اي شيخ زمان و پير عالم
مولاي جهان و مير عالم
استاد و حکيم و شيخ مطلق
علامه کل و حجت الحق
مفتاح خزائن و مسائل
مصباح يقين ابوالفضائل
آئينه صولت حسيني
سامان ده دولت خميني
سبط صفي و سليل آگاه
يعني خلف و خليفه الله
هم شيخ قبيله در نسب تو
هم سيد ما به ماکسب تو
آني که يگانهاي جهان را
زي اهل نظر مِهي مهان را
صاحب نظري و بي نظيري
هم خادم قوم هم اميري
فرزانه فري قويم پويي
ايثارگري کريم خويي
هم وام نهاي به هر چه داري
هم خامنهاي به پخته کاري
آني که ندارم آن بصارت
تا گنج گهر کنم نثارت
اي قُدوه اهل فضل و بينش
مصنوع شريف آفرينش
فالي زدم از پي حکايت
زير و بم او چو ني شکايت
اي مير زمان و پير ما تو
در واقعه دستگير ما تو
گر جذبه پير اگر حميديم
خود پير تويي و ما مريديم
در حضرت تو بهانهجو ما
پشمينه قباي تندخو ما
گر زانکه سفر نکرده بوديم
از ديده عَبر نکرده بوديم
در محضر رأفتت به غايت
ميرفت ز ما سه تن شکايت
ليکن نه چنان نبهره رائيم
کاين راست به کج روي سرائيم
زين است که راه کژ نپوييم
در پرده راستي بموئيم
زين درد به همرهي بناليم
گر زانکه امان دهي بناليم
پایان پیام/
نظر شما