ظالم، لایق مقام امامت نیست

خبرگزاری شبستان: استاد جاودان تأکید کرد: در تمام حوادثی که در جهان اتفاق می افتد، ولو مقدماتش فراهم شود، اراده الهی آن مقدمات را به نتیجه می رساند.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان، حجت السلام و المسلمین محمد علی جاودان استاد اخلاق حوزه تهران در جلسه هفتگی در دبیرستان سادات موسوی به ایراد سخن پرداخت. وی در آغاز ضمن قرائت آیه «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» گفت: خدای تبارک و تعالی حضرت ابراهیم را امتحان کرد و ایشان امتحانات را به خوبی جواب گفت و در نتیجه و به جزای امتحانات بسیار سخت و بزرگی که ایشان گذرانده بود به مقام امامت رسید.

استاد جاودان با بیان اینکه حضرت ابراهیم، امامت را برای فرزندان خودش نیز درخواست کرد اظهار داشت: در این مقامات پوچ دنیایی، مثلا فرضا وقتی کسی مبصر کلاس می شود؛ آدم برای خودش یک چیزی احساس می کند. اما در  آنجا یک مقام واقعی بود. مثلا می گوییم که عالم انسانی در دست ایشان قرار داده شد. مقام خیلی بلند بود. در روایات ما دارد که از نهایت شادمانی رسیدن به این مقام، ایشان این مقام را برای فرزندانش هم درخواست کرد. وی ادامه داد: جواب فرمودند این به همه کس نمی رسد. اگر کسی ظلم کرده باشد، لایق مقام امامت نیست. حجت السلام و المسلمین جاودان با بیان اینکه دوجا در قرآن از امام نام برده شده خاطرنشان کرد: البته متعدد نام برده شده اما این دوجا، جاهایی است که تفسیری از امام هم آمده است. عرض کردیم در آیه 24 سوره مبارکه سجده که می فرماید: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» و در آیه 73 سوره مبارکه انبیاء که فرموده: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا».

استاد اخلاق حوزه تهران تصریح کرد: در این دو آیه که به رسیدن کسانی به مقام امامت اشاره کرده، توضیح امامت را هم در کلمه بعد فرموده است. اما در آیه جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا،  "أَمْرِنَا" یعنی چه؟ کجا از أَمْرِنَا صحبت شده؟ در آیه 82 سوره مبارکه یس می فرماید: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ». امر الهی چنین است که آنگاه که چیزی را اراده می کند، بفرمایید وجود چیزی را؛ آنگاه که وجود چیزی را اراده می کند، می گوید باش و او می شود. به محض اینکه او گفت باش، می شود. موجود باش، موجود می شود.

وی در بخش دیگری از سخنانش اشاره کرد: در تمام حوادثی که در جهان اتفاق می افتد، ولو مقدماتش جور شود، اراده الهی آن مقدمات را به نتیجه می رساند. زیرا همه اشیاء عالم مخلوق خداست و چیزی نیست که مخلوق خدا نباشد و مثلا من خلق کرده باشم.

استاد جاودان با بیان اینکه چرا خدای متعال به یک انسان هایی قدرت خلق داده است گفت: آن قدرت را نیز  خدا داده است نه اینکه خودش داشته باشد. برای مثال بسیاری از دانشمندان، گاهی بوده که کارش را کرده و بعد هم خوابیده. خب در خواب مگر مغز آدم کار می کند؟ می گوید در خواب دیدم که فلان مساله چگونه حل می شود. یک مرتبه به صورت یک الهام یک مساله فهمی برایش پیش می آید. من هرچه کوشیدم خودم به نتیجه نرسیدم اما یک مرتبه در خواب گویی چیزی برق زد. اینها مثال است برای نزدیک شدن به فهم آدم. ما مقدمات را ایجاد می کنیم و او نتیجه را می دهد.

وی در همین ارتباط افزود: برای ایجاد مقدمات هم خدا به شما قدرت می دهد که می توانید ایجاد کنید و بدون توفیق خدا آدم نمی تواندن کاری کند. یعنی کمک و مدد خدا و قدرتی که خدا به شما داده است، کمکی است که خدا به شما کرده. شما کار را تا لبه می رسانید. اما نتیجه اش را خدا باید بدهد.

حجت السلام و المسلمین جاودان تصریح کرد: در سراسر جهان هرجا هدایتی هست، به دست خداست و امام وسیله اش و واسطه اش است.

وی افزود: دو نوع هدایت وجود دارد: یک وقت به شما راه نشان می دهند و یک وقت شما را می رسانند؛ در آن نوع هدایتی که شخص به مقصد می رسد، کار، کار خداست و لاغیر. امام وسیله دست خداست لذا می گوییم امام، یدالله است. آن دست خداست که هرکسی را به مقصد می رساند

استاد جاودان با اشاره به اینکه مقصد، کمال است تصریح کرد: یک درجه بالاتری از فهم، یک درجه بالاتری از انسانیت، یک درجه بالاتری از اخلاق، یک درجه بالاتری از ایمان نیز وجود دارد که این را خدا می کند اما به دست امام: «يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» که حضرت ابراهیم به چنین چیزی رسیده بود. در سراسر جهان هر انسانی که به درجه بالاتری از کمال می رسد، ایشان واسطه است.

وی در بخش دیگری از سخنانش اشاره ای به مقام نبوت داشت و گفت: لغت نبوت را به دو معنا فرموده اند. یک معنا به معنای رفعت است. نبی یعنی صاحب رفعت. یک کسی که مقام بلندی دارد. ممکن است آن معنای دوم باشد. فعلا این مشخص نیست. هردو معنا می تواند درست باشد. در معنای دوم می گویند نبوت از نبأ می آید و نبأ هم به معنای خبر است. نبی یعنی کسی که خبردار است.

استاد اخلاق تهران افزود: روزی پیامبر نگاه کرد و دید آخر مسجد یک جوانی نشسته که زرد رنگ و لاغر اندام شده و صورتش فرو رفته. مدام می خواهد بعد از نماز صبح خودش را نگاه دارد اما حالت چرت برایش می آید. پیامبر می پرسند چه شده؟ چرا اینگونه شدی؟ عرض کرد که آقا یقین من مرا اینگونه کرده. من به جهنم و بهشت یقین پیدا کرده ام. دیگر شب خوابم نمی رود. خوابم نمی رود. حرف بیشتر است. عرض کردم آقا می خواهید بگویم از اینهایی که اینجا نشسته اند چه کسی اهل بهشت است و چه کسی اهل بهشت است؟ می خواهید بگویم چه کسی؟ فرمود نه.

وی افزود: پیامبر کسی است که خبر شده است. حالا این از یک خبر، خبردار شده بود. ایشان از تمام خبرها خبردار شده بود. خب پس نبی یعنی انسانی که از همه حوادث آینده جهان خبر دارد. اگر به من می گوید دروغ نگو، با حساب می گوید. یک چیزی نشنیده. من الان یک چیزی شنیده ام و شنیده ام را برای شما می گویم. شما هم فرض کن این را در خانه تان می گویی. اما او اینگونه نیست. هرآنچه که در آینده اتفاق خواهد افتاد دیده است همه را دیده است.

حجت السلام و المسلمین جاودان گفت: پیامبر در معراج رفت و هم بهشت را دید و هم جهنم را دید. در بهشت در یک جای خیلی بلندی، یک خانمی را دید. او حضرت صدیقه بود که یک تاج بر سر داشت. آن تاج کیست؟ گفت این تاج پدرم است. پس نبی یعنی کسی که از حوادث گذشته و آینده عالم خبر دارد. چنین کسی مقام نبوت دارد. پس مقام نبوت مبتنی بر یک واقعیت باطنی در شخص نبی است.

وی در همین ارتباط افزود: بعد از نبوت، رسول است. همین کسی که نبی است، به عنوان فرستاده خدا به جهان می فرستند تا این خبرهایی که دیده و شنیده و کاملا درک کرده و لمس کرده را به مردم بگوید.

استاد اخلاق حوزه خاطرنشان کرد: در مرحله بعدی، امام است: کسی که سرمشق مردمان و همه چیزش سرمشق است. به طوری که در نماز جماعت یک نفر امام است؛ وقتی او به رکوع می رود، شما هم باید به رکوع بروی. وقتی او به سجده می رود، شما هم باید به سجده بروی. وقتی برمی خیزد، شما هم باید برخیزی. نباید او را معطل کنی. واجب است که پیروی کنی. در جماعت واجب است که ماموم از امام پیروی کند. لذا نتیجه میشود آن موجود انسانی که در تمام ابعاد وجود انسانی سرمشق دیگران است.

وی در ادامه داستانی جالب انگیز را بیان کرد: به آیت الله شاه آبادی عرض کردند آقا باران نیامده. وضع مردم مشکل است. فرمود مگر باران روزی می دهد؟ اگر باران نیاید، ایشان نمی ترسد.

خطیب این مجلس خاطرنشان کرد: امام یک موجودی است. که اگر باران نیاید، از باران نیامدن نمی ترسد که مردم امسال به قحطی گرفتار شوند. نه. به قحطی گرفتار نمی شوند. از باران نیامدن کسی به قحطی گرفتار نمی شود. اگر خدا بخواهد می شود و اگر خدا نخواهد نمی شود. آن را می داند. لذا جز از خدا از هیچ چیز نمی ترسد. این خصلت امام است.

استاد جاودان تصریح کرد: ما باید به گونه ای باشیم که از هیچ چیز جز خدا نترسیم. امام به هیچ کس و به هیچ چیز جز خدا امیدوار نیست. البته این کمی سنگین است و فهمش کمی مشکل است. این الگو و سرمشق ماست. ما باید به گونه ای باشیم که به هیچ کس و هیچ چیز امیدوار نباشیم. شما این قرص را می خوری، اگر به این قرص ها امیدوار باشی، هیچ اثر نمی کند. ممکن است ضرر هم داشته باشد. اگر به خدا امیدوار باشی، این اثر می کند.

وی ادامه داد: نمازی که ما می خوانیم عین نمازی است که امیرالمومنین می خوانده. مگر امیرالمومنین امام ما نیست؟ ایشان هم همینطور نماز می خوانده. البته نماز ما یک کمی کمبود دارد. از نظر ساختمان فیزیکی نماز، باز یک مقدار نمازمان کم دارد. می توانیم سعی کنیم و خودمان را به آن نماز برسانیم. حضرت صادق علیه السلام به ایاک نعبد و ایاک نستعین رسیده بود. این را همینطور تکرار کرد و تکرار کرد و تکرار کرد تا از هوش رفت. فرمود من انقدر این را تکرار کردم تا از آن را از گوینده اصلی اش شنیدم. این باطن نماز امام است.

سخنران این برنامه خاطرنشان کرد: ما مدام باید سعی کنیم خودمان را بیشتر با آنچه که در افکار امام ما می گذرد، در اخلاق امام و در رفتارشان وجود دارد، تطبیق کنیم. امام کسی است که برای تمام ابعاد وجود انسان الگو و سرمشق است. انسان آنجا به کمال می رسد. آنجا به کمال می رسد که هرچه بیشتر به تمام ابعاد وجودی امام نزدیک شده است. این ظاهر امام است. باطن امام این است که اینجا عرض کردیم. او ضمام هدایت تمام موجودات عالم را بدست دارد. هرکس هرقدمی در واقع وجودش برمی دارد، به مدد امام برمی دارد.

وی در بخش دیگری از سخنانش با قرائت  آیه 19 سوره مبارکه یس «قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ» اظهار داشت: از جانب حضرت عیسی سه نفر از حواریون ایشان که رسول هستند فرستاده اند به شهر انتاکیه. اینها زیر بار نرفتند. وضع شهر آشفته شد. اینها می گویند از زمانی که شما به شهر ما آمده اید اینگونه شده. حالا صدتا معجزه کرده اند. آدم مریض مداوا کرده اند. مرده زنده کرده اند. هزارتا مشکل حل کرده اند. مردم زیر بار نرفتند و دست از بت پرستی و شرک شان برنداشتند و گرفتار شدند. می گویند از روزی که شما به شهر ما آمدید شهر ما را به هم زدید. ما راحت داشتیم زندگی می کردیم. جواب می دهند: «قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ». این شومی ای که شما گرفتار آن شده اید، پیش خودتان است.

استاد جاودان در تشریح این داستان بیان کرد: اگر ما شومی داشته باشیم، به خاطر گناهی است که کرده ایم. شومی اصلا در عالم وجود ندارد. عدد سیزده نحس اصلا در عالم وجود ندارد. هیچ چیز نحس در عالم وجود ندارد. یک چیز نحس وجود دارد و آن هم گناه است. اگر کسی پایش در جایی رفته به چاله، بداند یک جایی یک کاری کرده است؛ این قانون است.

وی در پایان با قرائت آیه «قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ» اظهار داشت: تو فکر بد نکن، پایت به سنگ نمی خورد. مثلا اگر من وقتی شما را می بینم، یک فکر بد بکنم، خب پایم به سنگ می خورد.

پایان پیام/

 

                                                                                                                                           

کد خبر 409872

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha