به گزارش خبرگزاری شبستان، نشست تخصصی «کارکرد و کارآمدی دین در حوزه خانواده» با حضور فریبا علاسوند عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و دکتر محمود حکمتنیا عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و تنی چند از دانشجویان و طلاب سطح عالی مطالعات اسلامی زنان، در مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست فریب علاسوند پنج محور اساسی را در حوزه خانواده مؤثر دانست و گفت: این پنج محور از جهات مختلف در بحث کارکرد دین در حوزه خانواده مؤثرند و قطعاً توجه به این موارد، کارآمدی خانواده را بالا برده و یک خانواده دیندار و متدین را از خانواده غیردیندار جدا میکند.
نگاه دین به خانواده یک نگاه ایدئولوژیک است
وی اولین محور را نگاه ایدئولوژیک دین به خانواده عنوان کرد و افزود: اگر مفهوم ایدئولوژی را به معنای ایده شناسی و تشخیص عقیدههای درست از عقیدههای نادرست بازشناسایی کنیم، میتوان ادعا کرد که نگاه دین به خانواده یک نگاه ایدئولوژیک است و برای آن ساختار، جایگاه، اهمیت، اهداف و احکام معین ارائه میکند. در واقع یک شکل از خانواده را به عنوان شکل آرمانی و ایدهآل معرفی میکند و تمام اهداف و احکام دین به سمت تحقق این شکل درست و صحیح از خانواده است.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: این بدان معنا نیست که وجود خانوادههایی با مشکلات کم وبیش در عرصه عینی، به معنای آن باشد که تعریف خانواده از دین شامل حال آنها نمیشود. طبیعتاً در جامعه اشکال مختلفی از خانواده وجود دارد؛ البته نه به معنای پست مدرنیستی آن که نتوانیم به طور روشن مشارالیه خانواده را مشخص کنیم. اگرچه جامعهشناسیهای جدید تلاش میکنند که نگرش پستمدرنیستی از خانواده ارائه کنند.
وی با اشاره به کتاب «درآمدی بر مطالعات خانواده» از «جان برناردز» تصریح کرد: یکی از کتابهایی که در 15- 10 سال اخیر به این مسئله دامن زده است، کتاب «جان برناردز» است. کوشش نویسنده در این کتاب بر اثبات نگاه پستمدرنیستی به خانواده است.
وی معتقد است که نگرش ایدئوژیک به خانواده و باور به اینکه یک شکل خانواده، شکل صحیح است، به معنای نادیده گرفتن واقعیتهای عینی اجتماعی درباره خانواده است و مردم به اشکال مختلف در چهاردیواریها همزیستی دارند و ضرورتاً باید همه این اشکال، به عنوان خانواده شناسایی شوند و آنوقت تلاش شود که شکل آرمانی از خانواده تداوم پیدا کند. این حرف در نگرش دینی پذیرفته نیست؛ چراکه دین نگرش ایدئولوژیک به خانواده دارد و یک شکل از خانواده را مشروع میداند؛ اگرچه در رابطه با بعضی از مسایلی که تحتتأثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی قرار میگیرند، تصلبی ندارد، اما خانواده را از نظر احکام، تشکیلات و ساختارها دارای یک کف و سقف میداند.
دین برای خانوادههای خوب تا ایدهآل سلسله مراتب دارد
علاسوند ادامه داد: کفی که دین برای خانواده مشروع تعریف میکند، خانواده ایست که طبق قانونهای شرعی ایجاد میشود و پایدار میماند. سقفی که دین برای خانواده ایده آل تعریف میکند نیز خانوادهای است که قرین آرامش باشد و تمام احکام و اهداف دین با هم در آن خانواده اجرا شود. دین در یک سلسلهمراتبی برای خانواده خوب تا ایدهآل، برنامههایی دارد و پیشبینیهایی میکند تا خانوادهها بتوانند به سقف دلخواه برسند.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده در ادامه به نگاه دین به ازدواج و خانواده پرداخت و آن را نگاه نهادی دانست و تصریح کرد: امروزه یکی از تلاشهایی که صورت میگیرد این است که دیگر ازدواج به صورت یک نهاد شناسایی نشود. نهاد در واقع به معنای ارگان و مجموعهایست که در آن ساختارها، ارزشها، سنتها و قومیتها وجود دارند؛ یعنی معمولاً وقتی بخواهند نهاد اجتماعی را تعریف کنند، اشاره میکنند به یک مجموعه و یا تشکیلاتی که مجموعه ارزشهایی را برای خود قایل است یا برای آن قایلاند و از سنتها و آدابی در روابط فیمابین اعضا یا اجزا تبعیت میکند. نهادها معمولاً ماندگارند، تغییرات جزیی را به صورت کند میپذیرند و به همین دلیل به نظر میرسد که معمولاً در مرور زمان ثابت هستند.
وی با اشاره به تغییرات مسایل و مراسم مرتبط با همسرگزینی و ازدواج تصریح کرد: حتی خانواده در کشوری مثل ایران که بافت سنتی خود را کاملاً حفظ کرده، کماکان دچار تحولات شده است، اما در عین حال نمیتوان ادعا کرد که خانواده و ازدواج در جامعه ایرانی و بسیاری مناطق دنیا به عنوان یک نهاد شناسایی نمیشود.
دین برای خانواده ارزشهای ثابتی معرفی میکند
دکتر علاسوند به نگرش دینی و نهاد دانستن خانواده و ازدواج از نگاه اسلام اشاره کرد و افزود: دین برای خانواده ارزشهای ثابتی معرفی میکند. ساختار سلسله مراتبی مشخصی در خانواده وجود دارد؛ چیزی مثل ولایت پدر بر ازدواج دختر که یکی از احکام دینی است که هرچقدر هم اشکال همسرگزینی دچار تحول و تغییر شوند، در جامعهای که دین در آن مهم است، باز در یک خانواده فاکتوری مانند رضایت پدر مهم خواهد بود و مبنای صحت و درستی ازدواج است. بنابراین در نهادی نگاهکردن به خانواده، یکی از بحثهای جدی و نظری را دین دارد که میتوان به آن پرداخت.
پرداختن به این بحث از نظر تئوریک میتواند مانعی بر سر تفکر کسانی باشد که فکر میکنند میشود تمام ابعاد زندگی خانوادگی را به دست متغیرهای فرهنگی و اجتماعی داد و تغییر را پذیرفت.
لزوم توجه به اهداف دین در کنار احکام دینی
وی جایگاه اهداف در کنار احکام را مسئله نظری دیگری عنوان کرد و افزود: معمولاً ما در نگاه حقوقی به خانواده، آن را نهاد حقوقی میدانیم که در صورت اجرای احکام، بهترین شکل یک خانواده به نظر میرسد. دورنمای ما از خانواده، خانوادهای بهسامان است؛ در صورتیکه کمتر به اهداف دین درباره ازدواج فکر میشود؛ یعنی همچنان که دین درباره خانواده و ازدواج احکام دارد، اهداف نیز دارد و معمولاً در سیاستگذاریها، برنامهریزیها، به نقش فرهنگ دینی و اهداف دین در ازدواج توجه نمیکنیم.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم کارکردهای دین درباره خانواده را بشناسیم، باید هم احکام و هم اهداف دین درباره خانواده را در نظر داشته باشیم؛ مثلاً اگر یکی از اهداف دین تولیدنسل است، طبیعتاً زمانی که ما به نظرگاه دین درباره تولیدنسل توجه میکنیم، یکی از کارکردهای دین درباره خانواده مدنظر قرار میگیرد. بعد از عطف نظر مقام معظم رهبری و حکومت به عنوان یک حکومت دینی درباره ضرورت افزایش جمعیت، افراد متدینتر و علاقهمند به نظام سیاسی حکومت از منظر حاکمیت و ولایت و کسانی که رابطه خودشان را به عنوان شهروندی از کشور و عضوی از خانوادههای ایرانی با ولایت تعریف میکنند، بیشتر از مسئله استراتژی حکومت در افزایش جمعیت متأثر شدند و این خود یکی از کارکردهای مهم دین درباره خانواده است.
علاسوند در ادامه با اشاره به اینکه گاهی اوقات در عمل به احکام دین، مسئله به ضد خود تبدیل میشود؛ چون در راستای حفظ اهداف نبوده است، تصریح کرد: درحقیقت گاهی اوقات رعایت احکام یا تأکید بر آن، بیشتر به ستیزه در خانواده منجر شده و آرامشی که یکی از اهداف دین در خانواده است، تأمین نمیشود؛ بنابراین این مسئله میتواند جهت کار افراد در آموزش احکام و اینکه خانواده برای پایداری خود، با توجه به احکام و اهداف به چه چیز نیاز دارد، مؤثر باشد که به نظر از مسائل مغفول است.
بحث از اهداف دین، بحث از مسئلهای با ماهیت تربیتی است
وی ادامه داد: این نکته قابل توجه است که اگر دین در رابطه با خانواده اهدافی دارد، آیا حفظ اهداف دین از امورات و کارهای دین است یا نیاز به همکاری بینبخشی بزرگتری دارد؟ فرق احکام دین با اهداف دین همین است؛ احکام دین به ضمانتاجرای کیفری یا حقوقی نیاز دارند، اما زمانی که ما از اهداف صحبت میکنیم، از یک مسئله فرهنگی، اخلاقی، استراتژیک، درازمدت و یا مسئلهای با ماهیت تربیتی صحبت میکنیم. آن وقت باید مشخص شود که اطراف مسئله چه بخشها، مراکزی و مؤسساتی هستند که اهداف دین درباره خانواده را محقق کنند.
علاسوند به وظایف روحانیت درباره تحقق اهداف دین در خانواده اشاره کرد و افزود: روحانیت هم یک نهاد است. وقتی ازدواج را نیز یک نهاد میدانیم، اولین بحثی که راجع به نهادها پیش میآید همکاری میاننهادی است. طبیعی است که همه نهادها دنبال تحقق برنامههای خود بوده و هر یک دارای ارزشها، سنتها، آداب و تشکیلات خاص خود هستند، پس ممکن است رقابت میاننهادی اتفاق بیفتد و این رقابت به نهادها برای رسیدن به اهداف خود آسیب میزند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حوزه های علمیه خواهران این استاد حوزه و دانشگاه به تأثیرات دین در فردسازی به عنوان مسئله مهم، اما غیرمستقیم خانواده اشاره کرد و افزود: اینکه کسی دارای یک خودپنداره درست براساس دینداری باشد و خود را به عنوان عبد بداند، مسئله بسیار مهمی است و ما معمولاً کمتر به آن توجه میکنیم. برای مثال پس از تشکیل خانواده معصوم حضرت زهرا(س) و حضرت امیر(ع)، اولین چیزی که حضرت امیر بعد از پرسش پیامبر (ص) که فاطمه را چگونه یافتی، درباره حضرت فاطمه زهرا(س) بیان کردند، این بود که «نعم العون فی طاعه الله». لذا یکی از اهداف بسیار مهم در تشکیل خانواده این است که اعضا برای تکمیل عبودیتشان و اینکه در مسیر طاعت و تقرب قرار بگیرند، به یکدیگر کمک کنند.
وی ادامه داد: نقطه عزیمت، آغاز و تداوم چنین خانوادهای که در چارچوب دین تشکیل میشود، با دیگر خانوادهها متفاوت است.
نظر شما