خبرگزاری شبستان: ایوان هایی که در زیر بیت المقدس بنا شده و به صورت دو طبقه یکی بر روی دیگری دیده می شود، چنان که ستون طبقه بالایی آنها بر روی صخره طبقه پایین قرار گرفته است، بسیاری از مردم گمان می کنند ایوان های مزبور عبارت از اصطبل های سلیمان(علیه السلام) است در صورتی که چنین نیست، بلکه منظور از بنیان نهادن آنها پاکی و طهارت بیت المقدس از نجاست موهومی است که خیال می کنند، زیرا در شریعت آنان نجاست هرچند در زمین قرار گیرد و میان آن نجاست نهان و روی زمین خاک باشد، ولی میان نجاست پنهان وظاهر زمین خط مستقیمی پدید می آید.
آن وقت قسمت ظاهر زمین به توهم نجس می شود و امر توهم در نزد ایشان مانند امر محقق و مسلم است از این رو ایوان های پایین مزبور را بدین صورت بنا کرده اند که ستون ایوان ها منتهی به ضربی های آنان می شود و خط آنها را قطع می کند، در نتیجه نجاست قسمت طبقات بالا به وسیله خط مستقیم نمی رسد و خانه از این نجاست موهوم و خیالی پاک می شود تا به طور کامل و مطمئن تری خانه مقدس به مرحله طهارت و تقدس برسد.
آنگاه کشور بنی اسرائیل میان پادشاه یونان و ایران و روم دست به دست می گشت و در این مدت پادشاهی خاندان اسرائیل به مرحله عظمت رسید و پس از آن خاندان «حشمنای» که از کاهنان آن قوم بودند به سلطنت رسیدند و آنگاه فرمان روایی به هیرودس از بستگان ایشان (داماد و شوهر خواهر آنان) و پس از وی به فرزانش انتقال یافت.
هرودس بیت المقدس را بر حدود بنای سلیمان (علیه السلام) بنیان نهاد و در زیبایی دقت فراوان به کار برد، تا آنکه بنای مزبور را در مدت شش سال تکمیل کرد و چون نوبت سلطنت روم به «طیطش» رسید و بر کشور بنی اسرائیل دست یافت، بیت المقدس و مسجد آن را خراب کرد و فرمان داد که در جایگاه آن زراعت کنند، پس از چندی رومیان به دین مسیح گرویدند و به تعظیم آن معتقد شدند، آنگاه وضع پادشاهان روم در پیروی از دین مسیح دگرگون شد و یکبار بدان می گرویدند و بار دیگر آن را فرو می گذاشتند، تا آنکه نوبت پادشاهی به «قسطنطین» رسید و مادر وی «هلیانه» (علن) به این مسیج ایمان آورد و به قدس (اورشلیم) سفر کرد تا چوبی را که به عقیده آنان مسیح را بدان بردار آویخته اند به دست آورد و در آنجا کشیشان به وی خبر دادند که چوبی بر روی زمین انداخته شده و بر آن خاک روبه ها و کثافات نشسته است.
هلن دستور داد چوب را از زیر خاک روبه ها بیرون آوردند و در جایگاه آن خاک روبه ها کلیسای «قمامه» را بنیان نهاد، چنانکه گویی کلیسای مزبور بر روی قبر وی به عقیده آنان بنا شده است و فرمان داد بقعه ساختمان بیت المقدس را (که باقی مانده بود) خراب کنند و هم خاک روبه و کثافات را روی صخره بریزند، چنان که جایگاه آن در زیر کثافات مزبور نهان می شود تا بر حسب گمان ایشان کیفری باشد برای کسانی که نسبت به قبر مسیح بی احترامی کرده اند.
سپس مسیحیان در مقابل قمامه، بیت الخم را بنا کردند و آن خانه ای است که عیسی(علیه السلام) در آن متولد شده است و بیت المقدس بر همین وضع باقی بود تا آنکه دوران اسلام پدید آمد و عمر برای فتح بیت المقدس بدان جایگاه رفت و درباره صخره سوال کرد. مردم جایگاه آن را که خاک روبه ها و خاک فراوانی روی آن پوشیده بود نشان دادند. عمر آن را زیر خاک ها بیرون آورد و روی آن را پاک کرد و بر آن مسجدی بر طریق بداوت بنیان نهاد و شأن آن را بزرگ داشت. بنا بر آن چه خدا به تعظیم آن اعلام فرموده و در قرآن (ام الکتاب) فضیلت آن از پیش آمده بر حسب آن چه ثبت شده است.
سپس ولید بن عبدالملک بر وفق سنن مساجد اسلام آن چه خدا می خواست در استوار کردن مسجد مزبور توجه و عنایت کرد، چنانکه همین شیوه را درباره مسجدالحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در مدینه و مسجد دمشق پیش گرفت. عرب ها مسجد دمشق را «بلاط الولید» می نامیدند. وی پادشاه روم را ملزم ساخت تا کارگران و مواد لازم برای تعمیر مساجد مزبور بفرستند و آنها را «با کاشی کاری» بیاراید و پادشاه روم دستور ولید را پذیرفت و بر طبق دلخواه وی بنای مساجد یاد کرده تکمیل شد.
آنگاه چون وضع خلافت در اواخر قرن پنجم رو به ضعف نهاد و بیت المقدس جزو قلمرو عبیدیان (فاطمیان) یا خلفای شیعه قاهره به شمار می رفت و به فرمان روایی آنان اختلال و زبونی راه یافته بود، از این رو فرنگان بیت المقدس لشکر کشیدند و با فتح بیت المقدس مالک همه ثغور شام شدند و بر صخره مقدس آن افتخار می کردند، لیکن همین که صلاح الدین بن ایوب کردی را از میان برد به شام لشکر کشید و با فرنگانی که بر بیت المقدس تسلط داشتند، به جهاد پرداخت تا آنکه بر ایشان غلبه یافت و بیت المقدس و کلیه مرزهای شام را که در تصرف خودداشتند از آنان بازگرفت.
این واقعه در حدود سال 580 هجری روی داد. صلاح الدین کلیسایی را که مسیحیان بر روی صخره بنا کرده بودند، منهدم کرد و صخره را آشکار ساخت و مسجد را به اسلوبی بنیان نهاد که هم اکنون نیز بر همان وضع پایدار است.
منبع: کتاب «مساجد در تمدن اسلامی»
پایان پیام/
نظر شما