به گزارش شبستان از اسلام آباد ، حمله تروریستی دسامبر 2013 از سوی طالبان محلی به یک مدرسه متعلق به نظامیان ارتش پاکستان در شهر پیشاور که به کشتار 141 تن از دانش آموزان و کودکان انجامید، باعث ایجاد تغییری اساسی در سیاست مبارزه با تروریسم از سوی اهرم قدرت نظامی و سیاسی در پاکستان شد .
پس از این اقدام بی رحمانه از سوی تحریک طالبان پاکستان بود که ژنرالهای پاکستانی به خود آمدند و به سیاست طالبان خوب و طالبان بد پایان دادند و بر ضرورت مقابله با هر نوع جریانی در خاک پاکستان که نام طالبان را یدک می کشد مهر تایید زدند . اما نباید فراموش کرد که ژنرال های پاکستانی ماه ها قبل یعنی در 15 ماه ژانویه سال 2013 میلادی عملیات نظامی «ضرب عضب» را با تبلیغات وسیع مبنی بر ریشه کن کردن تروریسم در وزیرستان شمالی واقع در مرز مشترک این کشور با افغانستان که مامن و پایگاه اصلی طالبان محلی پاکستان و طالبان افغانستان محسوب می شد، آغاز کرده بودند .
ارتش پاکستان مدعی شده بود که این عملیات علیه تمامی طالبان و بدون گذاشتن هر نوع فرق بین آنها صورت می گیرد .
از سوی دیگر سازمانهای امنیتی و ارتش پاکستان در اوایل دهه 90 برای اهداف منطقه ای خود با آموزش هزاران نفر از طلبه های پاکستانی و افغانی مدارس فرقه دیوبندی در ایالت خیبرپختون خواه این کشور که از فرقه های سلفی در پاکستان محسوب می شود آنها را راهی خاک افغانستان کرده و با مدیریت و پشتیبانی نظامی و مالی زمینه تصرف خاک افغانستان توسط این گروه که نام طالبان را بر خود نهادند فراهم کردند که البته نباید دستهای پنهان آمریکا و عربستان سعودی را در این پروژه منطقه ای نادیده گرفت .
با توجه به نقش مهم جمهوری اسلامی ایران در کمک های مادی و معنوی به مجاهدین افغان در شکست ارتش سرخ که زمینه را در تصرف کابل توسط مجاهیدن فراهم آورد به باور بسیاری از کارشناسان این پیروزی نفوذ و قدرت جمهوری اسلامی ایران را در منطقه دو چندان کرده بود بنابراین سردمداران کشورهای مرتجع عربی و استکبار جهانی به یاری یکدیگر آمده و پروژه قدرت یابی و ظهور گروهکهای تکفیری در منطقه ( افغانستان و عراق ) را به اجرا گذاشتند تا از این طریق نه تنها با نفوذ و قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران مقابله به مثل کنند بلکه زمینه را برای حضور نظامی در افغانستان و عراق برای چپاول و غارت منابع نفت و گاز در خاورمیانه توسط غرب فراهم کنند .
سوالی که باقی می مانند نقش پاکستان در این توطئه بزرگ و خانمانسوز است . متاسفانه پاکستان در این توطئه بزرگ بازنده بازی بود . یکی از اهداف بزرگ پاکستان برای شرکت در این پروژه استکباری ، نفوذ و تسلط این کشور بر افغانستان بود. اختلافات پاکستان و افغانستان ریشه در تاریخ این دو کشور دارد و به اختلافات مرزی بین آنها بر میگردد . دولت استعماری انگلیس در زمان اشغال شبه قاره هند که از نفوذ و حمله روسیه از طریق افغانستان برای دستیابی به آبهای گرم در هراس بود در سال 1893 توافقنامه ای با امیر عبدالرحمن خان، حاکم افغانستان امضاء کرد .
بر اساس این توافقنامه که موتیمور دیوراند به نمایندگی از دولت استعمار انگلیس در شبه قاره آن را امضاء کرد افغانستان ادعای مالکیت بر هفت منطقه قبایلی پاکستان و قسمتهایی از ایالت خیبر پختون خواه از جمله مناطق چلاس ، بونیر سوات ، چترال و دیر تا 100 سال صرفه نظر کرد و خط مرزی موسوم به خط دیوراند بین دولت استعماری انگلیس در شبه قاره و افغانستان به عنوان خط حائل بین افغانستان و شبه قاره بوجود آمد.
اکثریت سیاستمداران در افغانستان عبدالرحمن خان را به دلیل امضاء این توافقنامه خائن لقب داده و از قبول خط دیوراند امتناع ورزیدند . بنابراین یکی از نگرانیهای اصلی پاکستان از زمان تاسیس این کشور در سال 1947 تا کنون عدم پذیرش خط دیوراند از سوی سیاستمداران افغان است . هدف اسلام آباد از شرکت در پروژه قدرت یابی تکفیری ها و سلفی ها در افغانستان نیز تسلط بر این کشور و تضعیف آن بود بگونه ای که هیچ گاه زمینه طرح موضوع خط دیوراند در محافل سیاسی افغانستان پیش نیاید .
پس از اینکه پاکستان به جنگ به اصطلاح تروریسم از سوی آمریکا پیوست و این عمل به اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدان غربی و سقوط رژیم طالبان منجر شد هزاران نفر از تکفیریها در پاکستان که زمینه را برای تاسیس رژیم طالبان در افغانستان بوجود آورده بودند سیاستمداران و ژنرالهای پاکستان را مقصر اصلی این سقوط دانستند و به همین دلیل جنگ علیه دولت و ارتش پاکستان را در خاک این کشور اغاز کردند و خود را طالبان محلی پاکستان لقب دادند .
با این حال دولت و ارتش پاکستان طی این سالها با نامیدن طالبان خوب و طالبان بد سعی کرد با طالبان خوب صلح کند و با طالبان بد مقابله کند به همین دلیل سالها از دست زدن به عملیات نظامی در وزیرستان شمالی که پایگاه اصلی گروههای مختلف طالبان محلی و طالبان افغانستان تصور می شد خودداری کرد . ارتش پاکستان هر چند بالاخره در اواسط ماه ژوئیه 2013 عملیات نظامی ضرب عضب را در وزیرستان شمالی آغاز کرد اما در این عملیات تنها تحریک طالبان پاکستان را که به صورت دشمنی خونی برای دولت ارتش پاکستان تبدیل شده بود هدف قرار می داد و زمینه را برای خروج دیگر گروههای طالبان محلی این کشور و طالبان افغانستان از جمله شبکه حقانی از وزیرستان شمالی فراهم کرد .
حمله تحریک طالبان پاکستان به مدرسه متعلق به نظامیان در پیشاور نقطه عطفی در تاریخ این کشور بود زیرا این حمله به واکنش مردمی این کشور منجر شد و باعث شد تا دولت و ارتش پاکستان به سیاست طالبان خوب و طالبان بد در خاک این کشور برای همیشه پایان دهند.
اما آیا پاکستان به حمایت از طالبان افغانستان پایان داده است ؟ این سوالی است که پاسخی صریح و اشکار دارد و آن این است که تا زمانی که سیاستمداران افغانستان موضوع خط دیوراند را مطرح کنند ژنرال های پاکستان که حافظ اصلی این کشور به حساب می آیند و نقشی مهم در تعیین سیاستهای داخلی و خارجی دارند هیچ گاه در صدد برنخواهند امد تا اهرم فشار در خاک افغانستان یعنی طالبان را از دست بدهند .
پایان پیام
نظر شما