خبرگزاری شبستان: "دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان کوتاهی کرده اند به خصوص غربی ها کمتر از ایده های اقتصادی مبتنی بر دین استفاده کرده اند و ای کاش با نگاهی بی طرفانه هم به گذاره های نظام سرمایه داری توجه می کردند و هم به قرآن؛ در سایه این توجه قطعا اتفاقات بهتر برای بشر می افتاد و شاید شاهد آسیب های کمتری بودیم." این جملات گوشه ای از سخنان سیدمحمد حسینی، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دکترای علم اقتصاد است که با ما در خصوص اهمیت تحول در علم اقتصاد در میان گذاشته است؛ مشروح گفتگوی ما با مولف کتاب های "راه های شرعی سپرده گذاری در بانک ها" و "اقتصاد پولی و اقتصاد اسلامی" و این استاد دانشگاه از نظرتان می گذرد:
آیا علم اقتصاد امروز که اصالت و ریشه خود را از ایده ها و نظریات اندیشمندان غرب که دیدگاه مادی و پوزیتویسمی به انسان و مسائل بشری دارند، گرفته است، توانسته توفیقی در رفع مشکلات اقتصادی جامعه امروز ما مسلمانان حاصل کند یا خلاف این امر را باور دارید؟
به طور کلی باید گفت علم اقتصادی که امروز در دانشگاه های ما تدریس می شود و از غرب گرفته شده است، نتوانسته پاسخگوی درست و صحیحی برای نیازهای بشر باشد بلکه تا حدی آنها را تامین کرده اما مشکلاتی را هم به وجود آورده است.
مثلا چه مشکلاتی؟
ببینید بحران زیست محیطی که امروز بشر به آن دچار شده است، حاصل پیاده کردن الگوهایی است که بر اساس نظریات رشد اقتصادی غربی شکل گرفته. به طور مثال نظریه رشد اقتصادی که غرب بر آن تاکید دارد، طی دو یا سه قرن اخیر توسط نظام سرمایه داری دنبال می شود و این موجب شده مثلا بحران زیست محیطی به وجود آید چرا که تاکید بر رشد اقتصادی بیش از حد بدون توجه به آسیب هایی که در این الگو قرار گرفته، دارد. شاید اگر دانشمندان اقتصادی نگاه جامع تری به مسائل در این زمینه، داشتند، و همزمان به متون دینی نیز توجهی می کردند، الگوهایی که ارائه می شد، تا این اندازه برای بشریت آسیب زا نبود. بنابراین به نظر می رسد باید در الگوهای مطرح شده اقتصادی بازنگری داشته باشیم.
این بازنگری چگونه باید انجام شود؟ آیا باید دانش موجود به کناری گذاشته شده و فراموش شود و به اصطلاح از صفر شروع کرد؟
خیر؛ ببینید در این بازنگری تنها توجه به متون دینی یا توجه صرف به اندیشه های بشری کافی نیست بلکه باید گذاره های دینی (البته منظور از دین اینجا تنها اسلام نیست بلکه ادیان الهی و آسمانی دیگر را نیز شامل می شود) همراه با دستاوردهای بشری را کنار یکدیگر گذاشت و طبق یک رویکرد آموزشی و پژوهشی به نتیجه مطلوب رسید.
البته به نظر می رسد در این راستا دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان کوتاهی کرده اند به خصوص غربی ها کمتر از ایده های مبتنی بر دین استفاده کرده اند و ای کاش با نگاهی بی طرفانه هم به گذاره های نظام سرمایه داری توجه می کردند و هم به قرآن؛ در سایه این توجه قطعا اتفاقات بهتر برای بشر می افتاد و شاید شاهد آسیب های کمتری بودیم.
این آسیب هایی که اشاره می کنید، چه مواردی است به چند نمونه و مصداق اشاره بفرمایید.
مثلا یکی از این مشکلات بحران زیست محیطی است که اشاره شده یا فاصله طبقاتی که در غرب به وجود آمده؛ حتی اگر بگوییم تنها 10 درصد جمعیت کشوری غربی دچار فقر مطلق هستند، این آمار کمی نیست یعنی به طور مثال اگر جمعیت کشوری 200 میلیون نفر باشد، 20 میلیون نفر روز خود را با بحران های جدی شب می کنند و شب خود را روز.
آنچه که از برآیند صحبت های شما به دست آمد این است که ما باید به دانش متعالی تری دست پیدا کنیم که این مشکلات و معضلات را نداشته باشد یا حداقل کمتر داشته باشد؛ این دانشی که مطلوب بشریت خواهد بود، چه ویژگی هایی دارد و در واقع ماهیت آن چیست؟
به نظر می رسد بهتر است نام آن را معرفت بگذاریم تا علم و دانش؛ چرا که در سایه آن معرفت بیشتر کسب می شود تا علم و دانش. اما ویژگی های این معرفت به دانشمندان آن باز می گردد. در این راستا دانشمندان و اندیشمندان باید در مطالعات خود تجدید نظر کنند و بی طرف باشند. یعنی دیدگاه منفی افراطی نسبت به دانش بشری یا از آن سو به متون دینی نداشته باشند چرا که این نوع نگاه، بشر را به سرانجام خوب و مناسبی نمی رساند. گاه متاسفانه دیده می شود برخی مسلمانان دیدگاه بد و نامطلوبی نسبت به دانش غربی دارند یا از آن سو، غربی ها دیدگاه نامناسبی به متون دینی دارند که این امر باید اصلاح شود. لذا دانشمند نباید نگاه افراطی یا تفریطی در این خصوص داشته باشد. ضمن آنکه ما در دنیا زندگی می کنیم و دنیا به خودی خود، دار مشکلات است، بنابراین، نمی توان ادعا کرد که می توان صد در صد به سمت سود رفت و از ضرر جلوگیری کرد بلکه می توان با توجه به مسائل یاد شده، آسیب کمتری را متحمل شد و ما نیز به بلاهای دنیا نیفزاییم. لذا نگاه جهت گیرانه به دانش و گذاره های بشری و دینی، مشکلاتی را برای بشر ایجاد کرده که این نگاه جانب دارانه باید به کنار گذاشته شود تا بتوان الگوی مناسبی طراحی کرد.
قطعا در راستای دستیابی به این الگو، چالش ها و موانعی سد راه می شود که از میان برداشتن آنها روند تحول علم اقتصاد را با سهولت و سرعت همراه خواهد کرد، به نظر شما اصلی ترین این موانع چه مسائلی است؟
عدم دغدغه مسئولان شاید مهم ترین مشکلی است که در این راستا به چشم می خورد، یعنی برخی مدیران از رده بالا تا پایین، دغدغه جدی برای تحول علم اقتصاد ندارند و زمانی که صحبت از اقتصاد می شود، تنها به مشکلات ناشی از تورم و رکود توجه می شود؛ البته هر چند باید به این مسائل نیز اهمیت بسیاری داد اما همراه با آن باید نگاه بلندمدت نیز داشت. ما مسلمان هستیم و باید از الگوی درستی استفاده کنیم. مطالعه الگوی های بشری و دینی، بودجه می خواهد اما اگر بودجه ای به این امر اختصاص یابد، یا خوب مدیریت نمی شود یا تخصیص می خورد یا صرف همایش هایی می شود که این همایش ها باید در خدمت علم پردازی باشند اما گاه می بینیم این گونه نیست.
لذا ما دغدغه جدی نداریم حتی یکسری موقوفات صرف امور روزمره می شود حال اینکه به نظر می رسد، بخشی از درآمد موقوفات باید صرف مطالعات بنیادین شود. در حقیقت باید دید سازمان اوقاف تا چه حد برای دانش بشری هزینه می کند. امروز می بینیم اگر نظام سرمایه داری دچار بحران می شود اما به اصطلاح تکان نمی خورد چرا که پیش بینی های لازم برای این نظام شده و نگاه بلندمدت برای آن ترسیم شده است. گاه مسوولان از پژوهشگران درخواست تحقیق دارند اما به کمیت آن توجه می کنند نه کیفیت و معیار سنجش آن را به تعداد صفحات منوط می کنند نه اینکه این تحقیق چه فایده ای خواهد داشت. اینجاست که پژوهشگران ما رنج می کشند و هیچ فردی از آنها نمی پرسد در طی این چند سال تحقیق به چه ایده اولیه ای رسیده ای، بلکه تنها به تعداد صفحاتی توجه می شود که قرار است در قفسه کتابخانه ها قرار گیرد. این مساله بحران جدی است که در راستای تحول علوم در کشورهای جهان سوم مطرح می شود و این گونه نگاه ها به سرانجامی نخواهد رسید.
پایان پیام/
نظر شما