خبرگزاری شبستان: «بهاییت همواره در تلاش بوده تا خود را با فضای روز مطابقت دهد؛ زمانی به دلیل به دست آوردن موقعیت، به حکومت های پادشاهی ایران و روسیه دست به دعا می شدند و حاکمان ظالم و مستبد را تایید می کردند اما امروز در تلاش هستند میان برخی از آموزه ها و شعائر و تعالیم و عقایدی که دارند و نظام سیاسی دموکراتیک رابطه و نسبت برقرار کنند که در این موارد نیز دچار تناقض گویی هایی نیز شده اند.» این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام مهدی فاطمی نیا، کارشناس مذاهب اسلامی و پژوهشگر در خصوص تبلیغ، عنصر حیاتی و مهم در فرقه ضاله بهاییت است. گفتگوی ما را با مولف کتاب "دیدار با تاریکی؛ نقد فرقه ضاله بهاییت" می خوانید:
تبلیغ در فرقه ساخته شده بهاییت چه جایگاهی دارد و چگونه از آن در راستای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند؟
بهاییت به طور کلی جریانی است که در دوره قاجاریه در ایران شکل گرفت و ریشه آن را در شیخیه و صوفیه می توان جست. سران بهایی با تظاهر به اسلام و با تمسک به برخی از آیات توانستند به گونه ای در شرایط آن زمان از کم سوادی و جهلی که اکثریت مردم دچار آن بودند، سوء استفاده کرده و آنها را فریب دهند.
اما با تغییر شرایط زندگی و بالا رفتن سطح اطلاعات مردم و درگیری آنها با ابزارها و رسانه های روز، شرایطی به وجود آمد که مردم این فرقه ضاله را بهتر شناختند. در گذشته به دلیل آن که کتاب های بهاییت تنها در اختیار عده ای خاص بود، کمتر افرادی از غلط ها و اشتباهات محتوایی و ویرایشی آنها باخبر بودند و این امر موجب می شد هر کسی نتواند کتاب های آن ها را در بوته نقد قرار دهد چرا که به راحتی در دست هر کسی قرار نمی گرفت اما به دلیل تغییر شرایط و در دسترس بودن ابزارهای اطلاع رسانی و در معرض نقد قرار گرفتن، لذا آنها مجبور شدند تا شیوه های تبلیغی خود را به گونه ای دیگر تغییر دهند.
در واقع تبلیغ مهم ترین مساله در بهاییت است که تلاش می کند آن را به روزرسانی کند. در حقیقت بهاییت تشکیلاتی است که ساخته و پرداخته عده ای مزدور با همکاری استعمار و دشمنان اسلام است که در زمان قاجاریه تاسیس شد و با حمایت مادی و معنوی استعمار به حیات خود ادامه داد. لذا این فرقه مجعول همیشه گسترش تبلیغاتی داشته و گرچه گستره جمعیتی آنها کم است اما از تبلیغات خود کم نمی گذارند. از آنجایی که مقر اصلی آنها در محلی به نام بیت العدل در حیفاء واقع در سرزمین اشغالی است، این امر موجب شده آنها اهداف خود را همسو با اهداف دشمنان اسلام قرار دهند.
لذا اولویت این افراد در تبلیغات است و آنها در صدد هستند خود را به عنوان صاحبان یک دین رسمی معرفی کنند. بنابراین، دغدغه اصلی بهاییت به رسمیت شناخته شدن آنها به عنوان یک دین است نه اینکه مردم بهاییت را تشکیلاتی ساخته و پرداخته دست دشمن بدانند.
مهم ترین هدف بهاییت از این اقدام به تبلیغ و گسترش دین جعلی خود چیست؟ در حقیقت آن چشم انداز نهایی که در نظر دارند و برای آن تلاش می کنند کدام است؟
می توان گفت اگر توجه تبلیغات بهاییت را به سمت ایران جهت دهیم، مهم ترین هدف آنها مقابله با جمهوری اسلامی ایران است از این جهت میلیون ها دلار، هزینه تبلیغات آنها می شود تا از طریق ماهواره، فیلم، اینترنت و به طور کلی رسانه اهداف خود را دنبال کنند.
این فرقه جعلی نقشه های مختلفی دارند در این راستا مهم ترین طرح در این سال های اخیر، طرح روحی است که نقشه های چند ساله دارد. این طرح ابتدا در کلمبیا به مدت چند سال به صورت آزمایشی پیاده شد و پس از آن از سوی بیت العدل به تمام محافل بهایی ابلاغ شد و موسسه های آموزشی را با هدف زمینه سازی برای افزایش تعداد بهاییان به ویژه در ایران تاسیس کردند.
بهاییت همواره در تلاش بوده تا خود را با فضای روز مطابقت دهد؛ زمانی به دلیل به دست آوردن موقعیت، به حکومت های پادشاهی ایران و روسیه دست به دعا می شدند و حاکمان ظالم و مستبد را تایید می کردند اما امروز در تلاش هستند میان برخی از آموزه ها و شعائر و تعالیم و عقایدی که دارند و نظام سیاسی دموکراتیک رابطه و نسبت برقرار کنند که در این موارد نیز دچار تناقض گویی هایی نیز شده اند.
چطور؟ در واقع این تناقض گویی که اشاره کردید در کجاها بیشتر نمود دارد؟
ببینید، مثلا بهاییت تا دیروز هر گونه دخالت در سیاست را حرام می دانست و این از دستورات بهاء الله و عبدالبهاء (عباس افندی) است که به شدت (البته به ظاهر) از این امر نهی می کردند اما امروز همسو با استکبار جهانی و سیاست ظالمانه آنها به ویژه علیه ایران، شعار دموکراسی سر می دهند که از این طریق قصد دارند خود را با مسائل روز دنیا تطبیق و وفق دهند.
چرا این افراد تلاش می کنند در قالب دین اهداف خود را دنبال کنند؟
ببینید، همیشه به نام دین می توان در میان مردم نفوذ بیشتری داشت به خصوص مردم معتقد؛ بیشتر مردم از طریق دین و عقاید دینی سمت و سو پیدا می کنند لذا برای بهاییت این گزینه مناسبی بود تا به سوی اهدافی که برای آنها تبیین شده بود، گام بردارند.
اما آیا به نظر نمی رسد که امروز با پیدایش مکاتب و فرقه های جدید – البته ضاله و جعلی- بهاییت به نوعی دچار پوسیدگی و کهنگی شده باشد و آنچنان که باید طرفدار نداشته باشد؟ آیا این امر موجب نمی شود اینها در واقع کنار بکشند و بدانند که دیگر حنای آنها رنگی ندارد؟
هدف اصلی بهاییت مقابله با اسلام است و شکی در این نیست کسانی که از آنها حمایت می کنند از جهت دشمنی با اسلام است. در حقیقت مشکل اصلی صهیونیست اسلام است به ویژه اسلامی که در ایران وجود دارد و با آن اسلامی که امام و رهبری معظم تبلیغ می کنند که در تضاد با اهداف ظالمانه دشمنان اسلام بوده و ظلم ستیز است. در این راستا مهم ترین کار دشمن این است که از جهل مردم سوء استفاده کرده و فرقه ها و مکاتبی را با رنگ و لعاب دینی بسازد. لذا اگر چه حرف های بهاییت کهنه است اما در تلاش است که آن دستورها و کتاب های متناقض و پر از اغلاط خود را در اختیار مردم قرار ندهد و به جای آن مطالب خود را بروز ارائه دهند؛ مثلا بحث تساوی حقوق زن و مرد که در واقع خاستگاه آن جهان غرب است، این را پررنگ می کنند و اینها به دلیل آن که همسو با غرب هستند تلاش دارند خود را از کهنگی بیرون آورند. بنابراین بهاییت بحث های کهنه و منسوخ شده خود را با رنگ و لعاب مباحث جدید به خورد مردم می دهد.
پایان پیام/
نظر شما