خبرگزاری شبستان: قربانی کردن از جمله اعمال خاص حاجیان در روز عید قربان مصادف با دهم ذی الحجه است؛ در خصوص چرایی و فلسفه این عمل با حجت الاسلام امیرعباس عبداللهی، کارشناس مسائل فرهنگی و فِرَق و ادیان در میان گذاشته ایم؛ متن زیر حاصل گفتگوی ما با این استاد حوزه و دانشگاه و جامعه شناس است:
قربانی کردن در روز عید قربان یکی از مناسک حج محسوب می شود؛ اینکه در خلال اعمال حج، زائر خانه خدا حیوانی را به درگاه او پیشکش کند، آیا این عمل نماد و گویای مفهوم خاصی است؟ در واقع چه فلسفه ای در ورای عمل ذبح و قربانی کردن در روز عید قربان نهفته است؟
قربانی کردن با هدف تقرب الی الله است کسی که قصد انجام زیارت خدا را دارد باید از قوانینی خاص پیروی کند. کینه های اولیه انسان نسبت به یکدیگر، بر سر پذیرش قربانی بود که طبق روایات یکی از فرزندان آدم گندم به درگاه خدا هدیه برد و دیگری گوسفند که این اولین قربانی روی زمین به قصد تقرب خدا بود. اما این عمل پسندیده در طول تاریخ به بیراهه رفت و برخی انسان ها برای نزدیک شدن به معبود خود یعنی بت ها، قربانی می کردند.
در واقع فلسفه قربانی کردن تقرب به خدا و گردن نهادن بر امر او و مبارزه با نفس اماره است که این عمل، نیت خالص و تقوا می طلبد که در سوره حج نیز بر این نکته اشاره شده است.
این تقرب چگونه حاصل می شود؟
تقرب جویی به خدا مبتنی بر دو اصل است نخست حُسن فاعلی و دیگری حسن فعلی به این معنا که فرد هم باید نیت خوب و خالص داشته باشد هم فعل خوب و نیکو.
اگر فعل خوب را با نیت بد مانند شرک، مخلوط شود، این قربانی پذیرفته نیست و اگر کار ناپسند نیز با نیت نیکو انجام شود، این هم مقبول نیست چرا که عمل انسان زشت است و به همین دلیل او را به جایگاه مطلوب یعنی تقرب به خدا نمی رساند.
اما در روز عید قربان این تسلیم خدا با نفس کُشی، در قالب قربانی کردن حیوان تحقق می یابد. یعنی اینکه انسان با عمل قربانی کردن تسلیم محض بودن خود را در نزد رب العالمین اعلام می کند و رضایت او را به دست می آورد و البته این تسلیم باید همیشگی باشد و در این میان حج یک کارگاه آموزشی است.
بنابراین فلسفه قربانی کردن، اظهار تسلیم و ایمان به امر خدا است و این درست بر ضد اصل قداستی است که ادیان غیرتوحیدی دارند.
لذا هیچ گاه نمی توان تقربی را که به واسطه قربانی کردن در ادیان ابراهیمی مدنظر است با ادیان غیر ابراهیمی قیاس کرد. وقتی حاجی قربانی می کند، در واقع نفس اماره را می کشد که این عمل، ایثار، تسلیم بودن، مقدم دانستن دیگران بر خود، زودن از تعلقات مادی و رهایی از زندان از مال پرستی و ... را نتیجه می دهد. بهترین شاهد مثال در اینجا عمل حضرت ابراهیم (ع) در رابطه با ماجرای ذبح فرزندش اسماعیل (ع) است و این امر پاک شدن دل را نشان می دهد (چرا که با وسوسه های فراوان شیطان همراه بود) که دل مومن حرم خداست. این در حالی بود که حضرت ابراهیم (ع) پس از سال های طولانی صاحب فرزند شده بود و او را بسیار دوست می داشت. اما اینجاست که وقتی امر خدا را گردن نهاد، دل حرم الله شد و جز امر خالق هیچ امر دیگری را در آن راه نداد.
آیا قربانی کردن تنها عمل عبادی شمرده می شود یا می توان جهاتی دیگر را نیز برای این آن تصور کرد؟
می توان به قربانی کردن از چند باب نگاه کرد؛ بُعد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی. اما از بُعد اجتماعی تاثیر خودِ حج در تحکیم روابط مسلمانان به چشم می آید و همگی به صورت مشترک اعمالی را انجام می دهند و در این نقاط اشتراک به هم می رسند و یکی از این اعمال و رسیدن به نقطه اشتراک، عمل قربانی کردن برای اتمام مراسم و مناسک بندگی است که در اینجا مسلمانان نیز به هم رسیده و اجتماعی را برای امر الهی انجام می دهند.
اما بُعد اقتصادی آن که از گوشت قربانی بیش از دو میلیون حاجی به ایتام و فقرا داده می شود. به لحاظ بُعد سیاسی نیز، از خود گذشتگی در مسیر معنویت و بالا بردن شعور سیاسی را به همراه دارد.
این قربانی کردن در دین اسلام و ادیان ابراهیمی چه تفاوتی با قربانی هایی که ادیان غیرالهی و جریان ها و عرفان های کاذب و انحرافی به جا می آورند، دارد؟
ببینید مهم ترین تفاوت در نحوه نیت است. مثلا امروز در تایلند گروهی شیطان پرست وجود دارد که برای کلیسای شیطان پرستی خود، انسان قربانی کرده و گوشت و خون او را می خورند و حتی برای این کار ثبت نام می کنند! این به منظور تسلیم شدن در برابر امر شیطان است. حتی در برخی موارد گربه و سگ را به عنوان هدیه و قربانی، ذبح می کنند. یا در نیویورک دختران جوان بنا به میل خود برای شیطان طی مراسمی خاص و فجیع قربانی می شوند. بنابراین، ذبح در ادیان الهی برای رسیدن به قرب الهی و رضای حق است و در ادیان غیرالهی و جریان های انحرافی، برای رسیدن به امیال و خواسته های شیطانی.
یا در زمان های قدیم بت پرستان برای معبد و الهه های خود قربانی می کردند تا این الهه ها او را در زندگی مادی کمک کنند در واقع پیشکشی بود که به رب خود می دادند تا مثلا دریا متلاطم نشود. نمونه آن در جریان حضرت یونس (ع) است که وقتی کشتی در حال غرق شدن بود، سرنشینان کشتی که خداپرست نبودند، گفتند باید قربانی کنیم تا روح خبیث از کشتی دور شده و نجات پیدا کنیم. در این میان از آنجا که یونس(ع) آیین و اعتقاد مخالف با آنها داشت، برای قربانی شدن برگزیده و به دریا انداخته شد.
به نظر شما چطور حاجی می تواند این کشتن نفس اماره را درک کند متوجه باشد که با این عمل در واقع نفس خود را قربانی می کند؟
ببینید، حاجی قبل از رفتن به مکه و به جا آوردن اعمال حج باید بفهمد چه می کند. باید پیش از اینها خود را پیدا کند و در این راستا آموزش ببیند و زمانی که قربانی کرد، آگاه باشد که حال که نفس خود را قربانی و تسلیم خدا کردم، باید از این پس انسان فرهیخته ای شده و گناه نکنم و این تحول در پی قربانی کردن رخ می دهد.
پایان پیام/
نظر شما