خبرگزاری شبستان: فرمایش امام صادق علیه السلام در پاسخ به عنوان بصری، آن جا که می فرماید: "وَ إذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَي وَ نَهَاهُ، لاَيَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إلَي الْمِرَآءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ" بسیار دقیق و راه بلدانه است. امام (ع) به واقع بر این حقیقت تصریح می کنند که: اگر عبد و بنده حقیقی به امر و فرمان الهی مشغول شود و در آب - ذکر حق - غوطه ور شود اصلا فراغتی دست نخواهد داد که او بخواهد داشته های خود اعم از علم و ثروت و قس علی هذا را وسیله ای برای مباهات و فخرفروشی قرار دهد. چون مباهات و فخرفروشی از خودبینی و خودخواهی انسان می آید اما کسی که در حق غوطه ور شده و اساسا خود را نمی بیند و آن قدر مجذوب دوست شده که دامن خود را فراموش کرده و آن قدر در بحر استغراق غرق شده که دست و پایی برای خود متصور نیست در آن صورت معلوم است که چنین فردی در دام مباهات و فخرفروشی گرفتار نخواهد آمد.
در دو بخش پیشین تشریح "حدیث عُنوان بصری" که ماجرای ارشاد و راهنمایی عنوان بصری از سوی امام صادق علیه السلام است تا این طالب علم حقیقی به واسطه نشانه هایی که امام معصوم (ع) در اختیار او قرار می دهد به شاهراه نور جهت بخش علم حقیقی در زندگی برسد نکاتی مطرح شد. در این بخش، عبارت نورانی دیگری از این حدیث با شرح آن تقدیم می شود.
استغراق و فراغت کنار هم جمع نمی شود
امام جعفر صادق علیه السلام در ادامه حدیث عنوان بصری می فرمایند: وَ إذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَي وَ نَهَاهُ، لاَيَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إلَي الْمِرَآءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ. این عبارت درخشان و زیبای امام معصوم (ع) یکی از مهم ترین ثمره های ایمان حقیقی را بیان می کند. وقتی عبد آنچنان در یاد و ذکر خدا غوطه ور می شود و در بحر پاک نام خدا غواصی می کند که هیچ فراغتی برایش می ماند که از این بحر پاک بیرون بیاید آن وقت امکان ندارد که او گرفتار فخرفروشی و مباهات ورزی شود و در دام کبر و تظاهر بیفتد.
آب ذکر حق و زنبور این زمان / هست یاد آن فلانه وان فلان
این عبارت امام معصوم (ع) بسیار شبیه این ابیات از فصل "انما المومنون اخوه" از دفتر چهارم مثنوی معنوی است، آنجا که مولانا می فرماید:
آنچنان که عور اندر آب جست
تا در آب از زخم زنبوران برست
میکند زنبور بر بالا طواف
چون بر آرد سر ندارندش معاف
آب ذکر حق و زنبور این زمان
هست یاد آن فلانه وان فلان
دم بخور در آب ذکر و صبر کن
تا رهی از فکر و وسواس کهن
بعد از آن تو طبع آن آب صفا
خود بگیری جملگی سر تا به پا
آنچنان که از آب آن زنبور شر
میگریزد از تو هم گیرد حذر
بعد از آن خواهی تو دور از آب باش
که بسر همطبع آبی خواجهتاش
بس کسانی کز جهان بگذشتهاند
لا نیند و در صفات آغشتهاند
مرد مستأصلی را تصور کنید که زنبورها به او حمله می کنند. او شتابان می خواهد از هجوم لشکر زنبورها و نیش هایی که بر او خواهند زد در امان بماند. اما زنبورها دست از سر او برنمی دارند و هر کجا که مرد می رود او را تعقیب می کنند. تا این که مرد در همان نزدیکی، آبگیری پیدا می کند و به آن آبگیر پناه می آورد و در آن آب غوطه ور می شود. حال زنبورها نمی توانند مردی را که در زیر آب قرار گرفته نیش بزنند، اما درست همان جایی که مرد به آغوش آب پناه آورده بالای سر مرد می چرخند و مترصد فرصتی هستند که او نفس کم بیاورد و از آب بالا بیاید تا آن ها مرد را نیش بزنند.
آب، ذکر حق است و زنبورها وسواس ها و وسوسه ها
مولانا در تفسیر معنای درونی و بطنی تر این آب و زنبورها می گوید این آب، ذکر حق است و آن زنبورها هم وسواس ها و افکار غیر حق و وسوسه ها، یاد فلان و یاد فلانه است که همواره بالای سر ما می چرخند. اما به میزانی که آدم ها در آب - یاد حق - غوطه ور می شوند زنبورها - یاد غیر حق و وسواس ها و وسوسه ها - را در استیصال قرار می دهند و آن افکار منفی و وسوسه ها نمی توانند فردی را که در یاد حق - آب - غوطه ور شده نیش بزنند و آسیبی به او وارد کنند اما به محض این که فرد سر از آب بیرون می آورد و از آن حالت غوطه ور بودن در ذکر خدا خارج می شود زنبورها به او حمله می کنند و از آن حالت مصون بودن خارج می شود.
مداومت در یاد حق، طالب را رویین تن می کند
نکته دوم و بسیار مهمی که مولانا در این ابیات بر آن انگشت می گذارد این است که اگر کسی در یاد حق و استغراق در "آب حیات" که ذکر و یاد حق است و به مثابه دوا و شفاست - به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دعای کمیل، یا من اسمه دواء و ذکره شفاء - صفات عالی را در وجود خود ملکه کند در آن صورت آرام آرام خوی همان آب را می گیرد و به حق می پیوندد و جزیی از یاد حق می شود. همچنان که این ندای پروردگار است که: "اذکرونی اذکرکم / مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم" وقتی کسی در ذکر حق غوطه ور می شود و آن ذکرها و یادها در قلبش ملکه می شود در آن صورت خود آن فرد به بخشی از آن ذکرها تبدیل می شود، بنابراین او می تواند از آن آب بلند شود و بیرون برود به تعبیر رسای آن مصرع معروف: "خوشا آنان که دایم در نمازند" این چنین فردی به ذکر دایمی و علم حقیقی دست یافته است و به هر کجا که برود زنبورها با او کاری نخواهند داشت چون خصلت آب را در خود دارد و زنبورها نمی تواننند به آب نزدیک شوند.
علمهای اهل دل حمالشان / علمهای اهل تن احمالشان
به تعبیر رسای مولانا "علمهای اهل دل حمالشان / علمهای اهل تن احمالشان" آن ها که عالم حقیقی اند، علم هایشان آن ها را می برند یعنی آن ها سواره اند و علم ها مَرکَب، آن علم جذب رفتار و جزیی از وجودشان شده است و چنان می کنند که چنان می گویند اما آن ها که به این علم دست نیافته اند آن ها حمال علم هایشان شده اند یعنی آن دانش فقط بر سطح گفتار آن ها در جریان است و در آن علم غوطه ور نیستند. به تعبیر رسا و زیبا و زیبنده قرآن حکیم: "کمثل الحمار یحمل اسفارا" چون مرکب هایی که بار کتاب دارند آن ها از علم فقط سنگینی را حس می کنند و علم به جای آن که آن ها را سبکبال بکند بدتر آن ها را سنگین می کند و دچار کبر و فخر می کند.
اما آن که در ذکر و یاد حق غوطه خورده است، هر کجا که باشد در آب است چون خود او خصلت آب را پذیرفته و جذب کرده است. به این معنا که اگر چنین فردی با مردم داد و ستد می کند و فی المثل در بازار بخرد یا بفروشد ظاهر رفتار او این است که می خرد و می فروشد اما پشت رفتار او چیزی جز بندگی خدا نیست به این معنا که اگر می خرد برای خدا می خرد و اگر می فروشد برای خدا می فروشد. اگر مثلا در دانشگاه یاد می گیرد یا یاد می دهد برای خدا یاد می گیرد و برای خدا یاد می دهد، اگر برای جوارح و اعضای بدنش، دنبال قدرت و نیرو است از آن قدرت و نیرو هدفی توحیدی را دنبال می کند و آن نیرو را برای خود نمی خواهد. همچنان که امام علی علیه السلام در دعای کمیل می فرماید: یارب قو علی خدمتک جوارحی / بارالها به جوارح و اعضای بدن من نیرو و توانی بخش که بتوانند در خدمت تو باشند. یعنی انسان موحد همه چیز حتی خوردن و خوابیدن و حرکات دست و پایش را هم به خداوند تقدیم می کند و می خواهد جز در خدمت حق نباشد.
طالب علم حقیقی، خودش را می بازد
پس فرمایش امام صادق علیه السلام در پاسخ به عنوان بصری، آن جا که می فرماید: "وَ إذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَي وَ نَهَاهُ، لاَيَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إلَي الْمِرَآءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ" بسیار دقیق و راه بلدانه است. امام (ع) به واقع بر این حقیقت تصریح می کنند که: اگر عبد و بنده حقیقی به امر و فرمان الهی مشغول شود و در آب - ذکر حق - غوطه ور شود اصلا فراغتی دست نخواهد داد که او بخواهد داشته های خود اعم از علم و ثروت و قس علی هذا را وسیله ای برای مباهات و فخرفروشی قرار دهد. چون مباهات و فخرفروشی از خودبینی و خودخواهی انسان می آید اما کسی که در حق غوطه ور شده و اساسا خود را نمی بیند و آن قدر مجذوب دوست شده که دامن خود را فراموش کرده و آن قدر در بحر استغراق غرق شده که دست و پایی برای خود متصور نیست در آن صورت معلوم است که چنین فردی در دام مباهات و فخرفروشی گرفتار نخواهد آمد.
پایان پیام /
نظر شما