خبرگزاری شبستان: تکرار ایوان ها در بناهای دور میدان نقش جهان به منظر ایوان، نظمی یک دست و تازه بخشید. هم زمان با دوره عباسی و بعد از آن ایوان سازی به شیوه اصفهانی در بناهای معتبر و میدان های بزرگ هرهای ایران از جمله کرمان رواج یافت.
تعاریف غربیان در خصوص ایوان اکثرا ناقص و نارساست. تیتوس بوکهارت می نویسد: « از مشخصات معماری ایران یکی ایوان است یا تاق بند بلند نیم دایره ای». حال آنکه ایوان بناهای قبل از اسلام پوشش با قوس بیضی ایستاده و در دوران اسلامی پوشش با قوس جناغی داشته است و بلندای تاق ایوان بنا به نوع عملکرد اندازه های متفاوتی داشته است. محققان غربی ایوان را به عنوان بخشی از فضای بیشتر بناهای ایرانی و در دوره صفوی به عنوان بخشی از مجموعه شه ری دانسته اند.
تغییرات در پلان ها( ته رنگ ها)
در شیوه اصفهانی ته رنگ بناها نسبت به شیوه های قبل سادگی بیشتری دارند. در بیشتر بناها حتی الامکان کل ته رنگ در شکلی چهارگوش یا چندضلعی خلاصه شده است و در آنها کمتر طراحی آزاد دیده می شود مگر در بخش هایی که ناچار به تغییر محور بوده اند مثل وضع قرار گرفتن مسجد امام اصفهان نسبت به میدان نقش جهان؛ با این همه خود مسجد در مجموعه ته رنگی چهارگوش دارد. پیرنیا می نویسد: پلان ها و طرح ها اغلب چهارگوش هستند و یا کلا شکل هندسی شکسته دارند و در آنها برخلاف شیوه آذری (نخیر و نهاز) بر خلاف شیوه آذری دیده نمی شود.
گاهی نیز از مربع و مستطیل (گوشه پخ) استفاده شده است، او سادگی ته رنگ و نما را ناشی از محدودیت زمانی و محدود بودن افراد متخصص می داند.
عوامل بنیادین ساده گرایی در خود شیوه اصفهانی نهفته است. این شیوه در حیطه نظام متحول جهان داری اوایل دوره صفوی که از سنت جهانداری مغولی فاصله می گرفت و داعیه نورپردازی داشت قوام یافته و به ی اری کمال شناختی و زیباشناختی برخاسته از تحول به نوع سادگی متناسب با خطوط روشن اهداف سیاسی اجتماعی دست یافت.
در دوره شاه عباس اماکن عمومی مانند بازارها، گذرها، قهوه خانه ها پیوسته به مجموعه کاخ ها، فاصله بعید میان مردم و اشراف درباری را تعدیل می بخشید و پای آن را تا حدی که نظم و محدودیت درباری اجازه می داده است به اماکن عمومی باز می کند. چند قهوه خانه بزرگ و آراسته دارای شاه نشین واقع در چهارباغ که در آنجا سخنوری مشاعره و نقالی با مراسمی خاص برگزار می شده است و شاه به همراه سفیران خارجی و درباریان به آن مراکز عمومی می رفتند، در اینجا نزدیکی طیف اشرافی به مردم نقش عمده ای داشته است و نیز در همین دوره است که میرفندرسکی حکمت را به زبان فارسی سره بیان می کند و در جست وجوی معدل فارسی برای واژه ها و اصطلاحات فلسفی است و رضا عباس نقاش، به طرح های ساده بیان دار دست می یابد و به نقش مشاغل و زندگی روابط مردم می پردازد.
در دوره های زندیه و اوایل قاجاریه که ساخت و ساز کمتری صورت می گرفت و استادکاران معمار نیز در دسترس بودند اصل ساده گرفتن پلان ها و نما را پذیرفته بودند و به عنوان سنت معماری به کار می بستند.
تغییرات در پوشش ها و جایگذاری پایه ها و دیوارها
پژوهشگران رواج تاق های منحنی و گنبدهای ایرانی را مربوط به دوران ساسانی می دانند که به مثابه یکی از عناصر مهم و اساسی و معماری دوره اسلامی می رسد. در دوره ساسانی برای اجرای تاق ها قالب نمی بستند و آنها را با روش ضربی و رومی و یا با آمیزه ای از آن دو اجرا می کردند که در دوره اسلامی نیز همین روش به کار رفته است.
در اجرای گنبدها در دوره ساسانی از چفد استفاده می کردند که بسیار مقاوم بود ولی در دوره اسلامی برای دست یابی به ارتفاع کمتر در تاق ها و گنبدها از چفدهای جناغی که از تقاطع دو بیضی پدید می آید استفاده می کردند. به تدریج در معماری اسلامی انواع چفدهای جناغی با توجه به وسعت دهانه و میزان باری که روی تاق می آمد، در پوشش ها به کار گرفته شد. مقاوم ترین چفتی که از آن در پوشش دهانه های بزرگ مانند پیشان مسجدها استفاده می شد چفد چمانه بود که خیزی بیش از نصف دهانه داشت.
پایان پیام/
نظر شما