خبرگزاری شبستان: محتوای جدیدی که هم اکنون رهبران جنبش های نوین دینی عنوان و در این راستا کتاب های بی محتوای زیادی را می نویسند عناوینی مانند" چگونه ثروتمند شویم ؟"" قانون های توانگری"،" به سوی موفقیت" و کتاب های حوزه "کامیابی" هستند و با این مفاهیم به حوزه اقتصاد جهانی رسوخ کرده اند و قصد دارند با تشکیل موسسات اقتصادی و برگزاری سمینارهای اقتصادی، بحران های مالی دنیا را حل کنند. از این رو، در گفتگویی با حجت الاسلام رسول حسن زاده، کارشناس عرفان های نوظهور و عضو موسسه بهداشت معنوی این موضوع را بررسی کرده ایم که مشروح آن در ذیل می آید:
آیا فرقه های نوظهور عرفانی غیر از مسائل معنوی به مباحث دیگر از جمله اقتصاد نیز ورود کرده اند؟
بله ، فعالیت های اقتصادی و سواستفاده های مالی رهبران عرفان های کاذب موضوعی است که در چند سال اخیر بیشتر از گذشته به چشم می خورد. فرقه ای به نام "کلیسای ساینکولوژی" در آلمان فعالیت های اقتصادی زیادی داشته است که موجب برخی نقدها به این فرقه شده و برخی آسیب های اقتصادی هم به آلمان زده است.
فعالیت های اقتصادی این فرقه ها با پول هایی که از برگزاری کلاس هایشان می گیرند تامین می شود، مثلا ما در کشور خودمان عرفان حلقه را داریم که برای برگزاری کلاس ها پول می گیرند و درصدی از این پولی را که می گیرند به حساب رهبر این فرقه می ریزند. تا چند سال دیگر که وی آزاد شوند با چندین میلیارد پولی که مسترهای ایشان با برگزاری کلاس های به حساب او می ریزند ثروت زیادی را بدست می آورد.
این فرقه ها برای ادامه کار و بقای خودشان نیاز به یکسری فعالیت های اقتصادی مانند برگزاری کلاس و فعالیت های اقتصادی نیز می پردازند.
رهبران جنبش های نوین معنوی با استفاده از چه کلیدواژه هایی به اقتصاد رسوخ کرده اند؟
محتوای جدیدی که هم اکنون مدعیان و رهبران جنبش های نوین دینی عنوان می کنند و در این راستا کتاب های بی محتوای زیادی را می بینیم عنوان های پوچی مانند "اینکه چگونه ثروتمند شویم ؟"" قانون های توانگری "،" به سوی موفقیت" و کتاب های حوزه "کامیابی" هستند. که آنها درپی کسب سود و ورود به اقتصاد از این راه ها هستند.
هر یک از رهبران این فرقه ها حتما کتابی را درباره اقتصاد نوشته اند که با تحقیق و مطالعه می توانید به چندین مورد از هر کدام دست یابید. مانند وین دایر، کاترین پاندر و ...
کمی از تاریخچه شکلگیری این فرقه های نوظهور دینی با نگاه اقتصادی توضیح دهید؟
در قرن 18 شاهد شکلگیری فرقه های جدید مسیحی هستیم که اینها بدنه جنبش نوین را شکل می دهند که یکی از مهمترین آنها "کلیسای وحدت" نام دارد که شخصی به نام "تریمور به همراه همسرش مرکل سیمور" این فرقه را راه اندازی کردند؛ اینها در واکنش به آموزه های مسیحیت که فقر را فضیلت می دانست به وجود آمدند و درباره اقتصاد بحث می کردند.
در بدنه این فرقه فردی به نام فلورانس اسکاول شین وارد شد که کتابش در ایران 70 بار تجدید چاپ شده است و یا خانم کاترین پاندر که در داخل کشورمان شناخته شده هستند با آثاری که در حوزه معنویت های جدید دارند کتابی به عنوان "زلال های محبت" که برگرفته از کتاب مقدس دارد و در آن می گوید پیغمبران فقیر نبوده و ثروتمند بوده اند و ثروت فضیلت محسوب می شود و یکسری از راه های رسیدن به معنویت و سعادت، ثروت را آورده است.
بعدها کاترین پاندر و ماریاویلیامسون هم کتاب هایی می نویسد به نام "قدرت های الهی" که درباره همین بحث های موفقیت و در واکنش به ادیان است و به این معنا که شما کشوری را در نظر بگیرید که در آن این فرقه های نوظهور در واکنش با تقابل ادیان، آموزه هایی مطرح می کند. این فرقه ها، ثروت را به عنوان هدف معنوی قلمداد می کنند نه به عنوان یک ابزار.
آیا رهبران قانون جذب نیز همین روش را در پیش گرفته اند و اهدافی اقتصادی دارند؟
کتاب و فیلم "راز "هم که قانون جذب در آن مطرح می شود، درباره خلق آرزوها، ثروت و لذت جویی است و رهبران معنوی مانند دونالد والش و دیگران در فیلم راز، قانون جذب را به عنوان یک دانش فراگیر معنوی مطرح می کنند. این قانون با نقابی از معنویت وارد می شود و برای همگان این فضای جدید را ایجاد می کنند که ما باید به ثروت فکر کنیم و مال اندوزی کنیم.
بانیان قانون جذب "مثبت اندیشی" را الگو قرار می دهند و می گویند فقر یک عامل منفی است که اصلا نباید به آن فکر کرد و اینها در سمینارهایی این مباحث را در کشورهای مختلف هم برای مردم سراسر دنیا مطرح می کنند.
تجسم خلاق هم یک آموزه معنوی است که آنها در قالب برنامه موفقیت مطرح می کنند و به صورت گفتمان و فرهنگ در کل دنیا از طریق همین رهبران معنوی ترویج می شود. در کشور ما نیز کنفرانس ها و سمینارهایی در قالب موفقیت گذاشته می شود.
در سمینار جذب آقای آزمندیان چند درصد افراد ثروتمند در کشور ما را به عنوان افراد مقدس و افرادی معنوی و عرفانی معرفی می کنند. انسان های عارف را به چند دسته تقسیم می کنند یک دسته از آنها ثروتمندان هستند که توانسته اند با ثروت معنویت را ایجاد کنند.
چرا فقر نوعی معنویت محسوب نمی شود؟
وقتی ما به قرآن مراجعه می کنیم فرزندان و ثروت به عنوان دو عامل ابتلا و آزمایش در معرفی می شوند. متاسفانه دیدگاه های افراط و تفریطی در بین مسیحیت و این فرقه ها باعث شده این فرهنگ و ابتلا درکشور ما نیز ایجاد و موجب انحراف در باورها شود.
درباره حوزه استراتژی این فرقه های معنوی اقتصادی کمی توضیح دهید.
جنبش های نوین دینی سعی دارند در حوزه تغییر تمدنی گام بر دارند و به عنوان یک شبکه پیوسته یک حرکت همگون را در جهان پیش ببرند. این تغییر تمدنی، جابجایی ارزش های دینی را در دستور کار دارد و موسساتی در کل دنیا این رسالت را برعهده گرفته اند.
آیا این فرقه های نوین معنوی که جنبه های اقتصادی هم دارند دست به تاسیس موسسات اقتصادی جهانی هم زده اند؟
جنبش تفکر نوین در دل خود" باشگاه بوداپست "را دارد که رهبر آن شخصی به عنوان "الوین لاورو" است و از استراتژیست ها و آینده پژوهان فرقه های کاذب است که تئوری تکامل عمومی و تئوری جهش بزرگ را مطرح می کند به این خاطر که اعتقاد دارد ماموریت ما آماده سازی مردم جهان برای تغییر با تکیه بر ادبیات هنر و معنویت است. آنها مدعی هستند که می توانیم با توسعه آگاهی جهانی بر چالش های جهانی فائق آییم.
آنها چالش های پیش روی جهان را فقر، محیط زیست، تروریسم و مباحثی از این دست معرفی می کنند. آنها برای انجام این تغییر تقسیم کار می کنند: کمیته هایی در این باره تشکیل می دهند با نام های "بهداشت و سلامت جهانی" ، "اخلاق و ارزش های جهانی" ، "سیاست معنوی و سلامت جهانی" و "آموزش و پرورش" "رفاه و توانمندسازی" و "تجارت جهانی". که در این کمیته ها رهبران و چهره های بانفوذ جنبش های معنوی نوظهور را می بینید که در یک حرکت استراتژیک می خواهند نگاه تجارت و اقتصاد جهانی را رهبری کنند.
بنیاد بوداپست در سال 2007 "بنیاد تغییر جهان" را تشکیل می دهد که رسالت و حوزه فعالیت شان را اقتصاد معیشتی جهان می دانند و چند عامل دیگر را هم در کنار این برای خودشان مشخص می کنند . براساس این يك موسسه اسرائيلي و يك موسسه هندي به آنها کمک می کند.
در سال 2009 كتابي به چاپ مي رسد به عنوان تغيير جهان 2012 كه همين الوين لاورو آن را نوشته است كه 170 نفر در اين مراسم شركت داشته اند و در همين جلسه سازمانی را تشكيل مي دهند با عنوان جامعه تغيير جهان كه اينها مي گويند رسالت ما ارائه كمك هاي مشورتي به گروه جي20 است. (گروه جي 20 به عنوان يك گروه اقتصادي متشكل از كشورهاي صنعتي مطرح است) يكي از كارهاي ديگرشان اين است كه به سازمان ملل مشاوره می دهند.
در سال 1987 هم "آكادمي تجارت جهاني" تشكيل شده است كه رهبران جنبش هاي معنوي آن را با هدف الهام معنوي بخشيدن به كسب و كار براي بدست گرفتن مسئوليت كل جهان تاسیس کرده اند. موسسه اي هم به عنوان "پي ام وي" در راستاي كارآفريني فعاليت مي كنند و توني بلر، نخست وزير سابق انگليس با اين موسسه همكاري مي كند.
در سال اقتصاد وظیفه اقتصاد دانان و فعالان اقتصادی در برخورد و مواجهه با این عرفان ها چیست؟
هم اكنون كه در سال اقتصاد و فرهنگ هستيم بايد كمي آگاهانه عمل كنيم و بدون شعار دادن از همه توانايي های ملی برای بالا بردن توان اقتصادی کشورمان استفاده كنيم.
اينها فضاي داخلي كشورمان را رصد مي كنند كه اين در اين تحريم ها چگونه توانستیم کشور را از گردنه های سخت عبور دهیم و روي اقتصاد جهاني نیزتاثير بگذاریم. ما بايد بتوانيم اقتصاد اسلامي خودمان را به دنيا عرضه كنيم و كساني كه در كشور ما در مباحث اقتصادي و كارآفريني تجربه دارند را به كار بگيريم.
پایان پیام
نظر شما