خبرگزاری شبستان- گرگان؛ بی شک پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، حركتى مقدس و رهايى بخش بود كه به رهبرى امام خمينى(رحمة الله علیه) صورت گرفت و با این حرکت خون تازه ای در رگهای این مملکت جریان یافت.
در راه پیروزی این انقلاب بزرگ و اسلامی که پر ثمر ترین انقلاب تاریخ است نيروهاى زيادى با فداکاری و جانفشانی در جهت تحقق آرمانهاى والای اين انقلاب از جان و مال خود گذشتند.
حرکت عظیم و ارزشمند مردم انقلابی، مومن و خداجوی گلستان نیز در تمام شرایط حادث شده در این کشور همواره برقرار و پایدار بوده و ولایتمداری این مردم همچون سایر هم وطنان استمرار داشته است.
گلستانی ها همراه و هم پیمان با بت شکن زمان حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(رحمة الله علیه) در راه رهایی از قید و بندهای طاغوتیان، پيام رهبر خود را با خون خود امضا كرده و سرانجام در بهمن ماه سال 1357 انقلاب ما را به پيروزى رساندند.
مردم دلاور گلستان به ويژه علما و بزرگان استان گلستان همگام با تمام مؤمنان کشورمان، تلاش فراوانى را در راه پيروزى انقلاب اسلامى داشته اند که با این همت خود نقش موثری را در راه این دستاورد بزرگ اسلامی ایفا کرده اند.
پس از شهادت آيت الله سيد مصطفى خمينى فرزند امام خمينى(رحمة الله علیه) در سال 1356 در سرتاسر ايران به ويژه قم مراسم عزادارى و ختم برگزار شد که اين عزاداری تبديل به حركتى سياسى عليه رژيم پهلوى شده بود.
در همین زمان علماى گرگان نیز در پى مراسم ختم برآمدند و در همین راستا آیت الله نورمفيدى با حضور تعدادى از بازاريان جلسه اى تشكيل دادند تا مقدمات مراسم ختم را فراهم كنند.
گفته شده است شخصیت هایی نظير سيد حبيب طاهرى، شيخ رسول رضايى، محمد رئيس و شيخ محمد شعبانى نیز با آقاى نورمفيدى همكارى داشته اند.
در راه سوزاندن ریشه های ظلم و ستم شاهنشاهی علمای استان گلستان نیز هم صدا با رهبر قیام، در حرکت بودند و سخنرانی ها و روشنگری هایی را در جای جای استان گلستان به انجام می رساندند.
از جمله این سخنرانی ها سخنرانی حجت الاسلام شيخ محمد صادق صديقى در مسجد قائميه گنبد كاووس است که می گویند در هفتم بهمن ماه سال 57 عليه فساد رژيم پهلوى سخن گفته و مردم را دعوت به قيام مى کرده است.
همچنین از میان این اقدامات و روشنگری ها که در محلات نیز صورت می گرفت، توزیع نامه ها و نوارهای مذهبی بود که از جمله كتابخانه روستای يساقى گرگان بوده که نوارهاى مذهبى تحريک آميز به رایگان در اختیار مردم قرار داده می شده است.
همچنین این روند در علی آباد نیز بسیار پر جوش و خروش بود و مردم انقلابی پایگاههای زیادی را در منازل و مساجد از جمله مسجد جامع و مسجد محمدیه برپا کرده و ضمن راهپیمایی به توزیع پیامهای رهبری و سایر نوارهای ضد شاهنشاهی می پرداختند.
در این زمان حركت مردم در جای جای گلستان هر روز توفنده تر و موج حملات مبارزان عليه رژيم شاهنشاهی هر روز قوى تر مى شود که مساجدی در شهرهای استان همچون مسجد جامع علی آباد کتول، گرگان و مسجد قائميه گنبد تبديل به كانونى براى حركت های انقلابی شده بود.
در چهاردهم اسفند ماه 1356 برنامه پرسش و پاسخ در مسجد جامع گنبد با حضور جوانان و محصلين تشكيل مى شود و شيخ على بهاء الدينى با شهامت تمام به رژيم پهلوى مى تازد و حقايق را افشا مى كند که در پى اين سخنرانى ها، آقاى بهاء الدينى ممنوع المنبر مى شود و تحت تعقيب ساواک قرار مى گيرد.
به دنبال این مسئله عده اى از اهالى على آباد و گنبد در هفدهم اسفندماه 1356براى استماع سخنرانى شیخ علی بهاء الدينى به مسجد قائميه گنبد مى روند ولى متوجه مى شوند ايشان ممنوع المنبر شده است، افراد دست به تظاهرات مى زنند و نيروهاى امنيتى دخالت مى كنند و 54 نفر دستگير مى شوند.
یک روز بعد اعلاميه هايى در برخى نقاط شهر گنبد نصب شده و این حرکت در جاهای دیگر نیز سرایت پیدا کرد که شعارهاى این اعلاميه چنين بوده است: «درود بر آزاد مردان راه حقيقت ـ درود بر شهيدان راه استقلال ايران ـ مرگ بر استعمار گران كثيف و خوانخوار ـ زنده باد نهضت بزرگ آيت الله خمينى»
گفتنی است حركت توفنده انقلابى مردم استان گلستان در بیشتر نقاط این استان همگام با ساير ملت ايران همچنان ادامه یافت و این حرکت ها هر روز پرشتاب تر مى شد تا اینکه در چهارم شهريور 1357 مردم انقلابى گرگان دست به يک راهپيمايى خشم آميز زدند.
به دنبال این حرکات انقلابی در روز دوم آبان 57 مردم گرگان به ساواک حمله کردند و تظاهرات مردمى براى اظهار تنفر از شاه و اعلام آمادگى براى جانبازى در راه امام خمينى (رحمة الله علیه) انجام گرفت اما روز بعد در سوم آبان 57 عده اى فرصت طلب براى بدنام كردن مبارزات مردم دهها مؤسسه و مغازه را به آتش كشيدند.
در كنار اين حوادث ساخته شده به دست دشمن، مردان و زنان آزاده گلستان سکوت اختیار نکرده و در اين روز تظاهرات باشكوهى به راه انداختند كه با دخالت و تيراندازى مأموران رژيم شاهنشاهی 11 نفر مجروح شدند.
در روز ششم آبان نیز حضور مردم در تظاهرات، گسترش چشمگيرى یافت و در اين راهپيمايى 30 هزار نفر از طبقات مختلف از اولين ساعات بامداد دست به تظاهرات زدند.
در اين تظاهرات، حرکت افراد ماجراجو در به آتش كشيدن دهها مؤسسه، مغازه و بانک محكوم شد و از طرف علما و روحانيون گرگان درباره حوادث اخير اطلاعيه اى نیز صادر شد كه در آن، عمل تخريب منازل و ايجاد حريق در خانه افراد و اقليتهاى مذهبى به وسيله افراد مشكوك محكوم شده بود.
در روز چهاردهم آبان 57 تظاهراتى با شركت حدود 80 هزار نفر در اعتراض به وقايع خونين دانشگاه تهران برپا شد که در این زمان تظاهرات مردم گرگان به مراحل حساسى رسيده بود.
در روز 22 آبان 57 مأموران آدم ربا شبانه 11 نفر از مردم مبارز گرگان را بازداشت کردند اما اين امر سبب تعطيلى مغازه ها و برگزارى راهپيمايى باشكوهى در روزهاى بعد شد و انقلابيون آرام نگرفتند و گروهى براى آزادى آنها در دادگسترى متحصن شدند.
هر روز که می گذشت عده اى به درياى بيكران انسانها مى پيوست و بر تعداد جمعيت افزوده مى شد، همه خود را براى راهپيمايى بزرگ در روزهاى تاسوعا و عاشورا آماده مى كردند.
در آن روز تظاهراتى در شهرگرگان برپا شد كه دشمن به وحشت افتاد، در اين راهپيمايى بيش از يكصد و 20 هزار نفر شركت داشتند كه تا آن زمان بى سابقه بود.
در روز 5 آذر 57 نیز راهپیمایی عظیمی در اعتراض به وقايع مشهد انجام شد که این راهپيمايى به خاک و خون كشيده شد.
در این روز نيروهاى امنيتى رژيم پهلوی حتى به مجروحان حادثه هم رحم نكردند و جلوى بيمارستان مجروحان و مردم را به رگبار بستند و كشته هاى بسيارى بر زمين ريختند.
در جريان این حادثه تلخ حداقل 13 نفر شهيد و دهها نفر زخمى شدند که به دنبال وقايع 5 آذر روز 6 آذر نیز بين مردم و نيروهاى پليس رژيم پهلوی زد و خوردهایی انجام شد و طبق نوشته مطبوعات از اين زد و خوردها 10کشته برجای ماند.
در ادامه این اتفاقات در روز 16 آذرماه سال 57 مردم استان گلستان نيز همگام با ملت ايران دست به راهپيمايى زدند.
در روز 20 آذر ماه نیز مصادف با عاشوراى حسينى، مردم همراه با عزادارى شعارهاى سياسى سر دادند و از امام خمينى(رحمة الله علیه) حمايت كرده و خواستار تشكيل حكومت اسلامى شدند.
روند مبارزه هر روز اوج مى گرفت و مردم مؤمن ايران و استان گلستان لحظه اى آرام نداشتند و قاطعانه خواهان تشكيل حكومت اسلامى بودند، در روز 25 آذر هم تظاهرات در سراسر ايران برگزار شد و شعار فقط رفتن شاه و رهبرى امام خمينى بود.
دو روز بعد در پى اعلام عزاى عمومى از سوى امام خمينى(رحمةالله علیه) و ساير مراجع عظام كشور يكپارچه تعطيل بود.
دامنه مبارزات مردم گلستان هر روز گسترده تر مى شد، انقلابيون گرگان و على آباد و بعضى از شهرهاى ديگر در سرتاسر استان گلستان فعاليت مى کردند و براى تشكيل جلسات مبارزاتى و تحريک مردم به تظاهرات به دفعات متعدد به شهرها سفر مى كردند و حتى در روستاها براى مردم جلسات سخنرانى و نشست هاى خصوصى تشكيل مى دادند و در جهت انسجام فعاليتهاى مبارزاتى مردم را راهنمايى مى كردند.
پس از این همه مجاهدت و تلاش شبانه روزی سرانجام خون شهيدان راه حق به بار نشست و شاه خائن در 26 دى ماه 1357 فرار را برقرار ترجيح داد و خاک پر گهر ایران عزیزمان را ترک کرد.
در روز 26 دی 1357 محمد رضا شاه مجبور شد ایران را به سمت کشور مصر ترک كند، و این در حالی بود كه حتی نزدیک ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع كردند.
ساعت 2 بعد از ظهر 26دی ماه بود که خبر فرار شاه از رادیو پخش شد، فریاد شادمانی مردم ایران به هوا رفت، چراغ اتومبیل ها روشن شد، برف پاکن ها به رقص درآمدند، بوق ها به راه افتاد، و در شهرهای ایران غلغله برپا شد.
برخی عکس شاه را در اسکناس درشت پانصد تومانی و هزار تومانی سوراخ کرده بودند و بر دست گرفته بودند. جمعی نیز عکس های حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) را بین سرنشینان اتومبیل ها پخش می کردند.
با فرار شاه خائن مردم استان گلستان تا نيمه هاى شب با نقل و شيرينى از يكديگر پذيرايى مى كردند و در خيابانهاى شهرهاى استان به جشن و شادمانى مشغول بودند و بعد از نيمه شب دو مجسمه شاه و پدرش را پايين كشيدند.
در روز 7 بهمن هزاران مرد و زن در خيابانها به راهپيمايى و تظاهرات پرداختند اما مأموران دخالت و اقدام به تيراندازى کردند که در اين درگيرى دو نفر شهيد و 35 نفر زخمى شدند.
مردم استان گلستان در این زمان خود را براى استقبال از امام خمينى(رحمة الله علیه) آماده مى كردند، عده اى راهى تهران شده و عده اى آماده سفر بودند، همچنين تظاهراتی نیز در روز 9 بهمن در گرگان انجام شد و تعداد زيادى كشته و زخمى برجاى ماند.
روز 12 بهمن سال 1357، روز به ياد ماندنى ملت ايران بود، امام خمينى( رحمة الله علیه) به ميهن برمى گشتند، اعلام شده بود كه مراسم ورود استقبال از صدا و سيما پخش خواهد شد و مردم همه اطراف راديوها و تلويزيونها جمع شده بودند.
از 13 بهمن راهپيمايى ها همه روزه شد تا اینکه روز 19 بهمن روز حادثه غم انگيزى براى مردم گرگان بود و تظاهرات مردم در اين روز براى تأييد دولت موقت خونين شد و نظاميان به سوى مردم آتش گشودند و مردم نيز ساختمانهاى دولتى را به آتش كشيدند، در اين ماجرا 5 كشته و يازده مجروح باقى ماند.
البته شاهدان و مدارک ديگر تعداد شهدا را بيش از اين مى دانند، مأموران رژيم مغازه ها و بازارها را به آتش كشيدند و كاميونهايى كه براى يارى صاحبان مغازه ها آمده بودند نيز توسط نيروهاى امنيتى به آتش كشيده شدند.
وقتی این خبر به حضرت امام خمينى(رحمة الله علیه) رسيد، ايشان در سخنرانى خود در همان روز فرمودند: «الآن به من اطلاع دادند كه در گرگان و بعضى جاهاى ديگر در اين روز كشتار شده است، چرا اين طور كارها مى شود؟... چرا اينقدر خون ريزى راه مى اندازند؟...»
یک روز بعد، صبح جمعه 20 بهمن 1357جمعيتى حدود 30 الى 40 هزار نفر، شهدا را به سوى امامزاده عبدالله گرگان تشييع كردند.
در همين روز مردم انقلابى گنبد نیز دست به راهپيمايى زدند كه چماق داران رژيم پهلوى به مردم حمله ور شده و به ضرب و شتم آنان و آتش زدن مغازه ها و اتومبيلها پرداختند.
ماموران شاهنشاهی حتى از حمله به حمام زنانه و كشتن زنان نيز دريغ نكردند، در اين هجوم وحشيانه جمعى از امت قهرمان گنبد شهيد و مجروح شدند، فرداى آن روز (21 بهمن 57) حضرت امام خمينى(رحمة الله علیه) ضمن پيام كتبى فرمودند: « ملت شجاع ايران، اهالى محترم تهران، به طورى كه مى دانيد اينجانب بنا دارم كه مسائل ايران به طور مسالمت آميز حل شود، لكن دستگاه ظلم و ستم چون خود را به حسب قانون محكوم مى بيند دست به جنايت زده و در شهرهاى گرگان و گنبد كاووس به مردم شجاع مسلمان حمله كرده و كشتار نموده است».
و بالاخره با اعلاميه ارتش در روز 21 بهمن مبنى بر بى طرفى در مناقشات داخلى و دستور بازگشت يگانهاى نظامى به پادگانها، دولت بختيار سقوط كرد و بانگ شادى در ميان مردم به آسمان برخاست و انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى (رحمة الله علیه) به ثمر نشست و در 22 بهمن 1357 صداى پيروزى انقلاب از تلويزيون و راديو شنيده شد و قدرت به دست نيروهاى انقلابى افتاد.
مردم استان گلستان در طول مبارزات انقلاب اسلامى تعداد41 شهيد تقديم انقلاب اسلامى نمودند و همواره از پای ننشستند.
آری صدای گامهای مردم گلستان در همه کوچه و پس کوچه های انقلاب اسلامی به گوش می رسد.
حضور پر شور این مردم خداجو و انقلابی در همه صحنه ها در صفحه صفحه تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی با خون پر بر کت شهدا تزیین بخش این کتاب با خون نوشته شده است.
پایان پیام/
خبرنگار: علی فندرسکی
نظر شما