تورقی بر زندگی یک مرد الهی؛ حاج آقا مقدس خیابانی

حاج ابوالقاسم مقدس خیابانی، شرح لمعه را نزد آیت الله پایانی، رسائل را از آیت الله آقا میرزا ابوالفضل سرابی، مکاسب را از مرحوم آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی ، جلد اول کفایه را از آیت الله سلطانی و جلد دوم آن را از مرحوم سلطانی تبریزی فراگرفت و در درس خارج امام خمینی (ره) و آیت الله گلپایگانی حضور داشتند.

شبستان: در گوشه گوشه شهرمان هنوز هستند مردانی الهی که به دور از هیاهوی شهر و عناصر ترقی و پیشرفت و تمدن، با عالم بالا در ارتباط هستند و آنقدر معنویت دارند که دوست داری ساعتها نشسته و از محضرش بهره ببری. با هدف چنین بهره مندی با مؤسس و مسئول مدرسه علمیه خاتم الاؤصیا تماس گرفتم. وقتی با ایشان تماس گرفتم برای رسیدن به حضورشان و بهره مندی از کلامشان، خیلی ساده فرمودند: فردا برم و من هم فردا رفتم تا عالمی که وصفشان را بسیار شنیده بودم از نزدیک ببینم. بی شک هیچ گاه آنروز را از یاد نخواهم برد و یادم نخواهد رفت که چنین شخصیت والایی چگونه با سادگی و اخلاصی هرچه تمامتر، حقیر را پذیرفت. هنوز هم لحظات معنوی حضور در محضرشان را حس میکنم و هر وقت به یاد آن روز می افتم، ناخودآگاه، بغض میکنم که:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند                آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

 

کودکی و ذکاوت در درس

ابوالقاسم فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمین میرزا علی مقدس خیابانی در سنه 1314 در تبریز چشم به جهان گشود. وی با تشویق والدین، وارد مدرسه شد و بنابر توصیه ای که پدر به مدیر نوشت، قرار شد از وی درس های هر پایه را زودتر بپرسند و اگر توفیق یافت وارد مقطع بالاتر شود که چنین نیز شد و طی یک سال، دو پایه را تمام کرد و همکلاس اخوی بزرگترشان در پایه سوم شد. ابوالقاسم آنچنان باهوش بود که سریع درسها را تمام کرد و رفت دانشسرا اما شوق یادگیری درس دین، تاب را از او ربود و رفت به حوزه علمیه قم.

 

دوران کار در داروخانه

ابوالقاسم در دوران نوجوانی مشغول به کار در یک داروخانه شد؛ داورخانه ای که برای امرار معاش ناگزیر از کار در آن بود اما عکس های در و دیوار آنجا و حرف های آدمهایی که به آنجا رفت و آمد داشتند او را ترغیب به رفتن کرد. از این رو رفت نزد پدر و از او تقاضای استخاره کرد و خوب آمد. ابوالقاسم جوان که مدیر داروخانه بسیار به پاکی وجود شاگرد اعتماد داشت از رفتارهای غیر دینی و اخلاقی محل کارش رها شد و عازم قم شد.

 

مخالفت ها با رفتن به حوزه

شیخ مقدس خیابانی با مخالفت های بسیاری روبر شد و برخی از اینکه او دانشسرا و کار پردرآمد داروخانه را رها کرد ناراحت بودند و مدام او را از رفتن به مدرسه علمیه برحذر میداشتند اما او تصمیم خود را گرفته بود. برای این جوان که دل در گروی دین و امام زمان داشت، تحمل دانشگاه و پزشکی و یا داروسازی سخت و حتی بعید بود. سال 1333 بود که به قم رفت و حقوق طلبگی وی، تنها 10 تومان از طرف آیت الله بروجردی بود. تصور کنید فردی کاری با آن درآمد را رها کند و به عشق خدا و اهل بیت، برای زندگی سخت طلبگی خود را آماده کرد.

 

ماجرای امضا شدن برات مشهد الرضا

سال 1346 ماجرایی فراموش ناشدنی برای حاج آقا مقدس روی داد که با وجود کسالت سن، همچنان به یاد داشت: یک هم حجره ای پولدار داشتم که مرتب میرفت مشهد و من که پول نداشتم دلم لک زده بود برای زیارت آقا. به همین خاطر رفتم حرم حضرت معصومه (س) و گفتم: ای حضرت معصومه، من زیارت برادرت را از شما میخوام. اشکی ریختم  گریه ها کردم و امیدوار که برات مشهد الرضایم امضا میشود. چند لحظه ای نگذشته بود که سیدی به من گفت میرویم مشهد، میای بروی. چند لحظه دیگر، سیدی دگر گفت این 50 تومان برای شماست. عالمی از راه رسید 50 تومان به بنده داد. آیت الله مجاهد تبریزی که بعدها کفایه را نزدشان خواندم گفت به یک همسفر برای رفتن به مشهد نیاز دارم، می آی برویم؟ و من که دل تو دلم نبود، رفتم به پابوس ضامن آهو حضرت ثامن الحجج.

 

با جیب خالی کباب خوردن، آن هم بدون استرس

حجت الاسلام و المسلمین مقدس خیابانی ماجرای خوردن کباب مجانی را بارها نزد افراد بسیاری مطرح کرده و قضیه از این قرار است: روزی بدجوری خوردن کباب به سرم زد هرچند پول نداشتم. دل را به دریا زدم، رفتم و یک چلوکباب سفارش دادم. راحت و بدون هیچ استرسی خوردم و به پایان کار رسیدم که یکی از اقوام از راه رسید و تا بنده را دید، رفت نزد صاحب رستوران و غذا را حساب کرد.

 

اساتید

شرح لمعه را نزد آیت الله پایانی، رسائل را از آیت الله آقا میرزا ابوالفضل سرابی، مکاسب را از مرحوم آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی (که پسر دایی حاج آقا بودند)، جلد اول کفایه را از آیت الله سلطانی و جلد دوم آن را از مرحوم سلطانی تبریزی فراگرفت. در درس خارج امام خمینی (ره) و آیت الله گلپایگانی حضور داشتند.

 

مدرسه خاتم الاوصیاء

حجت الاسلام و المسلمین مقدس خیابانی بنیانگذار و مسئول مدرسه علمیه خاتم الاوصیاء است که در زمره نوپاترین مدارس تهران است. حاج آقا که عاشق درس و بحث دینی است تلاش بسیاری برای راه اندازی مدرسه علمیه کرد و سرانجام موفق شد و مدرسه خاتم الاوصیاء شکل گرفت. حجت الاسلام مصطفی صبوری مدیر مدرسه درباره این راه اندازی گفت: حاج آقای مقدس دنبال این بودند که در کنار مسجد، مدرسه را راه اندازند چرا که تمایل زیادی برای تربیت مبلغین و مروجین دین داشتند. به همین خاطر قبل از سال 1383، به طور غیر رسمی به تعدادی از برادران و خواهران، درس دین میداد تا اینکه سرانجام در سال 1383، بنای مدرسه گذاشته شد. صبوری ادامه داد چون این مکان، بدهی قابل توجهی به بانک داشت برخی از خیرین مجبور شدند مغازه هایشان را بفروشند تا بعداً بانک، مشکلی برای این ساختمان ایجاد نکند.

 

مبارزه جدی با برادرزاده منحرف

شهید حجت الاسلام و المسلمین حسین غفاری گوینده جمله معروف دشمن خمینی، کافر است که در سال 1354 به شهادت رسید، شهور خواهر حاج آقای مقدس بود، صاحب فرزندی به نام هادی است که افکار و رفتارهای انحرافی بسیاری دارد. متولی مدرسه خاتم الاوصیاء برای مبارزه جدی و اعلام انزجار خود از خواهرزاده اش، نام پایگاه بسیج مدرسه را که تا قبل از فتنه 88 به اسم مدرسه بود در سالگرد 9 دی به دلیل مواجه با هادی غفاری که مرکز اسلامی الهادی را تبدیل به مرکز فعالیت فتنه گران کرده بود به اسم پدر شهیدشان، تغییر نام دادند. این تغییر نام و مبارزه جدی با فتنه گران 1388 با دعوت از شیخ جعفر شجونی مبارز انقلابی معروف، صورت گرفت.

 

معجزه رهبری آقای خامنه ای

حجت الاسلام و المسلمین مقدس که سابقه قابل توجه مبارزه در سالهای انقلاب دارد دارای مجوز دریافت وجوهات از سوی امام خمینی(ره) هستند و بسیار به امام عشق می ورزند. ایشان با اشاره به مدیون بودن در برابر خون شهدا و زحمات امام گفت: متأسفانه در سال 88 شاهد رویدادی ناراحت کننده ای بودیم که به لطف خدا و رهبری هوشیارانه مقام معظم رهبری کشور از آن به سلامت گذشت.

 ایشان به نقل خاطره ای از دیدارشان با رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای اول انقلاب اشاره کردند و گفتند: آقای خامنه ای در دورانی که خیلی ها بنی صدر را تأیید میکردند به بنده فرمودند، از نظر عقیدتی، ضعیف است. آقا شیخ مقدس خیابانی، به رهبری رسیدن آیت الله خامنه ای را معجزه ای خواند و گفت چند بار که خدمتشان رسیدم، به بنده گفتند که از کتب ابوی شما استفاده بسیاری برده ام.

 

استاد عامل به اخلاق

آقا شیخ ابوالقاسم مقدس را همه مظهری تام و تمام از اخلاق اسلامی میشناسند و بی دلیل نیست که کلاس های اخلاق سه شنبه های ایشان، بسیار آموزنده و مفید اثر است.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 439144

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • سید محمد طباطبایی IR ۱۸:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۹
    22 0
    سلام خدمت حاج آقای مقدس یکی از خاطرات من از ایشون این بود وقتی نوجوان بودیم اکثر موقعها تو خیابان بیست متری فوتبال بازی میکردیم حاج آقا میامدن بازی بچه ها رو نگاه میکردن همراه خود پسته.یا بستنی میاوردن و به بچه ها خسته نباشی میگفتن آخر موقع رفتن بچه ها محلو دعوت به مسجد اومدن میکردن و این باعث میشد بچه ها گرایش به مسجد داشته باشند بخاطر همین روابطه کل محل دوسش دارن