خاطرات امام (ره) «در پرتو آفتاب»/ داستان امامی که به دنبال خدمتگزاری بود

عبدالرسول نصیری، مدیر انتشارات بهار دلها از تجدید چاپ کتاب در پرتو آفتاب به خبرنگار خبرگزاری شبستان خبر داد و گفت: کتاب در پرتو آفتاب نوشته حجت الاسلام هادی قطبی به مناسبت دهه فجر تجدید چاپ می شود و چاپ ششم آن توزیع خواهد شد.

نصیری در پرتو آفتاب را مشتمل بر حدود 140 خاطره دانست و افزود: کتاب در پرتو آفتاب شامل خاطراتی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) است.

وی تصریح کرد: خاطرات در پرتو آفتاب کوتاه و با موضوعات مختلف و متنوع همچون نظم، رسیدگی به درماندگان، احترام به خانواده شهدا، اهمیت نظافت، اهمیت به مادر، شیوه راه رفتن، نماز اول وقت، نهایت صرفه جویی، احترام به بزرگترها، لطافت روح، انس با قرآن، مولانا، انگشتر یادگاری، ترک تدریس، شاگردپروری، بخشش هدایا، نگران دوست و نگاه خاص است.

مدیر انتشارات بهار دلها با بیان اینکه بخش آخر کتاب در پرتو آفتاب مختص عکس های امام (ره) است، عنوان کرد: 20 صحنه پایانی کتاب شامل تصاویری از حضرت امام خمینی (ره) است.

نصیری یادآور شد: کتاب در پرتو آفتاب شامل 160 صفحه با تیراژ 5000 نسخه در قطع رقعی و قیمت 5000 تومان از سوی انتشارات بهار دلها برای گروه سنی بزرگسال چاپ شده است و در آستانه دهه فجر ششمین چاپ آن توزیع می شود.

حجت الاسلام قطبی، نویسنده در پرتو آفتاب، این کتاب را در راستای زنده نگاه داشتن یاد و نام حضرت امام خمینی (ره) و با هدف عمل کردن به دستورات دین مبین اسلام در عرصه های مختلف برای انسان های خاص و عام می داند.

حجت الاسلام هادی قطبی معتقد است که حضرت امام (ره) پیش از آنکه علم جهاد در عرصه سیاست را آشکارا به دست گیرند، جهاد اکبری را پشت سر گذارده بودند و همواره خود را برای خدمت به اسلام و مسلمین موظف دانستند و فرموده بودند" اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر، رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است، اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم".

در خاطره ای با عنوان" ده دقیقه به وقت شام مانده"، می خوانیم: یک شب به حضرت امام (ه) عرض کردم :شام آماده است بیاورم؟ ایشان به ساعت نگاه کرده و فرمودند" حالا ده دقیقه به وقت شام مانده است"، ساعت روز و شب امام (ره) چنان تقسیم بندی شده بود که ما بدون اینکه ایشان را ببینیم، می توانستیم بگوییم که الان مشغول چه کاری هستند.

در خاطره ای با نام "این غیبت است"، می خوانیم: یک شب بعد از نماز حضرت امام (ره) نشسته بودند و من هم در خدمتشان بودم، فاطمه خانم خدمتکار منزل چای آورد و جلوی ما گذاشت، خدمتکار دیگر منزل هم در گوشه اتاق مشغول کار بود، به آقا عرض کردم این فاطمه خانم خیلی خدمتکار خوبی است. آقا فرمودند" غیبت نکنید"، عرض کردم: آقا من که غیبت نکردم گفتم ایشان خوب هستند، آقا فرمودند" همین که شما می گویید این خوب است چون دو خدمتکار دیگر می شنوند به نظر می آید که شما می خواهی بگویی او خوب نیست و این غیبت است".

پایان پیام/