به گزارش خبرگزاری شبستان، عراق و عربستان از سال 1990 که صدام به کویت حمله کرد رابطه دیپلماتیک ندارند قبل از مرگ ملک عبدالله تلاش هایی برای بازگشایی سفارت عربستان در بغداد آغاز شده بود که با مرگ وی و روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز مشخص نیست که اوضاع به کدام سمت و سو می رود.
بدون شک عربستان سعودی به عنوان یک طرف منطقه ای بر تحولات عراق تاثیر می گذارد و هر تغییر در راس هرم قدرت در عربستان ناخودآگاه بر اوضاع در عراق هم تاثیر می گذارد و این طبیعی است که محافل عراقی با دقت حوادث عربستان را دنبال کنند به ویژه که ملک عبدالله از دنیا رخت بربسته است و ملک سلمان جانشین وی شده است.
ابراز خوش بینی و بدبینی به حقایق و داده ها میدانی بستگی دارد و ترسیم کننده روابط میان بغداد و ریاض است.
محافل سیاسی عراقی به متغییرات جدید سیاسی در عربستان از دو زاویه نگاه می کنند برخی نگاه خوش بینانه داردند و برخی دیگر نگاه بد بینانه دارند.
دیدگاه خوش بینانه؛
بر اساس این دیدگاه پادشاه جدید انعطاف پذیر تر است و نرمش بیشتری نشان می دهد و گرایش های طایفه ای وی کمتر از قبلی است و اشاره های زودگذر وی بیانگر رغبت و تمایل وی و تصمیم برای تجدید نظر در سیاست ها و گرایش های موجود است و برکناری شخصیتهای دوره قبلی شامل عبدالعزیز التویجری، بندر بن سلطان و خالد بن بندر عبدالعزیز و متعب بن عبدالله گواه آن است.
دوم، اوضاع و شرایط سیاسی و امنیتی که منطقه با آن روبرو است.سیاستهای عربستان با شکست های فاحشی روبرو شده است.عربستان در پرونده سوریه، یمن و بحرین شکست خورده است و داعش به شکل رسمی عربستان را تهدید می کند و این کشور را وادار به تجدید نظر در سیاستهای اشتباه خود می کند.
سوم، روابط آمریکا با عربستان که با فراز و نشیب های زیادی به ویژه در سال گذشته روبرو بوده است.این بدون شک تا حد زیادی بر جایگاه ریاض نزد همپیمانش واشنگتن و میزان نفوذ و تاثیر منطقه ای عربستان تاثیر دارد و شاید پادشاه جدید این موضوع را به خوبی درک می کند و می داند که ادامه روابط به شکل کنونی انزوا و کاهش نفوذ را به دنبال خواهد داشت.ناتمام گذاشتن سفر باراک اوباما به هند و شرکت در مراسم ملک عبدالله در واقع نوعی پیام حمایت است که زمامداران جدید باید از آنها بهره برداری کنند.
چهارم، ریاض اشاره و کنایه هایی داشته است که برخی از آنها روشن و صریح و برخی حاکی از تمایل عربستان برای اصلاح روابط با تهران است و این چنین گرایشی باید بر روابط با بغداد تاثیر مثبت داشته باشد به ویژه که سیاستگذاران سعودی به تاثیرپذیری دولت عراق از ایران اعتراف می کنند.
نگاه بدبینانه؛
در مقابل نگاه خوشبینانه نگاه بدبینانه ای وجود دارد که آن نیز مشتمل بر شواهد و داده هایی است؛
نخست اینکه پادشاه جدید که تمایل به انعطاف پذیری و نرمش بیشتر دارد بخشی از مجموعه سیاسی سنتی است که اصول و قالب هایی دارد که نمی تواند خارج از این چارچوب ها و قالب ها حرکت کند یا به سرعت و آسانی از آن عدول کند.طبیعی است که هر طیفی که بر سر کار می آید تغییراتی انجام دهد و تیم خاص خود را وارد قدرت کند و تیم قدیم را کنار بزند.
دوم، درگیری های کنونی در منطقه که درگیری های مذهبی و طایفه ای بیش از هر موضوع دیگری است.عربستان سعودی یکی از قطب های اصلی آن است و شواهدی دال بر پایان این شیوه وجود ندارد به ویژه که تغذیه کننده های آن زیاد و بزرگ است و منابع مالی، سیاسی، رسانه ای و نظامی دارد.
سوم، موسسه دینی و وهابی که در عربستان از مراکز قدرت محسوب می شود و موسسات سیاسی نمی تواند از آن عبور کنند.این موسسه هر گونه انعطاف با شیعیان را به شدت مورد مخالفت قرار می دهد خواه از نظر اجتماعی خواه سیاسی.
چهارم، مشکلات و پرونده های زیادی که میان بغداد و ریاض وجود دارد که در راس آنها پرونده حمایت عربستان سعودی از تروریسم وجود دارد.سعودی ها همچنان به حمایت مالی و تسلیحاتی ادامه می دهند و فتواهای دینی و رسانه های سعودی علیه عراقی هاست.سعودی ها عوامل انتحاری به عراق ارسال می کنند که اقدامات تروریستی آنها سبب مرگ بسیاری از عراقی های بی گناه شده است و زیان و خسارات زیادی به بار آورده است.
می توان گفت که دیدگاه بد بینانه به واقعیت نزدیک تر است با وجود اینکه شاهد اقدامات تاکتیکی در این زمینه هستیم اما بعید است که با توجه به واقعیت های عراق و منطقه بتوان روند مثبتی برای تحولات میان بغداد و ریاض جستجو کرد.دیوار بلندی از بی اعتمادی میان طرفین بر اثر مشکلات و بحرانهای انباشته شده وجود دارد که از بین بردن این دیوار بلند و موانع و تبعات آن سالیان زیادی نیاز دارد.
پایان پیام/
نظر شما