عاشورای حسینی در ضیابر قدمت چندصد ساله دارد

خبرگزاری شبستان: با شروع شدن ماه محرم، مردمان ضیابر در تب و تاب اماده سازی فضای شهر برای برپایی عاشورای حسینی که چندصد سال قدمت دارد، هستند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از صومعه‌سرا، ضیابر منطقه‌ای در غرب استان گیلان است که به عنوان مرکز شهر تاریخی گسکرات در شمال ایران اسلامی به گونه‌ای منحصر به فرد در ظهر عاشورای حسینی خودنمایی می‌کند.

 

مراسم صبح عزا، هیئت هل من ناصر ینصرنی و تعزیه ظهر عاشورا از نادر برنامه‌هایی است که در استان گیلان انجام می‌شود در صورتی که این برنامه‌ها بیش از چندصد سال در ضیابر قدمت دارد.

 

با شروع شدن ماه محرم، مردمان ضیابر در تب و تاب آماده سازی فضای شهر برای برپایی عاشورای حسینی دیگر هستند.

 

سه روز مانده به عاشورا در ضیابر

سه روز مانده به عاشورا در ضیابر هیاهویی برپاست. همه مردم از زن و مرد، کوچک و بزرگ در تلاش هستند که نقشی هر چند کوچک در برپایی عاشورا داشته باشند. عده‌ای از مردان در کنار رودخانه مرغک ضیابر جنب مسجد صاحب الزمان(عج) آماده برپایی خیمه‌هایی هستند که در ظهر عاشورا آن را در تعزیه به آتش می کشند.

 

چند کودک را می‌بینیم که دور خیمه‌ها می‌چرخند و نقش خود را برای ظهر عاشورا تمرین می‌کنند.

 

دو روز مانده به عاشورا، ضیابر کاملا آکنده از جمعیت می‌شود. همه کسانی که مشتاق عاشورای ضیابرند، از هر شهری خود را به این دهستان می‌رسانند تا بتوانند حضور پررنگی داشته باشند.

 

خانه‌ها همه شلوغ است و فرزندان دور هم جمع می‌شوند و تدارک غذای ظهر عاشورا را با یکدیگر می‌بینند.در روز عاشورا در اکثر منازل به روی مهمانان باز است.

 

صبح عزا در ضیابر

برنامه معنوی صبح عزا یکی از باشکوهترین برنامه‌های این دهستان است که مردمان زیادی از جای جای کشور عزیزمان در آن شرکت می‌کنند. در شب عاشورا خانه‌هایی که غذای نذری می‌پزند تا صبح بیدارند و تدارک غذای نذری روز عاشورا را می‌بینند.

 

ساعت 12 شب به بعد دسته‌ هیئت عزاداران از بقعه سید محمدجان به سمت گلزار شهدای ضیابر حرکت می کند.این دسته یکی از بزرگترین دسته‌جات در ضیابر است که جمعیت زیادی در آن شرکت می‌کنند و همگی سینه زنان تا گلزار شهدا را می‌پیمایند.

 

بعد از اتمام دسته که قبل از اذان صبح است مردم به چند گروه تقسیم می‌شوند و هر کدام از این گروه‌ها با تعداد زیادی از جمعیت زن و مردم و کوچک و بزرگ و با یک مداح به یک سمت از ضیابر می‌روند.

 

مراسم صبح عزا هرساله در ضیابر برگزار می‌شود ودسته اي از مردان و زنان کوچه به کوچه و خانه به خانه مي گردند و با سوز و ناله مي خوانند «بگرييد اي عزاداران، بُود صبح عزاداري» و صاحب خانه با شیر و خرما از مهمانان پذیرایی می‌کند.

 

در واقع اين نماد مردمي است که در روز عاشورا در کوفه بودند و نمي توانستند به حسين (ع) و يارانش ملحق شوند.

 

فرارسیدن ظهر عاشورا

روز عاشورا فرا رسید، ضیابر مملو از جمعیت است طوری که راه رفتن در خیابان‌ها به سختی صورت می‌گیرد. دسته‌جات از روستاهای اطراف و شهرهای مختلف گیلان یک به یک در حال حرکت به سمت گلزار شهدا یا بقعه سیدمحمدجان هستند.

پیش از آغاز حرکت کاروان عاشورایی، چندتن از سپاهیان قرمزپوش ابن زیاد در میان خیابان‌ها و کوچه‌ها در بین مردم با اسب حرکت می‌کنند و در صورتی که ابن زیاد در جلوی انها پیشرو است، یکی از سربازان با صدای بلند فریاد می‌زند ای مردم کوفه راه را باز کنید که امیر ابن زیاد وارد می‌شود.

 

هنگامه اذان ظهر به گوش می‌رسد و همزمان با آن نماز جماعت در گلزار شهدا به پا می‌شود و تعزیه خوانان شروع به اقامه نماز می‌کنند.

 

بعد از اتمام نماز، جمعیت انبوهی در جلوی کاروان عاشورایی در حرکت است که با صدای"هل من ناصر ینصرنی"  از گلزار شهدا تا منزل مرحوم رضوی در حرکت هستند.

 

پشت سر هیئت "هل من ناصر ینصرنی"، حرکت سیدالشهدا از مدینه به مکه و کربلا آغاز و حرکت اسرا از کربلا تا شام توسط هیئت ذوالجناح نمایش داده می‌شود. در پشت سر اسرا، کجاوه‌های زیبایی بر دوش مردم  در حرکتند که کودکان نشسته در ان با اه و ناله با دسته‌ای از کاه بر سر خود می‌زنند و بلند می‌گویند:« بابا یا حسین، آقا یا حسین».

 

هر يک از خيمه ها رنگ متفاوتي دارد و به شکل زيبايي تزئين شده و در واقع نشان دهنده اين است که امام حسين (علیه السلام) براي جنگ راهي کربلانبوده است.

 

در ادامه کاروان تابوتی از تن بی‌سر امام حسین(علیه السلام) که علی اصغر در دستش است و شیری بر بالای سرش ایستاده دیده می‌شود که می‌گویند این شیر در روز عاشورا در واقعه کربلا، از تن بی سر امام حسین(ع) حفاظت می‌کرد.

 

بر روی تابوت امام حسین(علیه السلام) کودکی را می‌بینیم که در حال اذان گفتن است و این نشان از مهم بودن فریضه نماز است که امام حسین(علیه السلام) در ظهر عاشورا نماز جماعت را برپا کرد.

 

تابوت‌های حضرت علی اکبر(علیه السلام) و ابوالفضل العباس که کبوتری بر روی آنها نشسته بر روی دوش مردم در حال حرکت است.

 

همچنان که کاروان در حرکت است، تعزیه اجرا می‌شود و سپاهیان یزید با لباس قرمز و صورت خونین بر اسرا یورش می‌برند.

 

سرهایی به روی نیزه دیده می‌شود که نمادی از سرهای بریده واقعه کربلا است، لازم به ذکر است قدمت این سرها به صدسال پیش می‌رسد که بر اثر گشت زمان به سرقت رفت و اکنون اندکی از آن سرها برجای مانده است.

 

در این میان دو فرنگی که لباسي رومي به تن دارند و چتري بر بالاي سر در ميان کاروان ديده مي‎شوند که از ديدن بارش خون در عصر عاشورا متعجب شده اند و در طول راه مي گويند: وزيرا از آسمان چه مي‌بارد؟ اميرا از آسمان خون مي‌بارد، اين خون از بهر چه مي‍‎بارد؟ از بهر غم مي‎بارد...

 

در ادامه حضرت علی اکبر با شمشیری بر فرق سر که این شمشیر طوری طراحی شده با تکان دادن سر از آن خون می‌چکد در حال جنگیدن با سپاهیان یزید است.

 

حضرت عباس با تیری به چشم و بدون دو دست و مشکی بر پشت با لگد و حرکات تن به مبارزه با یزیدیان می‌پردازد.

 

حضرت رقیه و سکینه در کنار اسب ذوالجناح با آه و ناله تعزیه خوانی می‌کنند و از غم دوری پدر می‌نالند.

 

دو طفلان مسلم پابرهنه و با لباس‌های پاره در آخر کاروان در حرکتند که توسط حارث مورد عتاب قرار می‌گیرند و در بين راه نان و آب آنها توسط حارث ربوده شده و کوزه آبشان به زمين افکنده مي شود.کاروان وقتی به خیمه‌ها می‌رسد، یزیدیان آنجا را به آتش می‌کشند و پس از آن به سمت خانه مرحوم رضوی که تعزیه در انجا اجرا می‌شود حرکت می‌کنند.

 

بعد از اتمام تعزیه یزیدیان در یک جا جمع می‌شوند و ماجرا را برای یزید تعریف می‌کنند، و یزید به سپاهیانش هدیه می‌دهد.

 

شام غریبان در ضیابر

شام غریبان ضیابر هم با دیگر شهرهای استان گیلان کاملا متفاوت برگزار میشود. مردم در شام غریبان از جلوی مسجد آیت‌الله ضیابری با داشتن دسته کاهی به دست، بر سر خود می زنند و می‌خوانند "اي شيعيان امشب شام غريبان است، نعش حسين امشب اندر بيابان است".

وقتی به بقعه آقا سیدمحمد جان رسیدند، چند تن از مداحان این دهستان شروع به نوحه خوانی می‌کنند و مردم در عزای امام حسین(علیه السلام) به آه و ناله می‌پردازند.

 

فراخواندن مردم با صدای " ما به دفن شهدا امده‌ایم...."

با پایان روز عاشورا و عزاداری‌ها به مدت دو شب در منزل مرحوم رضوی ضیابری تعزیه برپا می‌شود. از موقع اذان مغرب جوانان با صدا در آوردن طبل و سنج در خیابان‌های شهر مردم را برای حضور در مراسم تعزیه خوانی دعوت می‌کنند و پنج جوان هم با پای برهنه و سر و صورت کاملا پوشیده کوچه به کوچه و خیابان به خیابان می‌دوند و می‌خوانند ما به دفن شهدا امده‌ایم... تا مردم با شنیدن صدای انان آماده رفتن به تعزیه شوند.

 

جمعیت کثیری هر ساله برای تماشای این تعزیه در خانه مرحوم رضوی دور هم جمع می‌شوند تا این نمایش را از نزدیک ببینند.

 

تعزیه در شب اول، مربوط به بجدال و جمال  که انگشتر و کمربند امام حسین(علیه السلام) را به سرقت می‌برند به نمایش گذاشته می‌شود و در ادامه جوانانی که سر و صورت خود را پوشانده بودند با بیل و حصیر وارد صحنه می‌شوند و با خواندن ما به دفن شهدا آمده‌ایم تعزیه جمع‌اوری  پيکر شهدا و دفن آن توسط امام سجاد (علیه السلام) و قوم بني اسد را براي حاضران اجرا مي کنند.

 

در شب دوم، تعزیه حضرت رقیه، همسر یزید و سخنرانی حضرت زینب(سلام الله) در کاخ یزید برگزار می‌شود.

 

مراسم با شور و حالی وصف‌ناپذیر به پایان می‌رسد و اهالی ضیابر و مهمانان حاضر در مجالس انتظار تاسوعا و عاشورای دیگر را می‌کشند.

پایان پیام/

کد خبر 414051

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha