواب ببرید. این، اعتقاد ماست. امّا باید دید: ثواب چیست؟گیرِ ما همینجاست. ثواب نخود وکشمش نیستکه در جیبآدم بریزند؛ باغ مُصَفّا و قصر مجلّلی نیستکه درِآنرا بازکنند و بگویند: بفرمایید، استراحتکنید! بلکه ثواب، عبارت است از تحوّل روحیکه موهبتی معنوی است. ثواب، یعنی انقلاب، جنبش و اهتزاز، دگرگونی و صیرورت، از چیزی به چیز دیگر تبدیل شدن. میگویند: صارَ التُّرابُ وَردا؛ خاک،گُل شد. اوّل خاک بود، حالا دگرگون شد، لطیف و خوشبو شد. این، صیرورت است و انقلاب. قرآن میخواهد دربارة ما، چنینتأثیری بکند؛ جان و روح ما را دگرگون سازد و زلزله در ارکان وجود ما بیفکند. میفرماید: وَ تَرَی الأرضَ هامِدَه فَإذا أنزَلنا عَلَیهَا الماء اِهتَزَّت وَ رَبَت وَ أنبَتَت مِنکُلِّ زَوجٍ بَهیج؛ زمین را میبینی در زمستان، مرده و خاموش است، باران بهاریکه برآن بارید، تکان خورده و به جنبش در میآید، اهتزاز درآن پیدا میشود و بالا میآید وگلها و لالههای شاداب از خود میرویاند.
منبع: کتاب دقایقی با قرآن
پایان پیام/
نظر شما