محمدرضا یوسفی، کارشناس قرآن و مدیریت در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که چه نوع برداشتی از دین موجب شد تا در سال 61 هجری عده ای از مسلمانان مقابل فرزند پیامبر اسلام (ص) بایستند و اباعبدالله الحسین (ع) را به شهادت برسانند، گفت: برخی افراد دین را بر اساس سود و زیان خود انتخاب کرده و در زندگی پیاده می کنند یعنی اگر با دینداری، در مواقعی خاص، روزگار آنها می گذرد، دست به دامان دین شده و اگر در مواقعی دین نتواند خواسته های نفسانی آنها را تامین کند، مقابل آن می ایستند که می توان از آن تعبیر به دینداری فصلی کرد.
وی ادامه داد: اما در قضیه کربلا مشاهده می کنیم عده ای در لشکر یزید مقابل فرزند رسول خدا (ص) ایستادند که برخی از آنها از جمله شمر ابن ذوالجوشن کسی بود که در زمره یاران حضرت علی (ع) قرار داشت و حتی در جنگ صفین به درجه جانبازی رسید اما در واقعه کربلا مقابل فرزند امام علی (ع) می ایستد و آن فجایع را به بار می آورد؛ در حقیقت آن روز به دلیل اینکه خلافت در دست امیرالمومنین علی (ع) بود، شمر موقعیت را مناسب آن می دید که در سپاه امام (ع) باشد و سال 61 هجری به دلیل آن که قدرت در دست عبیدالله بود، موقعیت خود را در بودن لشکر او مناسب می دید.
این استاد دانشگاه مجازی المصطفی (ص) تصریح کرد: همچنین قاضی شریح، فردی بود که توسط امام علی (ع) به منصب قضاوت در کوفه منصوب شده بود و آن زمان وی در زمره یاران امیرمومنان (ع) بود اما همین فرد زمانی که قدرت را در دست عبیدالله ابن زیاد می بیند، فتوا صادر می کند که امام حسین (ع) بر خلیفه زمان خود خروج کرده، پس نبرد با او جایز است!
وی با تاکید بر اینکه این دست افراد زمانی که در مشکلات فرو می روند، به سراغ دین رفته و هر گاه مشکلات آنها برطرف می شود، دست از دین می کشند، عنوان کرد: این موضوع به نگرش های افراد باز می گردد و اغلب آنها زندگی را منحصر به همین دنیا دانسته و اگر چه به ظاهر ابراز اعتقاد به آخرت و صراط و دنیایی دیگر می کنند، اما در باطن ایمانی به آن ندارند.
این کارشناس قرآن و مدیریت با تاکید بر اینکه همه انسان ها در پی کسب خوشبختی هستند، ابراز کرد: یاران امام حسین (ع) نیز به دنبال سود و منفعت بودند اما سود و منفعتی که رضایت خدا و خوشبختی و سعادت دائمی در آن بود، اما لشکریان یزید به دنبال منفعت زودگذر و کوچک دنیا بودند و به همان بسنده کردند.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که چگونه می شود فرد به این مرحله برسد و با وجود دلایل و براهین محکم از جمله وجود پیامبر (ص) و امام معصوم (ع)، باز در زمره جنود شیطان در آمده و ایمان قلبی در جان او ننشیند، ابراز کرد: انسان دارای دو ویژگی است؛ نخست الهی که از آن در قرآن به فطرت یاد می شود و دیگری حیوانی. اگر بُعد الهی بر دل انسان غلبه پیدا کند، قطعا عملکرد او در مسیر الهی قرار می گیرد و اگر بُعد حیوانی در وجود انسان قدرت یافت، به طور حتم خلاف مسیر خداوند حرکت خواهد کرد و تا کشتن فرزند پیامبر (ص) نیز پیش خواهد رفت.
یوسفی با بیان اینکه امروز نیز برخی از افراد دینداری فصلی را در سبک زندگی خود انتخاب کرده و مطابق خواسته های نفسانی خود به پیش می روند، عنوان کرد: به طور مثال فردی که از چراغ قرمز عبور می کند و دچار خطای قانونی و حتی شرعی می شود (علمای دین عبور از چراغ قرمز را جایز نمی دانند، به دلیل آنکه حقی از افراد ضایع می شود)، این فرد آنچه از دین را می پسندد انتخاب کرده و توجه نمی کند که در حال ضایع کردن حق دیگران و حق الناس است.
وی بیان کرد: از سوی دیگر برخی از سردمداران کشورهای اسلامی با توجه به آگاهی آنها از اینکه گروه ترویستی داعش، جریانی ضد اسلامی و انسانی است، اما به دلیل آن که به منافع و سود خود می اندیشند، حاضر به کشته شدن هزاران انسان هستند تا استکبار را از خود راضی نگه داشته و اجازه ندهند حکومت حق رشد کند؛ این افراد نیز اگر چه به ظاهر مسلمان هستند، اما در حقیقت دین را مطابق با زندگی خود پیش می برند نه زندگی را مطابق با دین.
این کارشناس قرآنی و مدیریت یادآور شد: در قرآن واژه ای به نام صالح بیان شده به این معنا که اگر انسان بخواهد در ورطه سقوط نیفتد و در مسیر الهی گام برداشته و سبک زندگی اسلامی در پیش گیرد، باید ضمن آن که درست رفتار می کند، فساد را نیز از بین ببرد، در این صورت است که می توان از پرتگاه گناه و دینداری فصلی در امان ماند.
پایان پیام/
نظر شما