به گزارش خبرنگار تجسمی خبرگزاری شبستان، کاووس صادقلو، رئیس هیات مدیره انجمن مطبوعات ایران در ابتدای این مراسم از حاضران خواست به احترام سالروز فوت بهمن جلالی، یاد حسین پرتوی و کاوه گلستان یک دقیقه بایستند و سکوت کنند. در کنار میز سخنرانان نیز تصویری از بهمن جلالی قرار داده شده بود.
اسماعیل عباسی در مورد اخلاق در عکاسی مطبوعات گفت: اخلاق یکسری اصول و قوانینی است که برخلاف قانون، به صورت مکتوب تدوین نشده است و به تصمیم گیریهای افراد در شرایط خاص برمیگردد. در حرفه ما افراد باید کاملا حرفهای باشند و پس از آن کار ما به اخلاق مربوط است که افراد باید تصمیم بگیرند در موقعیتهای حساس چه تصمیمی بگیرند.
وی خاطرنشان کرد: گاهی حل کردن این مسئله بیشتر از خود عکاسی، عکاس را درگیر میکند و مسائل اخلاقی گاهی عکاس را در برابر وجدان خود قرار میدهد. یک جامعه دموکراتیک برای تصمیمگیری به اطلاعات درست نیاز دارد و عکاس و خبرنگار این اطلاعات را در اختیار جامعه قرار میدهند مثل وقتی که میخواهیم رای دهیم و این اطلاعات از طریق عکاس و خبرنگار به جامعه منتقل میشود.
عباسی با اشاره به منشور اخلاق روزنامهنگاران در این خصوص بیان کرد: اصل اول منشور اخلاق روزنامهنگاران میگوید حق مردم است که به اطلاعات حقیقی دست پیدا کنند و اصل دوم میگوید بارزترین وطیفه روزنامهنگار این است که مطالب کافی در اختیار مردم قرار گیرد تا آنها به تصویری جامع از جهان دست پیدا کنند. به همین دلیل است که هر نوع بزرگ نمایی یا کوچک نمایی از خبر ممنوع است و تحریف عمدی هیچگاه قابل قبول نیست. حتی دادن بار مفهومی به گزارشها ممنوع است. بنابراین بحث اخلاق در فتوژورنالیسم و عکاسی مستند، بسیار پررنگ است.
وی عنوان کرد: حکم کردن به خوب بودن چیزی به معنای ارزش گذاری است و با این کار وارد تقسیم بندی خیر و شر شدهایم. اخلاق، قانون نیست و جز نکوهش و نکوداشت نمیتواند کاری انجام دهد، ضمانت اجرایی هم ندارد. وظیفه روزنامه نگار جستجوی واقعیتها و انعکاس درست رخدادهاست و کار عکاس ثبت حقیقت بدون دخل و تصرف در ارزشگذاری است.
این عکاس پیشکسوت در ادامه سخنانش به بلاتکیفی عکاسان خبری در حوزه کاریشان اشاره کرد و گفت: نکتهای که در مورد عکاسان خبری وجود دارد، این است که تکلیفشان با خودشان مشخص نیست و نمیدانند عکاس خبری هستند یا عکاس هنری. این در حالی است که قضاوت در مورد این دو شاخه عکاسی سخت است و هریک از آنها وظیفه مشخصی دارند و اختلاط این دوٰ گرفتاریهایی را ایجاد میکند. برخی عکاسان خبری فکر میکنند عکاس هنری هستند درحالی که در کار خبری، وارد کردن هنر درست نیست. برای مثال، عکسی از زلزله یا سیل پاکستان دیدم. عکاس با دوربین سوپر واید از پایین و در کنار جنازه، آسمان آبی و ابرهای پنبه ای را ارائه کرده بود اما این عکس نه جنبه خبری داشت و نه فضای حزن و درد را نشان میداد بلکه با دیدن عکس، بیشتر شیفته فضا میشدید. این عکاس میتواند جای دیگری کار هنری کند.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره دیگر دغدغههای عکاسان اظهار کرد: این موضوع که آیا عناصر مزاحم را باید از عکس حذف کرد یا صحنههای هولناک را باید منتشر کرد از دغدغههای روزمره عکاسان است. این مسئله البته مربوط به عکاسان نیست و همه مشاغل دیگر هم با آن روبرو هستند مثلا رشته من در دانشگاه حقوق بود. در آن دوران فکر میکردم اگر موکلی به من مراجعه کند و متوجه شوم، قاتل است باید از او دفاع کنم یا نه؟ همین مسئله باعث شد رشته حقوق و علوم سیاسی را کناز بگذارم اما این نشان میدهد رشتههای دیگر نیز درگیر چنین مسائلی هستند. کمبود وقت و کار زیاد امکان قضاوت عکاسان و خبرنگاران در مسائل اخلاقی را کم میکند و به همین دلیل بهتر است آنها قبلا در مورد برخی از مسائل اخلاقی حساس، موضع خود را روشن کرده باشند.
عباسی با طرح این سوال که آیا عکاسان هنگام مواجه با یک مسئله اخلاقی باید به وطیفه انسانی خود عمل کنند یا به ثبت لحظات بپردازند؟، با ذکر مثالی توضیح داد: در تظاهرات جنبشهای مدنی به رهبری مارتین لوترکینگ، پلیسی درحال زدن یک مرد بود و عکاس به سراغ آن مرد رفت تا او را نجات دهد. لوترکینگ آن موقع به عکاس گفت تو کار انسانی خوبی کرد ولی تاریخ را به عقب کشاندی. این مسئله چنان حاد است که خیلی از عکاسان بعد از مدتی دچار آسیبهای روحی و روانی میشوند و موسساتی برای درمان آنها تاسیس شده است. نمونه این موضوع را میتوان در مورد کوین کارتر یافت. عکس او از کرکسی که بالای سر یک کودک گرسنه ایستاده تا جان دهد، بسیار معروف شد. در این مورد کمی افسانه سرایی نیز شده است چون مسئله به آن حدی که گفته شد، نبود چون عکاس میتوانست عکسش را بگیرد و بچه را به جایی ببرد که به او غذا بدهند.
وی افزود: او اقرار کرده بود که منتظر مانده تا کرکس بالهایش را باز کند و گفته اینجاست که اشتباه کرده است. هرچند او برنده جایزه پولیتزر شد اما به دلیل انتقادهای زیادی که شد، نهایتا خودکشی کرد.
به گفته عباسی، یکی دیگر از چالشهای عکاسان خبری این است که تصاویری مانند صحنههای خودکشی، اعدام یا خشونت را منتشر کنند یا نه. فضای مجازی در مقایسه با روزنامه این مزیت را دارد که در صورت انتشار چنین عکسهایی، اخطاری به بیننده بدهد تا او متوجه شود. عدهای میگویند برای قضاوت برای چاپ چنین عکسهایی، باید به این موضوع توجه کرد که خیر انتشار آن آثار، فردی است یا گروهی و اگر سودمندی جامعه در چاپ آن وجود دارد، انتشار عکس اشکالی ندارد.
این استاد دانشگاه در ادامه در مورد دستکاریهایی که در عکسها صورت میگیرد، نیز بیان کرد: جایزه ورلدپرس فتو به عنوان یکی از معتبرترین جایزههای عکاسی جهان قانونی دارد که دستکاری در عکس جایز نیست. دستکاری در عکس تبعات و لطماتی در بر دارد. لطمه اساسی دستکاری عکس نه به موضوع بلکه به باور 180 سالهای است که در مورد حقیقت گویی عکاسی وجود دارد و دستکاری به عکس، بزرگترین لطمه را به اعتبار عکاسی میزند و مردم به مرور با دیدن یک عکس میگویند فتوشاپی است.
پایان پیام/
نظر شما