دنیازدگی و سیاست زدگی ما را از  سیره پیامبر(ص) دور کرد

خبرگزاری شبستان: عوامل مختلفی در دور افتادن ما از سیره نبوی می تواند مؤثر باشد که اگر سرسلسله آن ها را غفلت هایمان بدانیم این غفلت ها می تواند از دنیازدگی و سیاست زدگی های ما ناشی شود. ما این سال ها فرعیاتی را اصل کردیم که ما را از اصول دور کرد

خبرگزاری شبستان: عوامل مختلفی در دور افتادن ما از سیره نبوی می تواند مؤثر  باشد که اگر سرسلسله آن ها را غفلت هایمان بدانیم این غفلت ها می تواند از دنیازدگی و سیاست زدگی های ما ناشی شود. ما این سال ها فرعیاتی را اصل کردیم که  ما را از اصول دور کرد. در حالی که امروز وظیفه همه ما این است که تمام قد برای تبیین سیره نبی اکرم (ص) به پا خیزیم. این نه تنها یک وظیفه برای جامعه خودمان که از یک زاویه وظیفه ای بین المللی است. شما امروز در سطوح بین الملل می بینید چه وحشی گری هایی که پشت شعار مقدس لا اله الا الله و محمدا رسول الله (ص) که انجام نمی شود. خب این جفای بزرگی به پیامبر و دین مقدس اسلام است که این چنین  بخواهند سیمای نورانی و  ملکوتی پیامبر را با علم کردن گروه های تکفیری نظیر داعش مشوه جلوه دهند.

بخش اول گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم حسینی، کارشناس دینی و  معاون آموزش و پژوهش مؤسسه امام خمینی (ره) به تبیین چرایی نیاز ما به سیره نبوی و ظرایف و ظرفیت های موجود در این حوزه می پردازد.  

ما حدیث معروف پیامبر را داریم که به هنگام فتح مکه فرمودند: "الیوم، یوم المرحمه". مسلمانان در حالی که به هنگام فتح مکه در اوج قدرت بودند و می توانستند پاسخ آن همه آزارها و شکنجه ها و قتل و غارت ها را بدهند به دستور پیامبر در نهایت رأفت و مهرورزی حتی با ابوسفیان برخورد کردند و به ندای پیامبر گوش دادند که امروز روز انتقام نیست امروز روز مرحمت و مهرورزی است. نگاه کنید که امروز در کنار کم کاری های ما در به تصویر کشیدن سیمای حقیقی پیامبر و دین او غرب با توسل به گروه های تکفیری مثل داعش و جنایت های وحشیانه ای که این گروه ها مرتکب می شوند چه سیمای مخدوشی از پیامبر و اسلام ارائه می کند

 

 

طی راه حقیقت، آرمان و آرزوی بسیاری از انسان ها در طول تاریخ بوده است اما مثل آن آب حیات که بسیاری به طلب آن به جنگل تاریک دنیا آمدند و نیافتند بسیاری هم در طلب حق، گرفتار گمراهی ها و ظلمت های درون  و بیرون شدند. اقتضائات و مقدمات پیمودن راه حق از منظر اسلام چیست؟

در باب موضوعات تربیتی، انسان برای این که در یک چارچوب درست و  صحیح حرکت کند و بر رفتارهایش مدیریت داشته باشد و به زندگی اش جهت شایسته ای بدهد محتاج دو مولفه است؛ اولی قانون صحیح و اصول و مرامنامه منطقی و عقلایی است چون مشخص است هر قانون و قاعده ای نمی تواند تضمین کننده سعادت بشر باشد. دومین مولفه هم راه و طریق است. یعنی وقتی قانون و قاعده ای وضع شده است بدون در نظر گرفتن سبیل و راه و طریق نمی توان به مفاد آن قاعده و قانون دست یاقت. اما سبیل هم در دو راه خدا و راه شیطان قابل تفکیک است. همچنان که خداوند در سوره حشر می فرماید: اهل بهشت و جهنم با هم برابر نیستند: لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرمایند این که بهشت و جهنم با هم برابر و مساوی نیستند موضوع بدیهی و مشخصی است. در واقع قرآن با پیش کشیدن این موضوع می خواهد بگوید حال که بهشت و جهنم با هم برابر نیستند شما می خواهید به کدام سمت بروید. پس اگر می خواهید بهشتی شوید باید از قوانین و قواعدی که  مربوط به آن مقصد است تبعیت کنید.

نکته ای که این جا وجود دارد این است که صرف داشتن قانون و اصول هم به تنهایی کافی نیست. مثل این می ماند که نقشه ای برای رسیدن به یک مقصد در اختیار شما گذاشته شده است اما با این همه شما می پرسید آیا پیش از شما هم کسانی به آن مقصد رفته اند و به آنجا رسیده اند؟ این سوال یعنی که روندگان راه هم بخشی از اهمیت موضوع است چون وقتی شما به این موضوع معرفت پیدا می کنید که اولا آن مقصدی که می خواهید طی کنید مسیر حقی است و در ثانی پیش از شما کسانی بوده اند که در آن مسیر قرار گرفته اند و این مسیر را طی کرده اند عزم تان جزم تر می شود. مثل این می ماند که به شما می گویند این نقشه راه در ضمن در همین راه نشانه ها و راهنماهایی هم وجود دارد که قدم به قدم سالکان و روندگان راه را راهنمایی می کنند، خب در این صورت خیال ها راحت می شود.  آن رونده راه می داند اگر وسوسه ای پیش بیاید چه کار کند. از دامن چه کسی آویزان شود. به چه کسی پناه ببرد، یا وقتی پایش به سنگی خورد و مجروح شد چطور ترمیم و التیام دهد.

این یک اصل است در موضوعات اخلاقی، کسانی که آرمانی را پیش روی دارند بهتر حرکت می کنند تا کسانی که آن آرمان و الگو را پیش روی خود نمی بینند. خداون  پیامبر گرامی خود را این گونه مخاطب قرار می دهد و می فرماید: لقد کان رسول الله اسوه حسنه /  این همان پیامبری است که راه بندگی را به بهترین وجه و در عالی ترین درجه و مرتبه پیموده است حال اگر شما هم عزم طی طریق بندگی و عبودیت را دارید این شما و این الگوی ناب بندگی پروردگار. به هر میزان که می توانید و در وسع اندیشه و عمل تان می گنجد از این شهد بندگی سیراب شوید چون اوست که با رفتار و گفتار خود شما را می تواند در مسیر حق قرار دهد اوست که تمام قد در قانون حق ذوب شده و به حق پیوسته، بنابراین اگر شما هم دنبال او بیفتید رایحه ای و نفحه ای از نفحات حق به مشام شما هم می رسد.

اگر ما سیره النبی را یک کنز و گنجینه ارزشمند برای طی همین راه حق که اشاره کردید در نظر بگیریم چه نکاتی در این باره به نظرتان مهم است که مدنظر ما قرار بگیرد؟

دو  نکته درباره سیره النبی به نظرم مهم می آید. اول این که سیره النبی یک سیره به هم پیوسته و جامع و دربرگیرنده همه سنین است. این طور نیست که مثلا  بگوییم سیره النبی از چهل سالگی به بعد آغاز می شود. پیامبر اعظم (ص) اگرچه در چهل سالگی مبعوث می شود اما رفتار و گفتار پیامبر از کودکی و نوجوانی و جوانی تا میانسالی و پیری بر قاعده حق منطبق است، از طرف دیگر رفتار و گفتار پیامبر (ص) یک حوزه یا  بخش خاص را در بر نمی گیرد که مثلا  بگوییم پیامبر، الگوی حاکمان یا سیاستمداران است یا الگوی مبلغان و روحانیون یا الگوی کسانی که می خواهند پدر خوبی برای فرزندان خود باشند. پیامبر در همه حوزه های عبادی و سیاسی و اخلاق و عرفان و علم و خانواده و اجتماع یگانه و بی همتا است و سیره پیامبر نیز اختصاص به طبقه و گروه  خاصی ندارد. همچنان که آیه قرآن نیز بر این موضوع صحه می گذارد. وقتی خداوند می فرماید رسول الله (ص) الگوی شماست، نمی گوید در فلان مسایل الگوی شماست یا برای فلان طبقه و گروه و اشخاص الگو است بلکه موضوع کاملا عمومیت دارد.

نکته دومی که می خواهم عرض کنم این است که ما چقدر دنبال این سیره هستیم. به عبارت دیگر ما چقدر سیره پیامبر (ص) را تبیین کرده ایم. اگر بخواهیم منصفانه در این باره داوری کنیم حق این است که بگوییم کارهای ما در این زمینه کم و ناچیز است. کتاب های ارزشمندی در این زمینه نوشته شده اما در شأن پیامبر نیست. شما نگاه کنید امروز جوان های ما دنبال معناگرایی هستند و گاهی همین جستجوها آن ها را دنبال شبه حقیقت ها و عرفان های کاذب می کشاند. ما باید از خودمان بپرسیم که فی المثل چقدر روی جستجوهای عارفانه پیامبر در سن جوانی شان کار کرده ایم؟ پیامبر که این طور نبود ناگهان مستعد دریافت وحی شده باشند. جان و روح پیامبر از کودکی تا نوجوانی و جوانی آرام آرام مستعد این فضا می شود و پیامبر در خلوت جان شان با خدواند راز و نیاز می کنند اما ما چقدر این موضوعات را برای جوان هایمان تبیین کرده ایم؟

خب این پرسش بنده از جنابعالی است که این شکاف ها از کجا نشأت می گیرد که ما نمی توانیم این الگوی حقیقی را برای مخاطبان مان به درستی تبیین کنیم؟

عوامل مختلفی می تواند باشد که اگر سرسلسله آن ها را غفلت هایمان بدانیم این غفلت ها می تواند از دنیازدگی و سیاست زدگی های ما ناشی شود. ما این سال ها فرعیاتی را اصل کردیم که  ما را از اصول دور کرد. در حالی که امروز وظیفه همه ما این است که تمام قد برای تبیین سیره نبی اکرم (ص) به پا خیزیم. این نه تنها یک وظیفه برای جامعه خودمان که از یک زاویه وظیفه ای بین المللی است. شما امروز در سطوح بین الملل می بینید چه وحشی گری هایی که پشت شعار مقدس لا اله الا الله و محمدا رسول الله (ص) که انجام نمی شود. خب این جفای بزرگی به پیامبر و دین مقدس اسلام است که این چنین  بخواهند سیمای نورانی و  ملکوتی پیامبر را با علم کردن گروه های تکفیری نظیر داعش مشوه جلوه دهند.

ما حدیث معروف پیامبر را داریم که به هنگام فتح مکه فرمودند: "الیوم، یوم المرحمه". مسلمانان در حالی که به هنگام فتح مکه در اوج قدرت بودند و می توانستند پاسخ آن همه آزارها و شکنجه ها و قتل و غارت ها را بدهند به دستور پیامبر در نهایت رأفت و مهرورزی حتی با ابوسفیان برخورد کردند و به ندای پیامبر گوش دادند که امروز روز انتقام نیست امروز روز مرحمت و مهرورزی است. نگاه کنید که امروز در کنار کم کاری های ما در به تصویر کشیدن سیمای حقیقی پیامبر و دین او غرب با توسل به گروه های تکفیری مثل داعش و جنایت های وحشیانه ای که این گروه ها مرتکب می شوند چه سیمای مخدوشی از پیامبر و اسلام ارائه می کند.

پایان پیام

کد خبر 426947

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha