به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، حجت الاسلام دکترعبدالحسین خسروپناه، دبیر علمی نشست، شب گذشته(3 خرداد) در این نشست به رابطه فلسفه و سینما پرداخت و گفت: وقتی بحث از رابطه فلسفه و سینما به میان می آید لازم است تا بحث توصیه ای و توصیفی از یکدیگر تمییز داده شوند و همچنین رابطه فلسفه تحقق یافته با سینمای تحقق یافته مشخص شود.
وی به نقش سینما بر بالندگی فلسفه اشاره کرد و اظهار داشت: سینمای پرسشی می تواند با مطرح کردن پرسش های جدید، فلسفه را بالنده کند.
حجت الاسلام خسرو پناه سینما و فلسفه را تاثیرگذار در یکدیگر دانست و تصریح کرد: دانش فلسفه و هنر سینما رابطه متقابلی با یکدیگر دارند به گونه ای که فلسفه می تواند در سینما تاثیرگذار باشد و سینما نیز با طرح پرسش های جدید به رشد و شکوفایی دانش فلسفه کمک کند.
وی خاطرنشان کرد: زمان آن رسیده است که حوزه های مختلف فلسفه اعم از انسان شناسی، جهان شناسی و... را به گونه ای عرضه کنیم که بر هنر و سینما تاثیر خود را بگذارد، هر واقعیتی، واقعیت فلسفی نیست بلکه باید واقعیت هایی در سینما مطرح شوند که قابلیت مطرح شدن را داشته باشند.
در این نشست همچنین مسعود فراستی با انتقاد از بی توجهی در این باره در حوزه سینما، اظهار داشت: ما در بحث سینما کاملا وقت خود را تلف کرده ایم برعکس آن، در فلسفه کارهای خوبی انجام شده است.
این منتقد سینما به رابطه فلسفه و سینما اشاره کرد و گفت: از آنجایی که فلسفه با عقل سروکار دارد تفاوت کیفی بزرگی با سینما دارد، فلسفه ربط مستقیم با سینما ندارد، برخی از فیلم های آمریکایی ظاهرا فلسفی هستند در حالی که در این فیلم ها فلسفه با زبان تصویر گفته شده ولی به زبان تصویر کشیده نشده است.
وی ادامه داد: آمریکایی ها با کمک تکنولوژی که در اختیار دارند گاها توانسته اند مفاهیم شبه فلسفی را به جای فلسفه قالب کنند و متاسفانه برخی هم فریب این فیلم ها را می خورند؛ در حالی که در برخی از این فیلم ها مسائل خرافی و شیطان پرستی القا می شود.
فراستی با بیان اینکه انتقال مفاهیم فلسفی در ادبیات و کلام به راحتی صورت می پذیرد، اظهار داشت: این قدرت و قابلیت ادبیات در تصویر وجود ندارد اما تصویر قدرت و ظرفیت های دیگری دارد.
وی بیان داشت: اگر فلسفه بخواهد به صورت خام و به شکل پدیده وارد سینما شود، هم فلسفه اش را از دست می دهد و هم به سینما آسیب می رساند، زیرا سینما ساحت حس و خیال است ولی فلسفه با عقل و خرد سر و کار دارد، مفاهیمی در عرصه سینما قابل عرضه هستند که در ساحت حس و خیال باشند.
این منتقد سینما با بیان اینکه نمی توان هیچ یک از مفاهیم مجرد را به گونه ای قابل فهم و تاثیرگذار در تصویر و سینما ارائه کرد، ابراز داشت: از فیزیک است که می توان به متافیزیک رسید، مفاهیم مجرد را نمی توان بدون کمک از امور فیزیکی به تصویر کشید به عنوان مثال از مرده به مرگ می رسیم و از طریق دو عاشق مفهوم عشق را در قالب تصویر در می آوریم و از جوانمرد به جوانمردی می رسیم.
وی ادامه داد: در سینما اینقدر بی سوادی حاکم است که تمایلی برای ورود به حوزه فلسفه وجود ندارد، گام اول این است که سواد و دانش فلسفه ایجاد شود و در مرحله بعد تمایل و انگیزه برای کار در این باره ایجاد شود، برای تحقق این مهم لازم است گروه های تحقیقی در مراکزی چون مراکز حوزوی تشکیل شود و جلسات نقد سینما بیش از این برگزار شود.
پایان پیام/
نظر شما