خبرگزاری شبستان: مسجد از جمله مهمترین و فعالترین کانونهای ارتباطات سنتی در ایران بعد از اسلام بوده است. به همین دلیل در حوزه ارتباطات سنتی و در زمینه فعالیت مسجد میتوان کارکردهایی نظیر ترویج و تقویت باورها، عقاید عمومی و فرهنگ را از مسجد انتظار داشت.
اما تفاوت مسجد با دیگر نهادهای جامعه در محتوایی است که این نهاد ارائه میدهد، محتوا و یا پیامی که در حوزه مسجد انتقال پیدا میکند، متکی است بر مفاهیم دینی و ملازم با جامعهپذیری دینی. این کارکرد در سالهای پیش از انقلاب اسلامی به شکل واضح بر عهده این نهاد بوده است. پس از پیروزی انقلاب و با تغییراتی که در سطح جامعه اتفاق افتاد، در کنار این نهاد، نهادهای ارتباطات رسانهای نیز مکفل این امر (جامعهپذیری دینی) و البته هر سال نیز این روند سمت و سوی تازهای مییابد.
حضور ارتباطات رسانهای و تحول در سطح تکنولوژی در سطح جامعه و تغییر در فرهنگ موجب شده است که امروزه ما با افتی در سطح جذب به مساجد مواجه باشیم و البته این مسئله در سطح جوانان بیشتر است؛ از این رو این مقاله به بررسی این امر میپردازد و سعی میکند رهیافتهای فعلی جامعه را در مورد جذب و یا عدم جذب جوانان به این نهاد سنتی و مهم، را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش کیفی است که در پی یافتن چگونگی ساخت جهان اجتماعی است، البته در این ساخت، نقش انسان یا فرهنگ و کنشهای انسانی مورد توجه قرار میگیرد.
از این روی در این تحقیق بر اساس برنامه پژوهش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی به عنوان روش مرکزی و روش مطالعه اسنادی به عنوان تکمیل کننده شده است.ضمناً در این پژوهش از مصاحبه به عنوان ابزار محوری در زمینه جمع آوری اطلاعات استفاده شده؛ و در کنار آن از روش مشاهده مشارکتی در جهت تکمیل جمع آوری اطلاعات استفاده گردیده است. در طول مدت غریب به ٣ ماه کار میدانی در این تحقیق، تعداد ٩٠ مصاحبه با مردم تهران و امامان ١٤ مسجد، انجام شد.
به طور کلی بر اساس مطالعات صورت گرفته در شهر تهران میتوان، دو نگرش کلی را در مورد دلایل عدم حضور جوانان در مسجد از یکدیگر بازشناسی کرد. این دو رهیافت عبارت هستند از: ١- رهیافت نیاز محور و ٢- رهیافت آسیب محور که دراین مقاله د رپی تبین پرسش اصلی بواسطۀ این دورهیافت خواهیم بود.
الف: رهیافت نیاز محور
در این رهیافت بحث بر سر این است که امروزه جامعه دچار تحول و دگرگونی شده است و این تحول و دگرگونی میباید در ساختِ نهادی مانند مسجد نیز دیده شود؛ و از کسانی که در این رهیافت قرار میگیرند خواستار ایجاد کارکردهای جدیدی در مسجد میباشند که مناسب با تحولات امروزی است.)
اگر از زاویه ای درست به این مطلب نگاه کنیم و واضح است که امروزه جامعه ما، در حال گذار است و ساختار تازهای را به وجود آورده و تجربه میکند؛ از این رو است که برخی از صاحبنظران معتقدند وقتی نهادهای دیگر جامعه کارکردهای خود را به درستی انجام ندهند توجیهی برای ورود که فعالیتهای غیر دینی با وجهۀ مذهبی به داخل نهادی مانند مسجد به وجود میآید و به عنوان یک کارکرد جدید در آن تعریف میگردد.
در نتیجه کارکردهای تازهای که به نهاد مسجد در جامعه ما تحمیل میشود به نوعی ناشی از کم کاری باقی نهادهای موجود در جامعه است؛ و مسجد به عنوان یک نهاد اصلی که مورد مراجعه توده مردم میباشد، در این وضعیت، کارکردهای غیر دینی را به توجیه دینی، انجام میدهد.
این بحث را میتوان در دو بخش کلی پیگیری نمود که عبارت است از: ١- ارتباطات ٢- فعالیتهای جانبی
هر کدام از این دو خود، دارای زیر مجموعههایی میباشد؛ ولی آن چه که در نگاه اول میتوان بدان اشاره کرد این که هر دو نشان از جامعه ای در حال تحول و عدم کارایی نهادهای موجود در آن میباشند. یکی از مقولههایی که در رهیافت نیازمحور مورد اشاره قرار گرفته است، بحث ارتباطات است که البته این خود به چند بخش تقسیم میشود.
ارتباطات فردی:
در اینجا بحث پیرامون نحوۀ برقراری ارتباط میان افراد مسجدی با جوانان است، که طیف گستردهای از مباحث میباشد؛در این بخش و بخشهای دیگر به صورت منطقی ارائه بدهیم.
وقتی از ارتباط سخن به میان میآید بحث بر سر این است که چگونه میتوان جوانان را به مسجد فراخواند؛ نظر تعدادی از مردم روش «گفتگو با جوانان» برای حضور در مسجد است. این گفتگو به منزله دعوت جوانان برای حضور در مسجد است که البته میتوان آن را نوعی نوآوری دانست چرا که در گذشته چنین رویکردی در میان مردم وجود نداشت. معمولاً در گذشته بچهها و جوانان به صورت تعبدی در مسجد حاضر میشدند اما میبینیم امروز بخشی از بدنه جامعه خواهان گفتگو با جوانان برای حضور آنان در مسجد هستند.
مردم برای این که این گفتگو و ارتباط بیشتر مؤثر باشد راهکارهای مختلفی ارائه میدهند. در مرحله اول معتقدند، «با جوانان دوست شود» و یا غیر از دوستی با جوانان، «تشویق کردن جوانان» است که این تشویق خود دارای ابعادی است، در نگاه نخست «وقتی جوانی وارد مسجد میشود او را تشویق کنند» و این عمل مستمر باشد، «تشویق جوانان باید بیشتر باشد» و تشویق این یا به صورت خاص از ناحیۀ افراد تأثیرگذار در مسجد انجام پذیرد مانند «تشویق خود امام جماعت»؛ به طور کلی رابطه دوستانه با جوانان و تشویقهای مستمر ایشان و هم چنین استفاده از افراد تأثیرگذار در این روند از جمله راهکارهای جذب جوانان و از جمله نیازهای فعلی فضای حاکم بر مساجد است که از نقطه نظر مردم و امامان مسجد بیان شده است.
بحث دیگری که در حوزه ارتباطات میان فردی مطرح میشود بخش نیازسنجی است، کسانی که از زاویۀ رهیافت نیازمحور به مسجد مینگرند اعتقاد دارند که باید نسبت به «شناخت تقاضاهای جوانان» اقدام کرد و یا به بیان دیگر در این رهیافت «جوانان را درک کنیم». برای شناخت نیازها و تقاضاها و یا همان درک جوانان در این رهیافت (نیاز محور) میتوان از چند طریق عمل کرد که عبارتند از: 1. «نگاه به طرز فکر آنها»؛ ٢. «نزدیک بودن به جوانها» و البته راههای رسیدن به این دو «صحبت کردن با جوانان، و اهمیت دادن به آنها» است.
به طور کلی در رهیافت نیاز محور، ارتباط، برای فهم نیازهای جوانان از طریق گفتگو است که بر پایه شناخت دیدگاههای جوانان به همراه نزدیک بودن با آنان در قالب روابط دوستانه، مورد نیاز فضای کنونی مسجد میباشد.
اگر بخواهیم در حوزه روابط میان فردی نتیجهگیری کلی از مباحث ذکر کنیم، باید که، بحث و گفتگو، از جمله مباحثی است که هم به عنوان مقدمه حضور و همه برای تداوم حضور جوانان، مورد نیاز است، در مقدمۀ حضور جوانان در مسجد، گفتگو با وی از دید مصاحبه شوندگان باعث میشود که ایشان به نوعی ارزشمند بودن در وجود خود احساس کنند و این امر به خودی خود موجبات حضور مستمر او در مسجد است.
اما در بخش دوم که باعث ادامه حضور جوانان در مسجد میشود، بحث اصلی بر سر نیازهای جوانان است به نحوی که این ارتباطات میان فردی موجب میشود که مسئولین و بزرگان مسجد از نیازهای جوانان آگاهی یابند و در پی برآورده کردن این نیازها باشند؛ به بیان دیگر اگر مسجد را یک نهاد مرکزی مهم در جامعه اسلامی بدانیم این نهاد باید نیازهای افراد جامعه را بر اساس تغییر و تحولات زمان فراهم و برآورده سازد.
اگر مسجد و یا نهادی که چنین کارکردی را در جامعه دارد، نتواند به این نیازها پاسخ دهد، به طور منطقی میتوان نتیجه گرفت که حیات آن در جامعه پایان خواهد یافت و نهادهای دیگری که این نیازها را میتوانند برطرف کنند جای او را خواهند گرفت.پس گفتگو و ارتباطات میانفردی در این رهیافت به عنوان عامل زمینهساز و عامل تداومدهنده حضور جوانان شناخته میشود.
1.ارتباطات جمعی:
در حوزه ارتباطات جمعی از دید رهیافت نیازمحور بحث اصلی حول محور تبلیغات مطرح میشود، و دارای دو ساحت مختلف است: الف) در مورد چه چیزهایی تبلیغ شود، ب) متولیان این تبلیغات چه کسانی هستند. مهمترین بحثی که در زیر مقوله« در مورد چه چیزهایی تبلیغ شود » مطرح میشود عبارت است از: ١. «تبلیغ مساجد»؛ ٢. « تبلیغ برای نماز خواندن».
بر اساس تلقی رهیافت نیازمحور امروزه هم چنان که سازمانها و نهادهای مختلف برای مسائل مختلف تبلیغ میکنند برای مساجد، نماز و حضور جوانان در مساجد نیز نیاز است که تبلیغات از طرف سازمانها و وسایل ارتباط جمعی صورت گیرد.
این رهیافت معتقد است که این تبلیغات باید از چند مجاری انجام پذیرد که عبارت هستند از: ١. «از طریق تبلیغ کلامی از طریق دوست و آشنایان»؛ ٢. «وزارت فرهنگ و ارشاد تبلیغ نکند، نمیتوان جوانان را به زور به مساجد آورد»؛ ٣. «صدا و سیما» و به ویژه از «طریق تلویزیون». به نوعی این گروه از مصاحبه شوندگان، معتقد هستند که جامعه امروز ما بر مبنای تبلیغات دست به جذب میزند و تبلیغات برای مردم امروزه مهم است، از این که نیاز است در مورد نماز و حضور جوانان در مساجد نیز تبلیغ صورت گیرد.
یکی از یافتههای خاص این نوشتار همین نیاز به انجام تبلیغ در مورد مسجد و نماز است؛ چرا که محقق تصور نمیکرد که در جامعۀ ما این تلقی باشد که برای رفتن به مسجد و یا نماز خواندن تبلیغات لازم است، و البته مهمترین دلیل آن نیز این بود که تبلیغات در جهان معاصر بیشتر جنبه مادی دارد و کمتر دیده به جنبههای انسانی و فرا مادی در آن توجه میشود، هر چند که در دهههای پایانی قرن بیستم بحث بازاریابی اجتماعی و تبلیغات اجتماعی مطرح شده است.
از همین روی برای محقق این سؤال پیش آمد که «چرا مردم و برخی از امامان جماعت مورد مصاحبه خواهان انجام تبلیغات برای مسجد و نماز خواندن میشوند؟»؛ پاسخ احتمالی برای این سؤال را میتوان در نحوۀ شکلگیری ارتباطات مذهبی در جامعه فعلی مشاهده کرد به صورتی که امروزه رسانهها و به ویژه تلویزیون با ارائه برنامههای مختلف در حوزه مذهب در ایام مختلف سال این ذهنیت را به وجود آورده اند عامل تبلیغ دین در جامعه ما میباشند، اما مخاطبان در این میان هیچ گونه نشانۀ خاصی در زمینه تبلیغ نماز و یا مساجد را در این رسانهها، مشاهده نمیکنند به همین دلیل بیان میکنند که همانند بقیۀ مطالبی که رادیو و تلویزیون، در مورد دین ارائه میکنند، در زمینه مساجد و نماز نیز به ارائه مطالب و برنامه بپردازند؛ از این رو است که به گمان نویسنده معتقدین به رهیافت نیازمحور معتقدند که باید تبلیغات در زمینۀ نماز و مساجد شکل گیرد.
٢. فعالیتهای جانبی
در بخش دوم رهیافت نیازمحور بحثی که مطرح است، وجود فعالیتهای جنبی در مساجد است، به این معنی که در کنار اقامه نماز جماعتِ در مساجد نیاز است که برنامههای دیگری از طرف متولیان و امام جماعت در زمینه حضور جوانان در مسجد برگزار شود؛ جوانان بر اساس این دیدگاه، مسجد را باید مکانی بدانند که توانایی برآورده شدن نیازهای مربوط به این سن را داشته باشد. از این روی است که این مقوله خود دو بخش دارد: امکانات؛ فعالیتها.
١-٢. امکانات
در حوزۀ امکانات، نیاز امروزه مساجد با گذشته تفاوت دارد. از این رو وجود فضاهای ساختمانی در مسجد و یا کنار آن، داشتن امکانات روزآمد مانند رایانه و اینترنت و امثال این موارد که البته هر روزه نیز بیشتر میشود؛ دو عامل اصلی است که در این بخش در زمینه حضور جوانان تأثیرگذار هستند.
در حوزه فضاهای ساختمانی، مهمترین مسائلی که مطرح میشود در زمینه ساخت سنتی مسجد است. ساخت سنتی مسجد به وضعیتی اشاره دارد که در آن مسجد صرفاً به عنوان محل عبادت شناخته شده است و تمام فضای آن برای این امر اختصاص یافته است به صورتی که شما نمیتوانید بر اساس نیازهای امروزی مسجد، فضایی را در آن بیابید که بتوانید فعالیتهای امروزی را در آن سامان دهید.
در طرف دیگر بحث مالی مساجد نیز در این زمینه مطرح میشود به این معنا که اگر در گذشته مسجد فعالیتش در بخش صرفاً خواندن نماز و برگزاری برخی مراسمها خلاصه میشد، وضعیت نیازمحور فعلی، مسجد را به مکانی تبدیل کرده است که نیاز است در آن هزینههای بسیار زیادی انجام پذیرد از این رو است که بحث هزینه که در سابق چندان مهم تلقی نمیشد و مورد نظر نبود، امروزه به عنوان یک مسئله بنیادی مطرح میشود، و نیاز است که متولیان و امام جماعت توانایی جذب کمکهای مردمی و دولتی را علاوه بر تواناییهای گذشته خود داشته باشند.
٢-٢. فعالیتها
رهیافت نیازمحور معتقد است که برای جذب و یا حضور جوانان نیاز است که در نحوۀ ارائۀ برنامه در مسجد تحول ایجاد گردد به صورتی که مسجد به عنوان یک نهاد مورد اعتماد جامعه بتواند نیازهای جوانان را در هنگام حضور بر طرف کند. به صورتی که جوانان تمام نیازها را مانند اینترنت، ورزش، تفریحات و... در جامعۀ مسجد و یا به واسطه مسجد مرتفع ببیند. در این حالت است که در این باره چند رهیافت نیاز محور مطرح میشود.
٢-٢-١. نوع فعالیتها
اینکه «چه نوع فعالیتها در مساجد انجام پذیرد؟» یکی از مسائلی است که در این رهیافت مطرح است، فعالیتهایی که مورد نظر این رهیافت است عبارت است از: «برنامههای شاد و سرگرمی»، «کلاسهای ورزشی، کوهنوردی»، «کتابخانه»، «برگزاری کلاسها فوق برنامه» و ...
در مورد فعالیتها آنچنان که مشخص است، تماماً به نیازهایی است که جوانان در جامعه فعلی ما، یا به آن نیاز دارند و یا جامعه متصور است که جوان به آن نیاز دارد. بر اساس این تلقی، مسجد، محور برآورده شدن تمام نیازهای جامعه است؛ پس مسجد، هم باشگاه ورزشی است، هم محلی برای آموزش انواع معارف و مهارتها و هم محلی برای مطالعه و فعالیت علمی؛ از این رو میتوان متصور بود که طیف گستردهای از فعالیتها را در بر میگیرد.
٢-٢-٢. نحوه فعالیتها
در این حوزه رویکرد نیازمحور معتقد است که از یک طرف این فعالیتها «به صورت مجانی» باشد و از سوی دیگر «متنوع» باشد؛ این دو شرط بیان کنندۀ ویژگی دوره جوانی است به صورتی که از یک سو نوجوانان و جوانان دارای وضعیت اقتصادی مستقل نیستند و به بیان دیگر تعداد بسیار از جوانان در زمان فعلی همچنان به خانواده خود به لحاظ اقتصادی و اجتماعی وابسته هستند؛ از سوی دیگر تنوعطلبی نیز از جمله دیگر خصوصیات جوانان است و بیشتر به عنوان یک خصوصیت دوره جوانی مطرح است؛ با توجه به این دو ویژگی، رهیافت نیازمحورمعتقد است که باید فعالیتهای موجود در مسجد با ویژگیهای جوانان نیز همخوانی داشته باشد.
بنیاد تمام بحثها در زمینۀ نیاز محور بودن مسجد بر این نکته خلاصه میشود که مسجد را مکانی فراغتی بدانیم. البته مفهوم فراغت در حوزۀ علوم اجتماعی به نوعی یک مفهوم هویتساز است. فراغت در یک تعریف وسیع به تمام فعالیتهای که فرد اطلاق میشود که به آن نمیتوان عنوان کار داد،از همین رو حتی میتوان عبادت و انجام مناسک دینی را نیز در ردیف فراغت به حساب آورد اما اگر بخواهیم معنای دقیقتری برای آن بیان کنیم میتوان به فعالیتهای داوطلبانۀ مشارکتی و جمعی اشاره کرد،در این حالت انجام هر نوع فعالیتهای دینی و مذهبی را چندان نمیتوان با عنوان فراغت پنداشت.
اما بحث اصلی این است که در جامعه ما مراکزی که افراد بتوانند در آن زمان فراغت خود را با انجام فعالیتهای سودمند پر کنند، کم است و یا در بسیار از مواقع دردسترس نیست، از این روی وضعیتی به وجود میآید که در آن از فضاهای غیر فراغتی برای انجام برنامههای فراغتی استفاده میکنند و البته این فکر هم در جامعه به صورت ناخواسته تقویت میشود.
یکی از این فضاها، مسجد است، اگر کار ویژه اصلی مسجد را برگزاری نماز و برنامههای مذهبی در جهت جامعهپذیری دینی بدانیم، در این حالت برگزاری کلاسهای مختلف فرهنگی، هنری و ورزشی در مسجد را باید چگونه تفسیر کرد.
عدهای برای توجیه این مسئله بیان میکنند که مسجد در صدر اسلام جایگاه بسیاری از فعالیتها بوده است، اما به راستی چند درصد از این فعالیتها در حوزه فراغت افراد بوده است.
مشکل اصلی این نگرش وقتی هویدا میشود که بدانیم بسیاری از افراد معتقدند که نیاز است، مساجد تبدیل به باشگاه و فرهنگسرا شود تا جوانان در آن جذب شوند، یا نیاز است در مسجد کافی نت تأسیس کرد و یا کلاسهای بازیگری و فیلمسازی برگزار کرد تا جوانان جذب شوند.
و این یعنی مسجد باید محلی برای تأمین تمام نیازهای فرد و به ویژه جوان باشد، شاید در ظاهر این بحث جذاب باشد اما در واقع این نوعی مغالطه است، مسجد برای رسیدن به خدا است نه برای تأمین نیازهای مادی و امروزی بشر؛ اگر کارکرد نهایی مسجد جامعهپذیری دینی باشد، آیا با برگزاری این دسته برنامهها در مساجد میتوان به این هدف رسید.
ساختار فراغتی جامعه ما تعریف نشده است، افراد نمیدانند که وقت و زمان فراغت خود را چگونه و در کجا بگذرانند و از این روی مسجد را محلی برای این مسئله انتخاب میکنند، و به همین دلیل است که کارکرد غیر واقعی را ابتدا به مسجد نسبت میدهند و در ادامه با عادی سازی مسئله میبینیم که اساساً تمام فعالیتهای مسجد و کارهایی که هیئت امناء، امام جماعت و بقیه در حال انجام هستند همین برنامهریزی برای پر کردن فراغت است، و نه برنامهریزی در جهت جامعهپذیری دینی افراد.
زمانی که نهادی در جامعه نتواند به کارکردی که از آن انتظار میرود پاسخ دهد لاجرم یا باید منحل شود و یا باید کارکردهای جدیدی برای خود تعریف نماید، مسجد بنا به نظر نگارنده نمیخواهد نهادی منفعل باشد در آورد از این روی دست به فعالیتهایی میزند که کمتر میتوان آن را در حوزه وظایف واقعی و ذاتی آن دانست.
ب) رهیافت آسیبی
رهیافت آسیب محور بیان میکند که بخشی از روابط و تعاملاتی که در مساجد رواج دارد و یا به وجود آمده است، با واقعیت آن چیزی که باید باشد تفاوت دارد و به نوعی این روابط و تعاملات از صورتِ حقیقی خود فاصله گرفته است. بر اساس این رهیافت، در ذهن کنشگران، نمونۀ آرمانی از مسجد وجود دارد که فضای فعلی مسجد از آن نمونۀ آرمانی، فاصله گرفته است.
این رهیافت معتقد است که مسجد دارای ناکارآمدی (کج کارکردی) در زمینۀ وظایف و مسئولیتهایش شده است، به بیان دیگر مسجد از پتانسیلهای مسجدبودن خودش استفاده نمیکند و یا نمیتواند استفاده کند؛ در این رهیافت مقولات مختلفی مطرح میشود که بزرگترین آنها عبارتند از: ١. آسیبهای فردی؛٢. آسیبهای ساختاری.
١. آسیبهای فردی
در این مقوله ما با آسیبهایی مواجه هستیم که بر اثر کنشهای افراد مختلف در حوزه مسجد به وجود میآید و این آسیبها را میتوان به چهار دسته کلی تقسیم کرد: الف) آسیبهای ناظر بر رفتار افراد حاضر در مسجد؛ ب) آسیبهای ناظر بر رفتار متولیان مسجد (هیئت امناء)؛ ج) آسیبهای ناظر بر رفتارهای امام جماعت؛ د) آسیبهای ناظر بر رفتار جوانان.
١-١.آسیبهای ناظر بر رفتار حاضرین در مسجد
در بخش آسیبهای ناظر بر افراد حاضر در مسجد بیشترین بحث در زمینه نوع رفتار افراد مسن و شخصیتهای صاحب نفوذ در مسجد است. بیشتر این نوع آسیب بر اساس ذهنیت دوران گذشته افراد مسن، است، به نوعی که افراد سالمند حاضر در مسجد ذهنیت خاصی از خصوصیات افراد شرکت کننده در مسجد دارند و هر کسی را شایسته شرکت در برنامههای مسجد نمیداند و اگر بخواهیم به صورت مصداقی در این زمینه صحبت کنیم میتوان گفت هر وضعیت ظاهری را مناسب حضور در مسجد نداشته و از این روی رفتارهایی دارند که این رفتارها مانع حضور جوانان میشود؛ به عنوان نمونه میتوان به «تعصبات بعضی از مردم»، «برخورد بزرگترها»، «سخت گیریهای مردم و ایرادها» آنان سخن به میان آورد، البته رأس این مسائل مربوط است به مسائلی مانند این که «مسنترها بیشتر به مسجد میروند» و «همه پیر هستند» که ایجاد کنندۀ فضایی در مسجد است که از آن میتوان تحت عنوان «فضای گذشته محور» یاد کرد.
«فضای گذشتهمحور»، دارای ویژگیهایی است که این ویژگیها در رهیافت آسیب محور عبارتند از: «آنهایی که تیپ اسپرت دارند را مسلمان نمیدانند.» و یا «اجازه نمیدهند جوانان با هر شکل و شمایل به مسجد بیایند»؛ البته نگرش «فضای گذشتهمحور» فقط به این مسائل محدود نمیشود و تا جایی پیش میرود که «نگاهِ چپ چپ به ما میاندازند» و یا «به حرفهای ما اعتنا نمیکنند»، و از همین رو است که در این زمینه مصاحبهشوندگان به این نتیجه میرسند که «آدمهای قدیمی در مسجد جمع شدهاند، آن وقت دوست ندارند جوانان به مسجد بروند» وقتی افراد سالمند در مسجد حضور دارند این مسجد به نوعی از لحاظ مکانی نیز خط کشی میشود و «صف اول هر مسجد با خودیها است جوانها نمیروند»؛ در این کلام به خوبی مشخص است که سالمندان و یا افراد دارای جایگاه خاص در مسجد به عنوان خودی نامیده میشوند و دیگر افراد که در این جا منظور جوانان هستند به عنوان صف اغیار نامیده خواهند شد.
و بر اساس همین مسائل است که جوانان میگویند: «یک سری دوست ندارند کسی به آنها امر و نهی کند برای همین به مسجد نمیآیند». به طور کلی این فضا تولیدکنندۀ تخاصم میان جوانان و پیران است و بازتولید آن البته عدم حضور و یا کمرنگ شدنِ حضور جوانان است.این مسئله در برخی از مساجد تا جایی پیش میرود که بعضی از امامان جماعت معتقدند بهتر است به طور کلی پیرمردان و یا سالمندان را از حضور در مسجد منع کرد.
در ارتباط با مطلب بیان شده نیکو است که در این جا حدیثی از حضرت امیر نقل کنیم ایشان میفرمایند: «آداب مخصوص خودتان را بر فرزندان تحمیل نکنید، زیرا آنان برای شرایط و اوضاع زمانی، غیر از اوضاع و شرایط زمانی که شما زندگی میکنید، خلق شده اند.»
بر اساس این کلام که باید وضعیت هر کس را بر اساس زمان او تحلیل کرد و نه بر اساس دیدگاهی که فرد از گذشته با خود دارد؛ ممکن است در شصت و یا هفتاد سال پیش نوعی ارشاد و سخنگفتن با جوانانِ آن زمان در محیط مسجد به صورت خطابهای تند و نگاههای خاصی بوده است، اما امروزه این نحوۀ برخورد در امر آموزش جوابگو نیست. تلقی که امروزه افراد از زندگی خود و دیگران دارند با تلقی که نیم قرن پیش داشته اند متفاوت است و نیاز است که دیدگاه افراد سالمند مورد تغییر و تحول قرار گیرد.
از سوی دیگر افراد متنفذ و صاحب جایگاه در مسجد معمولاً به عنوان سدی در برابر فعالیتهای جوانان هستند به طوری که میتوان این سد را از اذان و اقامه گفتن در زمان نماز یومیه در مسجد به عنوان امور جاری مشاهده کرد تا برگزاری مراسمهای مختلف.
این مسائل البته وقتی شدید میشود که مسائل قومی و قبیلهای نیز مزید بر این تفکر شود. در این حالت مسجد به مانند جهنمی است که جوانان حداکثر به مانند غلامانِ فرمان بردار خواهند بود و به غیر آن امکانی برای حضور و فعالیت ندارند.
١-٢.آسیبهای ناظر به رفتار متولیان مساجد
این آسیبها چندان تفاوتی با آسیبهایی که در بخش قبل بیان شد ندارد، همان رفتارها و همان رویکردها معمولاً در مورد متولیان وجود دارد، اما تفاوت آن با مورد قبل در این است که سطح تأثیرگذاری آن بیشتر است. به صورتی که متولیان مساجد کسانی هستند که امور جاری مسجد و برنامهریزیهای آن را بر عهده دارند. وقتی آسیبی در این رویکرد جلوهگر میشود که دو گزاره با هم به صورت مخالف عمل میکنند. گزار اول این است که «جوانان در هر کاری حرف اول را میزنند، جوانان فعالاند» در این صورت نیروی اجرای و کسانی که باید یک مسجد را به حرکت در آورند جوانان هستند، گزار دوم وجود هیئت امنا است که مسئولیت برنامهریزی و ارائه بودجه را دارد؛ حال اگر این جوانان به هیئت امنایی در مسجد برخورد کنند که جلوی هر گونه فعالیت آنان را با تفکرات مربوط به چند نسل قبل بگیرند، در این صورت حضور جوانان در مسجد بیمعنا میشود و این دسته از هیئت امناها انتظار دارند که جوانان صرفاً در مسجد برای یک نماز حاضر باشند. از این رو است که رهیافت آسیب محور معتقد است که «فقط حرف از نماز میزنند که نماز را این طور بخوانند» و یا « فقط یک نماز جماعت است» و به بیان روشنتر حضور جوانان خوب است ولی برای انجام فریضه نماز و یا اگر قرار است که از جوانان در برنامه خاصی در مسجد استفاده شود، به این معنا است که در فعالیتهای مناسبتی، ما (هیئت امناء) نظر میدهیم و جوانان بدون هیچ چون و چرا باید اجرا کنند؛ در نتیجه این مسائل موجب میشود که وقتی جوانان فضای مسجد را این گونه ببینند از حضور در چنین فضایی یا دوری کنند و یا کمتر حضور داشته باشند.
١-٣.آسیبهای ناظر به رفتار امام جماعت
امام جماعت از شخصیتهای محوری مسجد به شمار میرود از این رو انتظاراتی که از او وجود دارد در مورد افراد دیگری در مسجد کمتر متصور است؛ از این رو در این مقوله نگاه به امام جماعت دارای ابعاد مختلف است، و اگر یک امام جماعت نتواند این نظرها را برآورده کند عملاً در جهت انجام وظایف خود در مسجد دچار مشکلات گوناگون خواهد شد.
آسیبهایی که ممکن است برای امام جماعت پیش بیاید به قرار زیر است:
«امام جماعت حرف و عملش یکسان باشد.»
«امام جماعت رفتارش درست باشد.»
«نحوی برخورد علما باعث جذب میشود.»
«انجام کارهایی توسط امام جماعت که مردم را از حضور در مسجد باز میدارد.»
«امام جماعت جوان باشد.»
«حرفهای روحانیون، حرفهای سخت نباشد، در غالب طنز باشد.»
«صحبتهای امام جماعت جذاب باشد.»
از مجموع این گفتارها میتوان این گونه استنباط کرد که در رهیافت آسیب محور، امام جماعت به دو صورت میتواند باعث کاهش حضور افراد در مسجد شود، الف) روابط اجتماعی ضعیف و غیر منعطف، ب) مخاطبنشناسی (یعنی بیان مطالب یا انجام کارهایی خارج از ظرفیت مردم حاضر در مسجد).
در حوزه روابط اجتماعی بیشترین بحث پیرامون یکسان بودن قول و عمل امام جماعت است به صورتی که اگر در این زمینه امام جماعت نتواند برادری خود را به مردم ثابت کند عملاً از جایگاه بالایی نزد مردم برخوردار نخواهد بود.
در حوزه مخاطب شناسی معمولاً بحثهای فرهنگی و شناخت جامعۀ مورد خطاب، از مهمترین عواملی است که موجب میشود فردی به عنوان امام جماعت بتواند تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.
امام جماعت باید با حضور فیزیکی و دوستانۀ خود در یک منطقه، نسبت به میزان بصیرت و بینش دینی مردم آن منطقه آگاهی بیابد و بر اساس این مسئله سخنان خود را برای همان مردم تنظیم کند و از طرف دیگر رفتار خود را به صورتی در سامان دهد که با عرف مردم آن منطقه در تضاد قرار نگیرد.
اما در کنار این دو بحث اصلی در مورد آسیبشناسی امام جماعت، بحث جوان، بودن امامان جماعت هم یکی از مطالبی است که معمولاً مطرح میشود به این معنا که برای جذب جوانان نیاز است. شخصی مسئولیت امام جماعتی را به عهده بگیرد که خودش نسبت به این گروه سنی شناخت داشته باشد و البته این شناخت وقتی بهتر حاصل میشود که در گروههای سنی نزدیک به جوانان باشد و از وضعیت فعلی جوانان در جامعه چندان بیاطلاع و یا فاقد دانش امروزی نباشد.
به عنوان مثال استفاده از رایانه امروزه در نزد اکثریت جوانان در حال گسترش است، اگر امام جماعت در مورد این وسیله و امکاناتی که دارا میباشد فاقد علم و اطلاع باشد در این حالت نمیتواند چندان با جوانان نزدیک باشد، و به نوعی این عدم اطلاع او را از نزدیک شدن به عدهای از این جوانان باز میدارد و در مرحله بعدی، این عدم اطلاع، در ذهن امام جماعت بینشی خطا ایجاد میکند.
١-٤.آسیبهای ناظر به رفتار جوانان
در این حوزه بیشتر بحث در سمت و سوی جامعه پذیری دینی جوانان و دیدگاه جوانان نسبت به شناخت و میزان معرفت دینی است، از این رو، این دیدگاه معتقد است که «سخت بودن مسائل دینی برای جوانان که از آن اطلاع ندارند» موجب میشود که آنان کمتر در مسجد حاضر شوند.
دیدگاه رهیافت آسیب محور در حوزه معرفت دینی در میان جوانان، از چند ناحیه میتواند به عنوان یک آسیب مورد نظر قرار گیرد: در مرحله اول «کارهایی که جوانان نمیدانند و انجام میدهند» و در مرحله بعد «با دلیل منطقی با آنان برخورد نمیکنیم»، و در نهایت این که اگر قرار است مسجد به عنوان یک مکان برای جامعهپذیری دینی در جامعه شناخته شود باید «به صورت غیرمستقیم به جوان آموزش بدهیم» که البته در بسیاری از اوقات این مطلب غیر از واقعیتهای جاری است.
٢. آسیبهای ساختاری
در این حوزه بحث بیشتر در اطراف ساختار فعلی و موجود جامعه است، در رهیافت آسیب محور این اعتقاد وجود دارد که دلایل عدم حضور جوانان در مسجد میتواند به علت ساختار فعلی جامعه باشد و این ساختار است که جوانان را از حضور در مسجد باز میدارد.
در این مقوله ما با سه بحث کلی رو به رو هستیم که عبارت است از : الف) آسیبهای ساختاری خرد ب)آسیبهای ساختاری میانی ج) آسیبهای ساختاری کلان؛ که در ادامه به بررسی هر یک به صورت مجزا خواهیم پرداخت.
٢-١.آسیبهای ساختاری خرد
در این بخش عمده بحث پیرامون دو مسئله است یکی خانواده و دوم وضعیت دینداری؛ در حوزه بحث خانواده، رهیافت آسیبمحور معتقد است: بزرگترین مشکل که وجود دارد در «تربیت مذهبی است که در خانوادههای این جوانان هست»، و این مسئله از چند عامل نشأت میگیرد که به طور کلی میتوان به این موارد اشاره کرد: «از سوی خانواده تشویق نشود»، «اگر پدر و مادر مسجد نیایند جوانان هم مسجد نمیآیند»، «تربیت مذهبی که درخانوادههای این جوانان هست»؛ این سه مورد بیان کنندۀ این مطلب است که اگر خانوادهای به مسجد رفت و آمد نداشته باشد، و اگر تربیت دینی در خانه درست انجام نپذیرفته باشد و البته در نهایت رفتن نوجوان و جوان به مسجد با تشویق همراه نباشد، در آن صورت آمدن جوان به مسجد بسیار نامحتمل میشود؛ در نهایت میتوان دلایل مسائل بالا را در این دانست که چون خانوادههای ما نسبت به تربیت دینی فرزندان خود، نسبت به گذشته احساس مسئولیت نمیکنند، و از طرف دیگر خود نیز چندان رابطهای با مسجد ندارند، موجب میشود که عملاً جوانان ما که از بطن طفولیت با این مکان بیگانه هستند در دوران نوجوانی و جوانی نیز با این مکان بیگانه بمانند؛ در مجموع بر اساس این نظر چون ارتباط از ابتدا بر قرار نبوده در ادامه نیز اغلب برقرار نمیشود.
از سوی دیگر خانوادههایی هم معتقد هستند که باید از اجبار و زور برای رفتن نوجوانان و جوانان به مسجد استفاده کرد که البته این مورد هم در دیدگاه آسیبمحور یک آسیب به شمار میآید. این دیدگاه معتقد است که لازم است «جوانان، خود از روی اختیار به مسجد برود»، این که خانواده چگونه میتواند فرایند جامعهپذیری دینی را به انجام برساند نکته اصلی و مرکزی این حوزه است چرا که اگر خانواده در بحث جامعهپذیریِ دینی توان لازم را نداشته باشد نمیتوان انتظار خاص از جامعه و نهادهای آموزشی آن داشت.
در سطح خرد ساختاری بحث دیگری که مطرح میشود و بیارتباط هم با مبحث اول نیست، سطح دینداری و وضعیت جامعهپذیری دینی در جامعه است، رهیافت آسیبمحور معتقد است که «مردم همه دین گریز هستند و شدند»؛ البته این سخن را نمیتوان به صورت عام برای همه فراگیر و صددرصد دانست، اما بر اساس یافتههای تحقیقات مختلف در مورد دین و دینداری مردم در ایران اینگونه میتوان متصور بود که سطح انجام مناسک به صورت فردی در طول ٣٠ سال گذشته چندان تفاوتی نکرده است ولی در حوزه مناسک جمعی و به ویژه در زمینه نماز جماعت و حضور در مساجد در حال حاضر با یک روند نزولی مواجه هستیم؛ به معنای دیگر اگر بخواهیم مفهوم دینگریزی را به درستی و بر اساس شواهد تحلیل کنیم باید این نکته را بیان داشت که در جامعۀ ما، سطح عمل به مناسک دینی به صورت انفرادی مانند گذشته است و در میان اغلب افراد جامعه ما رواج دارد (و این به معنای این است که مناسک و در این جا به ویژه نماز بیشتر به صورت انفرادی انجام میگیرد و کمتر شما با آن از زاویه جمعی مواجه میشوید)، و از طرف دیگر مناسک جمعی با اقبال کمتر و در حدود حداکثر ٤٥ درصد در جامعه مواجه است.از این رو است که البته عدهای هم بیان میکنند که دینداری در سطح جامعه کاهش یافته است و یا مردم دینگریز شدهاند و البته صحیح این کلام این است که بگوییم مردم در سطح مناسک جمعی دارای نوعی بیتفاوتی شدهاند. و البته این مسئله در میان جوانان با تحلیلهای مختلفی مواجه است برخی معتقدند که باید از نوعی بیشکلی دینی نام برد، معتقدند به نوعی این وضعیت را میتوان سکولار شدن نام نهاد.
این که چه عنوانی میتوان به این گونه وضعیت دینداری در میان جوانان داد میتواند سالیان متمادی محل نزاع و اختلاف باشد ولی آنچه که مهم است این است که جوانان امروزه بسیار کمتر از سابق در مناسک جمعی حضور مییابند.
٢-٢. آسیبهای ساختاری میانی
آسیبهای ساختاری میانی آسیبهایی است که مربوط به فضای مسجد میشود و به نوعی این فضا برای افراد مختلف اعم از بزرگسالان و یا جوانان غیر قابل تحمل میگردد، این بخش خود به دو حوزه سختافزاری و نرمافزاری تقسیم میگردد، در حوزه سخت افزاری میتوان از نظافت مسجد، چه تمیز بودن محیط و چه رعایت بهداشت در زمینه تمیز بودن فرشها، موکتها و ...، عدم مشکل در سیستم صوتی، وجود نور کافی و مناسب در مسجد، وسایل برودتی و گرمکننده، وجود وضوخانۀ مجهز و قابل استفاده برای تمام افراد و ... نام برد. همۀ این موارد میتواند در امر جذب و یا دفع تأثیرگذار باشد.
در حوزه نرم افزاری بحث بر سر تعامل و یا عدم تعامل نیروهای انسانی موجود در مسجد میباشد که به نوعی مسجد بر اساس این همکاری و مشارکت اداره میشود.
اما بسیار پیش میآید که این همکاریها و یا مشارکتها چندان در فضای مسجد قابل رویت نیست و بیشتر اختلاف و نزاع میان افراد وجود دارد، در رهیافت آسیب محور این مسئله به دو صورت مورد بحث قرار گرفته است که عبارت است از: ١- «نیاز به برنامهریزی دارد و یک نفر نمیتواند این کار را انجام دهد»؛ ٢- «متولیان در برنامههای مسجد با هم هماهنگ باشند»؛ به بیان کلی از یک سو آسیب در سطح نیروی انسانی است که ناشی از عدم فعالیت همۀ نیروهای مسجد است به نحوی که همه فعالیتها و برنامهریزیها بر عهدۀ یک فرد خاص میباشد و از طرف دیگر نهادهای تصمیم گیر مساجد در امر برنامهریزی با یکدیگر چالش داشته به نحوی که میان هیئت امناء و امام جماعت، بسیج و امام جماعت، هیئت امناء و بسیج، بر سر انجام فعالیت مسجد اختلاف نظر وجود دارد و همچنین عدم وجود برنامۀ سالیانه برای مسجد و عدم وجود روح همکاری و تعامل میان نمازگزاران و مسئولین و متولیان مسجد از جمله مواردی است که معمولاً آسیب ایجاد میکند.
بنابراین در حوزه آسیبهای ساختاری میانی دو بحث کلی را میتوان بیان کرد یکی وضعیت ظاهری و امکانات مورد نیاز در مسجد، و دیگری وضعیت چگونگی تعامل و برنامهریزی مسئولان مسجد.
٢-٣.آسیبهای ساختاری کلان
در این حوزه رهیافت آسیبی دو بحث کلی ارائه میشود که عبارت است از : ١) آسیبهای نمایان ٢) آسیبهای پنهان (آسیبهای مدیریتی کلان).
٢-٣-١. آسیبهای نمایان
در این بخش رهیافت آسیبمحور معتقد است که مسئله عدم حضور جوانان بیشتر به آسیبهایی ارتباط پیدا میکند که آنان در جامعه با آن مواجه هستند، این آسیبها از دیدگاه این رهیافت چنین میباشد: «تهاجم فرهنگی»، «نفوذ غرب و ماهوارهها»، «مشکلات، مشکلات فرهنگی است، ماهوارهها»، «الگوهای جوانان تغییر کرده، ماهواره آمده خودش را به مردم شناسانده»، «ماهوارهها، که جوانان پای اینها مینشینند»، «بیحجابی»؛ آن چنان که مشخص است طیف گستردهای از آسیبهای موجود در جامعه به عنوان عوامل تأثیرگذار در مورد عدم حضور جوانان در مسجد از طرف رهیافت آسیب محور مطرح میشود، حال این که واقعاً هر یک از موارد بالا تا چه میزان بر عدم حضور جوانان تأثیر میگذارد البته نیاز به پژوهشی مستقل دارد، اما این که فضای امروزی جامعه ما به واسطه تغییراتی که در سطح جهان انجام گرفته، تغییر کرده است البته مسئله کاملاً مبرهن است، و نیاز به تحلیل و تبیین خاص خود را دارد.
استدلال کانونی در این زمینه این است که وجود آسیبهای مختلف در جامعه جوانان به عنوان گروه مرکزی که این آسیبها بیشترین تأثیر را بر روی آنان میگذارد، موجب میشود که جوانان در دایرهای بسته از این مشکلات قرار گیرند و در این صورت توانایی این را ندارند که به فعالیتهای دیگری مانند حضور در مسجد و یا فعالیتهای مذهبی بپردازند.
به بیان دیگر جوانان نیازهایی دارند که این نیازها البته به صورت غیر واقعی از طریق فحشا، اعتیاد، مصرف مشروبات الکلی، و نگاه کردن و خط گرفتن از ماهوارهها در زمینه فرهنگی، در جای دیگر به جزء مسجد در حال تأمین است در نتیجه مسجد فاقد کارکرد برای این جوانان بوده ودلیلی برای حضور در مسجد نمییابند.
این حوزه از بحث ساختاری مربوط است به این نکته که بعضی از مسائل و مشکلات موجود در جامعه در حال حاضر موجب میشود که جوانان از حضور در مسجد رویگردان شوند، هر چند که این مسائل به ظاهر هیچ ربطی به امر نماز و حضور در مسجد نداشته باشد ولی به اعتقاد رهیافت آسیبی بر روی این امر تأثیر دارد.
مواردی که در این بخش وجود دارد عبارتند از: «وجود بی کاری»، «عدم رعایت قانون»، «مشغلههای کاری جوانان»، «نداشتن زمان یا وقت که فرد به مسجد برود»، «وجود مشغله فکری»، «بعضی از این چیزها مسائل سیاسی است که بر میگردد و تأثیر میگذارد روی مردم»، «جوانان سرگرم خیلی چیزها هستند فرصت ندارند به مسجد بروند و عواملی که باعث سرگرمی جوانان شده است»؛ در کل میتوان چنین ارزیابی کرد که بیکاری، عدم تأمین درست مالی، عدم وجود نگرش درست به بحث فراغت در جامعه، از اهم مسائلی است که در این حوزه مطرح است.
به طور کلی در بحث ساختارهای پنهان میتوان به این نکته توجه کرد که رهیافت آسیب محور معتقد است فقط مسجد و فضای حاکم بر آن نیست که از حضور جوانان در آن میکاهد، بلکه مسائل اجتماعی به انحای مختلف نیز میتواند این مسئله را ایجاد نماید، و نمیتوان به تنهایی وضعیت فعلی مسجد و مساجد را در زمینه حضور و یا عدم حضور جوانان مؤثر بدانیم.
نتیجهگیری:
در طول این نوشتار سعی شده که مسائل مبتلا به مساجد در زمان فعلی بر اساس یک مطالعه کیفی و بررسی شود، برای انجام این امر، مباحث در قالب دو رهیافت کلی تقسیم گردید، که عبارت بود از رهیافت نیازمحور که بر اساس تصور متجددانه و نوین به مسجد و با توجه به تغییرات در جامعه شکل گرفته است، در این رهیافت اساس بحث بر این است که جوانان و یا شرکت کنندگان در مسجد در فضای فعلی جامعه دارای نیازهای تازهای هستند؛ و رهیافت آسیبمحور که بیان میداشت که جامعه در حال حاضر در حوزه مسجد دارای وضعیت آسیبی است، که البته این مسئله از علتهای متفاوتی سرچشمه گرفته است.در این جا نیاز است که دو مسئله به طور اساسی مورد توجه قرار بگیرد:
١- فراغتی دانستن مسجد که موجب میشود مساجد امروزه کمتر کارکرد واقعی خود را که جامعهپذیری دینی است، دنبال کنند و به نوعی این حوزه در مسجد کمتر دیده میشود، ایجاد فکر و اندیشه دینی در مساجد و حرکت به سمت پیشرفت در زمینه معرفت دینی با ابزارهای جدید. امروزه همان حلقه گم شده مساجد ما است.
٢- تعریف فعالیت در مسجد بر اساس نیازهایی است که به شدت امروزه در تلقی رهیافت نیازمحور احساس میگردد، به صورتی که با توجه به جایگاه نهادی امروزی مسجد که آن را میتوان به عنوان یک مرکز برای جامعهپذیری دینی دانست، این که چه برنامههایی نیاز است در حوزه انجام پذیرد از مهمترین نیازهایی است که قابل طرح است.
مسجد اگر بخواهد جایگاه خود را در جامعه حفظ کند میباید به یک فرهنگسرا تبدیل گردد و یا صرفاً محلی برای عبادت صرف باشد، این خود، مسئله نیاز به فعالیت و یا نیاز به تعریف فعالیت را در مساجد پر رنگ میسازد.
امروزه مساجد نیاز به اتاق فکر دارند هر مسجدی که بتواند از افراد زبدهتری در مورد برنامهریزی دینی استفاده کند موفقتر است؛ در یک تحلیل عمیق میتوان این گونه دریافت کرد که امروزه آن مسجدی پیشرفت دارد که دارای نیروهای فکری قویتری باشد. این امر برای مساجد به عنوان یک نیاز مطرح است برنامهریزی در جهت جامعهپذیری دینی این نیاز را بیشتر جلوهگر میسازد.
با توجه به مطالب بالا میتوان نتیجه گرفت که از یک سو نباید فضای مسجد را یک فضای نیازمحورِ مدرن و پاسخگو برای هرگونه نیاز دانست و از سوی دیگر تفکر و تعمق در زمینه چگونگی ارائه یک رویکرد جدید در زمینه جامعهپذیری دینی در مساجد از نیازهای جدی است که باید به آن پرداخت.
نویسنده:حمید میرعباسی
سایت مرکز رسیدگی به امور مساجد
پایان پیام/
نظر شما