خبرگزاری شبستان: فضای محرم و قیام حضرت اباعبدالله الحسین ناخودآگاه اذهان همه ما را با مفهومی به نام امر به معروف و نهی از منکر آشنا می کند، یعنی همان اصل مهمی که در تبیین فلسفه قیام سیدالشهدا (ع) خود را متبلور می سازد. اما از طرف دیگر باید گفت در سال های اخیر، غبارهای انحرافی و تحریفی بر برخی از مفاهیم و کارکردهای دینی از جمله امر به معروف و نهی از منکر نشسته و ذهنیت لایه هایی از جامعه را نسبت به این مفاهیم زاویه دار ساخته است.
سرویس "قرآن و معارف" قصد دارد واکاوی عمیق تر این موضوع را در سلسله گفتگوهایی با کارشناسان به بحث بگذارد تا ان شاء الله زمینه صیقل خوردن این بحث و نزدیک شدن به مفهوم حقیقی این اصل مهم دینی فراهم آید.
بخش سوم گفتگوی شبستان با آیت الله روح الله قرهی، پژوهشگر دینی و رییس حوزه علمیه امام مهدی (عج) به تبیین و واکاوی و تصحیح ذهنیت ها درباره اصل امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دارد. پیامبر عظیم الشأن ما فرمودند: "إِذَا أَعْظَمَتْ أُمَّتِي الدُّنْيَا نُزِعَتْ مِنْهَا هَيْبَةُ الإِسْلامِ ، وَإِذَا تَرَكْتِ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ حُرِمَتْ بَرَكَةَ الْوَحْيِ / هر وقت دنیا در چشم و نظر امت من بزرگ باشد شکوه و هیبت اسلام از آن ها گرفته می شود و هر زمان که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود از برکت وحی محروم می شوند." این بیان نورانی پیامبر بزرگوار اسلام، بسیار عبرت انگیز و آموزنده است. این نگرانی پیامبر نگرانی برای همه اعصار مسلمانان است که نکند با اصل قرار دادن موهبت های دنیایی آن قدر به امور فرعی دل مشغول کنند که هیبت اسلام مخدوش شود. همچنان که امروز اگر ما در برابر زیاده خواهی های غرب که برخی گمان می کنند شکوه و جلالی دارد کم بیاوریم در واقع هیبت دین را از بین برده ایم و زمینه تسلط آن ها را بر خودمان هموارتر کرده ایم.
- یک وقتی کسی معروفی را در درون خود پدیدار نکرده و دیگران را به آن معروف دعوت می کند. معلوم است که این جا چیزی می لنگد. فرض کنید کسی که منصف نیست دیگران را به انصاف دعوت می کند. یا کسی که عادل نیست دیگران را به عدل، کسی که محب نیست دیگران را به محبت دعوت می کند، این نشانه تعادل نیست و آن دعوت هم سرانجامی نخواهد یافت. من آن داستان زیبای پیامبر را شنیده ام که در ادبیات ما معروف شده است به این که "رطب خورده کی منع رطب کند" و همه ما این داستان را شنیده ایم روزی که پیامبر رطب خورده بودند آن پسر کوچک را که زیاد رطب می خورده منع به رطب خوری نکردند. این رخدادها و مشی بزرگان ما نشان می دهد که مسأله در امر به معروف تا چه اندازه حساس است.
دقیقا همین طور است. شرط اول آن است که آن فرد متخلق به آن خصلتی باشد که دیگران را به آن دعوت می کند. به این معنا که اول در درخت وجود خود به آن میوه و ثمر عملی رسیده باشد و بعد که آن درخت آن میوه عملی را داد از آن میوه ها و ثمرات به دیگران هم بدهد.
یک وقتی محضر مبارک آیت الله مولوی قندهاری بودیم. یک آقایی به ایشان مراجعه کرده بودند که فوق لیسانس عرفان داشتند و می خواستند از آیت الله مشورت بگیرند که دکترای عرفان بخوانند یا نه. وقتی قضیه به این جا رسید آقا ناگهان شروع کردند به خندیدن، طوری که شانه هایشان تکان می خورد. بعد آقا فرمودند شما اگر دکترای عرفان بگیرید عارف کامل می شوید؟ فرمودند آقاجان! این ها الفاظ است. شناخت خدا ورای این الفاظ است. این که کسی علم اخلاق بداند با کسی که آن اخلاق را در درون خود متجلی کرده باشد فرق می کند. اخلاق این است که دو خلق الهی در وجودش باشد که همان امر به معروف و نهی از منکر است. یعنی اخلاق این است که هر انسانی در درون خود همواره خود را به نیکی ها دعوت کند و از بدی ها و پستی ها و پلشتی ها دور نگه دارد.
- گاهی شبهه هایی درباره امر به معروف و نهی از منکر مطرح می شود. شاید مهم ترین آن ها هم این است که امر به معروف و نهی از منکر با سبک زندگی امروز ما سازگار نیست. فی المثل امروز نهادهای حاکمیتی و قوای انتظامی تشکیل شده اند و قانون و دادگاه و دادگستری و کلانتری وجود دارد و اگر هر کس بخواهد تشخیص خود را معیار امر به معروف و نهی از منکر قرار دهد شاید به نوعی تداخل و موازی کاری در فعالیت های دستگاه های حاکمیتی پیش آید. دیگاه تان در این باره چیست؟
پیامبر عظیم الشأن ما فرمودند: "إِذَا أَعْظَمَتْ أُمَّتِي الدُّنْيَا نُزِعَتْ مِنْهَا هَيْبَةُ الإِسْلامِ ، وَإِذَا تَرَكْتِ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ حُرِمَتْ بَرَكَةَ الْوَحْيِ / هر وقت دنیا در چشم و نظر امت من بزرگ باشد شکوه و هیبت اسلام از آن ها گرفته می شود و هر زمان که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود از برکت وحی محروم می شوند." این بیان نورانی پیامبر بزرگوار اسلام، بسیار عبرت انگیز و آموزنده است. این نگرانی پیامبر نگرانی برای همه اعصار مسلمانان است که نکند با اصل قرار دادن موهبت های دنیایی آن قدر به امور فرعی دل مشغول کنند که هیبت اسلام مخدوش شود. همچنان که امروز اگر ما در برابر زیاده خواهی های غرب که برخی گمان می کنند شکوه و جلالی دارد کم بیاوریم در واقع هیبت دین را از بین برده ایم و زمینه تسلط آن ها را بر خودمان هموارتر کرده ایم.
اگر ما در باب امر به معروف و نهی از منکر بنشینیم که فی المثل نیروی انتظامی وجود دارد به ما ربطی ندارد آیا اوضاع به سامان می شود؟ اصلا بیایید به موضوع از این دریچه نگاه کنیم که بسیاری از منکرات و بدی ها می تواند در همان آستانه شکل گیری و قبل از حاجت به ورود نیروی انتظامی خاموش شود. مثل حریقی که در یک خانه می افتد. اگر همگان مراقب باشند و چشم هایشان بر آن آتش کوچک باشد با یک بطری آب یا با یک سطل و چند سطل می توان آن حریق را اطفا کرد اما وقتی همه چشم شان را ببندند آتش آن قدر جان می گیرد و همه فضای خانه را در بر می گیرد که چاره ای جز تماس با یک نهاد – آتش نشانی – نمی ماند. حالا آیا وقتی کسی در خانه اش آتش کوچکی می افتد با خودش می گوید حالا چرا من این آتش را خاموش کنم؟ آتش نشانی هست. می آید و خاموش می کند. کسی این حرف را نمی زند و این ادعای مضحک را هم نمی پذیرد. درباره دامنگیر شدن و شیوع منکرات در جامعه هم وضعیت این گونه است. درست است که ما نهادهای نظارتی و ضابطین قضایی و دستگاه های اجرایی را داریم که هر کدام به نوعی با موضوع معروف و منکر در ارتباط اند اما فعالیت آن ها به هیچ وجه به معنای تعطیل کردن وظیفه هر کدام از ما در بسط فرهنگ خیرخواهی و گرایش به معروف و پرهیز از منکر نیست.
هشداری که پیامبر عظیم الشأن به ما می دهند هشدار بسیار جدی و قابل تأملی است. این تعبیر ایشان بسیار مهم و حیاتی است و روی سخن به تک تک ما مسلمانان است که اگر روزی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه برچیده شود به واقع برکت وحی از آن اجتماع خواهد رفت.
پایان پیام /
نظر شما