خبرگزاری شبستان – گروه اندیشه: با حجت الاسلام قاسم ابراهیمی پور، کارشناس اندیشه معاصر مسلمین و استاد دانشگاه در خصوص نوع سبک زندگی گروه تکفیر داعش انجام داده ایم؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب های "انگیزه ها و شیوه های تهاجم به روحانیت"، "خانواده مطلوب از منظر متون دین"، "رابطه نظریه و مشاهده در علوم اجتماعی" و "روش شناسی علوم اجتماعی" می خوانید:
با توجه به توحشی که در میان گروه تروریستی – تکفیری شاهد بوده و آنچه ناظریم سربُریدن و به آتش کشیدن انسان ها و اِعمال انواع شکنجه ها از سوی این افراد است، به نظر شما برگزیدن چه نوع سبک زندگی موجب شده است این قومِ انسان نما، به چنین قهقرایی پیش رفته و به راحتی فاجعه هایی باور نکردنی بیافریند؟ به عبارت دیگر چه نوع از سبک زندگی داعش را چنین قسیّ القلب و سنگدل کرده است؟
سبک زندگی چهار مولفه اساسی دارد که شامل "اموال و سرمایه های مصرفی"، "فعالیت ها اعم از عادات و شغل، شیوه های گذران اوقات فراغت"، "نگرش ها و گرایش ها" و "روابط انسانی" می شود. این سبک زندگی است که به صورت عام می توان در خصوص آن سخن به میان آورد.
اما سبک زندگی گروه تکفیری داعش، نیاز به مطالعات پیمایشی دارد؛ در این راستا باید شیوه های تولید و مصرف، انواع نگرش ها و روابط انسانی میان اعضای این گروه را بررسی پیمایشی کنیم.
به طور اجمال سبک زندگی که می تواند بستر اجتماعی مناسبی برای تولد گروهک هایی همچون داعش و شبه آن را فراهم کند، عوامل متعددی دارد.
عامل اساسی در شکل گیری چنین سبک های زندگی، جامعه پذیری و آموزش های رسمی است؛ این دو عنصر، عادت واره های انسان را می سازند که منجر به بروز یک نوع سبک زندگی به روشی که امروز قابل مشاهده است، می شود.
در برخی فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، گرایش به خشوت به شدت وجود دارد و این امر از طریق رسانه ها و نظام آموزش رسمی و فرآیند جامعه پذیری، ترویج و تشدید می شود. این عنصر یعنی خشونت، به روشنی در میان گروهک تروریستی داعش دیده می شود و آنها به راحتی می توانند در رفتار خود خشونت ورزیده و از آن لذت ببرند.
عنصر بعدی قوم گرایی است؛ به عبارت دیگر برخی فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، خود را قوم برتر می دانند. در این میان داعش یک گام جلوتر است و ضمن برتر دانستن خود نسبت به سایرین، دیگران را منفور به حساب می آورد و در این راستا تعریف خاصی از دیگران ارائه می دهد و این نگاه را با ذلت و نفرت در هم می پیچد.
این دیدگاه یعنی قوم گرایی، منتج به تعصب در عقیده می شود یعنی از روی تعصب، نه عقلانیت و منطق عقیده خود را کاملا درست و صحیح و صواب می داند به همین دلیل (تعصب) از هر گونه گفتگو و یادگیری اجتناب ورزیده و به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند.
در فرهنگی که انتقاد جایی ندارد، قوم گرایی در آن حاکم شده و افراد را متعصب بار می آورد و تربیت می کند و می تواند منجر به سبک زندگی شود که نمونه آن را داعش می توان ملاحظه کرد.
و چه عواملی دیگری را می توان برای این سبک زندگی برشمرد؟
یکی دیگر از عناصر مهم این سبک زندگی، احساس مسئولیت شدید است؛ در برخی فرهنگ ها بی تفاوتی، تنبلی، کسالت و رخوت دیده می شود اما احساس مسئولیتی که یک عنصر مثبت است، اگر در میان فرهنگی شدید بود و از سوی دیگر با فقدان خردورزی و عقل گرایی آمیخته شد، می تواند خطرآفرین باشد.
در سبک زندگی مختص به داعش، احساس مسوولیت فوق العاده شدیدی به چشم می خورد و از سوی دیگر تقلیدگرایی در فرهنگ آنها حاکم بوده و از طرف دیگر عقل ورزی وجود ندارد.
در این نوع سبک زندگی، کُنش ها یا اغلب عاطفی هستند با برخاسته از عادات؛ یعنی کنش های عقلانی در اقلیت محض بوده و در پشت روابط اجتماعی افراد عقلانیتی وجود ندارد.
به طور کلی این شاخصه می تواند این نوع سبک زندگی از سبک زندگی عقلانی دور کند و نتیجه همه این موارد، عدم مدارای اجتماعی و تحمل دیگران می شود.
به طور کلی سبک زندگی داعش در جامعه امروز و جهان معاصر منزوی است و با پذیرش فرهنگ ها مواجه نمی شود و به همین دلیل ترویج و ظهور اجتماعی نیز پیدا نمی کند هر چند ظرفیت و استعداد آن در جوامع بسیاری وجود دارد.
اما ظاهرا داعش توانسته است ظهور اجتماعی پیدا کرده و با پذیرش از سوی برخی فرهنگ ها مواجه شود؛ این طور نیست؟
بله؛ این که داعش توانسته است ظهور اجتماعی پیدا کند، به دلیل حمایت قدرت های سیاسی است یعنی اگر اجتماع و فرهنگ مسیر طبیعی خود را طی کند، الان در جامعه جهانی قوم گرایی و تعصب منزوی بوده و هیچ گونه ظرفیت ظهور و بروز ندارد اما اگر قدرت سیاسی از آن حمایت کند، می تواند ظهور اجتماعی یابد.
اما سبک زندگی مختص به داعش منسوخ است و طرفداران زیادی نخواهد داشت و اگر طرفدارانی نیز دارد، به دلیل عواملی چون سیاسی، اقتصادی و حمایت هایی از جانب دولت های صاحب منافع خاص است که مورد توجه قرار می گیرد.
چگونه انسان که دارای بُعد عاطفی و انسانی است، می تواند به چنین درجه ای از شقاوت و بی رحمی رسیده و اینچنین درنده خو شود؟
انسان فطرتا موجودی وحشی نیست و انس گیر است و دارای عاطفه و محبت؛ اما در بستر اجتماعی و از طریق فرآیند جامعه پذیری می تواند می تواند فطرت آن سرکوب و دارای طبیعت ثانویه شود. بنابراین اگر انسان در فرآیند جامعه پذیری به طور مکرر خشونت را مشاهده کرده و تشویق به اعمال خشونت آمیز شود، به راحتی می تواند از خشونت لذت برده و البته رسانه نقش مهمی در این زمینه ایفا می کند.
به طور مثال وقتی سریال های حاوی خشونت را از تلویزیون شاهدیم، پس از آن می توان تقلید آن را در بازی ها بچه ها دید از جمله در برخی سریال های شرقی که به کارگیری شمشیر و کمان به تصویر کشیده می شود، پس از آن مشاهده می کنیم بچه ها به جای بازی فوتبال و ... به سمت شمشیر بازی سوق داده می شوند. بنابراین، به راحتی فرهنگ خشونت بار می تواند افرای همچون داعش تولید کند.
پایان پیام/
نظر شما