خبرگزاری شبستان در گفتگویی با حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، عضو موسسه بهداشت معنوی تلاش کرده ایم به گوشه ای از درس های مهم و ناگفته عاشورایی بپردازیم؛ گفتگوی ما را با این پژوهشگر حوزه عرفان های نوظهور می خوانید:
قطعا فاجعه کربلا اسرار و زوایایی پنهانی بسیاری هنوز در خود دارد که می توان با توجه کردن به آن از بسیاری انحرافات در امان ماند؛ به یک نمونه از عبرت های آن که می توان در زندگی مورد توجه قرار داد اشاره بفرمایید.
در مورد عاشورا فضای زیادی برای نکته سنجی وجود دارد و در مورد نقش های مختلفی که در عاشورا وجود داشت و به این واقعه شکل داد، می شود بحث کرد. امام حسین (ع) و اصحاب ایشان هر یک موقعیتی داشتند و می توانند آموزنده باشند و همین طور درباره سپاه مقابل.
اما یکی از نکات مهم که شاید کمتر توجه شده نقش عوام در واقعه عاشورا است. هر چند در مورد نقش خواص که تاثیرگذار و مهم است صحبت هایی بسیاری تا کنون شده و رهبری در این زمینه سرخط دادند و محققان نیز دست به پژوهش هایی نیز زدند اما نقش عوام هم در حوادث بسی تاثیرگذار و جدی و تعیین کننده است.
در واقعه عاشورا هزاران نفر با هر انگیزه ای اعم از ترس، تهدید، طمع مال و مقام پا در رکاب سپاه ابن سعد گذاشتند و مقابل امام (ع) ایستادند و اینها عوام مردم بودند. در واقع اگر عوام مردم نبودند این واقعه هیچ وقت اتفاق نمی افتد و سرداران سپاه تنها می ماندند و نمی توانستند کاری از پیش برند. لذا این توده مردم بودند که جبهه نفاق و حتی کفر را آفریدند. بنابراین درست نیست بگوییم ما یک نفر هستیم، ما اهمیت و موقعیت و تاثیری نداریم تا فلان قدم را برداریم بلکه تریبون و رسانه و قدرت به دست خواص است و آنها می تواندند کار را پیش ببرند هر چند این نقش قابل انکار نیست و صد البته درست است اما مردم و توده های عوام جامعه نیز بسیار مهم هستند و اگر اینها نباشد به ظاهر امام حسین (ع) شکست می خورند و بر عکس لشکر عمر سعد پیروز می شود و آن فاجعه به بار می آید. بنابراین مردم و عوام می توانند در شکل گیری یا جلوگیری از فاجعه ای تاثیر مهمی داشته باشند.
چطور این مبحث در خصوص لشکر عمر سعد مصداق پیدا می کند؟
ببینید اگر به طور مثال پانصد نفر از لشکر چندین هزار نفره عمر سعد به اعتراض از سپاه خارج می شدند، برداشت من این است هزاران نفر دیگر هم به دنبال آنها خارج می شدند. همان طور که در تاریخ مشاهده می کنیم افراد متعددی بودند که به طور پنهانی از لشکر دشمن فرار می کردند اما این امر تاثیری نداشت. بنابراین اگر 500 تن از باغداران و چوپانان و دست فروشان و ... که در لشکر عمر سعد بودند با هم تکبیر می گفتند و از سپاه او خارج شده و حتی به سپاه امام (ع) نیز وارد نمی شدند اما اعتراض می کردند که چرا باید در مقابل فرزند رسول خدا(ص) بایستیم و این اعتراض را آشکار می کردند، همین امر موجب ریزش سپاه عمر سعد و به بار ننشستن آن فجایع می شود.
بنابراین نقش عموم مردم را نباید کمتر از خواص دید. عوام اگر به موقع بیدار شوند و حرکت کنند و اثر بگذارند حتی اگر چند قدم هم جلو به خطا تا پای رویارویی با امام پیش رفته و از نقطه ای بازگردند، می توانند نقش بازدارنده ای داشته باشند؛ این نکته قابل تامل است.
مهمترین علتی که می توان برای انجام این حرکت به موقع از سوی توده مردم در لشکر عمر سعد برشمرد، چه می تواند باشد؟
ببینید، عموم مردم آنها که قدرت ویژه ای ندارند معمولا خود را دست کم گرفته و کوچک و حقیر می شمرند؛ این بزرگترین آفتی است که می تواند به نقش آفرینی توده های مردم آسیب وارد کند و اگر عافیت طلبی و رفاه طلبی را مهم ترین آفت خواص بدانیم، عدم اعتماد به نفس و توکل نداشتن به خدا و کوچک شمردن خود را نیز می توان بزرگترین آفت عوام دانست. اگر همان افرادی که به صورت تک تک و جداگانه از سپاه عمر سعد خارج می شدند، حتی یک نفر آنها سر و صدا و اعتراض می کرد، قطعا حرکت او ولوله ای در سپاه می انداخت و می توانست خروج دسته جمعی افرادی را به دنبال داشته باشد. اما این اقدام تنها فراری از روی ترس بود که نمی توانست تاثیری هم داشته باشد. بنابراین نباید به دلیل ترس و عدم اعتماد بگوییم قدرت دست دانه درشت هاست و ما نمی توانیم کاری پیش ببریم؛ گاه حرکت یک نفر اثرات فراوانی به بار می نشاند.
این عبرت را چطور می توان در عصر حاضر به کار بست؟
زمانی که حضرت امام خمینی (ره) می خواستند حرکت خود را با چند نفر آغاز کنند، شاید حتی از سوی برخی اطرافیان متهم به شکست می شدند یا قیام ایشان را بی فایده می دانستند اما دیدیم که با حضور توده های مردم حرکت امام (ره) قوام یافت و انقلاب به وقوع پیوست. پس از آن نیز شاهد اتفاقاتی بودیم که اگر عوام پای در میدان نمی گذاشتند این انقلاب از هم می پاشید. مانند حرکتی که در فتنه سال 88 اتفاق افتاد و آن بی حرمتی هایی که در روز عاشورا شد و مردم در پاسخ به آن در 9 دی به صحنه آمدند و به بحران خاتمه دادند و چه بسا اگر این کار به دست مردم به سرانجام نمی رسید، شاهد فجایع بسیاری بودیم. همان طور که مشاهده می کنیم برخی خواص با آن همه قدرت و تاثیر، پای را عقب کشیده و وظیفه خود را تشخیص نداده و نه تنها به موقع کاری نکردند بلکه پس از حل بحران و مسائل نیز کاری نکردند. بنابراین توده مردم نقش کلیدی دارند و اگر چه دچار مسائل زندگی و روزمرگی هستند اما آنجا که باید حضور یافتند و مساله را به نفع جبهه حق و به ضرر جبهه باطل رقم زدند.
پایان پیام/
نظر شما