به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، متن بخش دوم این نوشتار به شرح زیر است:
3. طواف
طواف خانه كعبه از عبادات مهمّه و داراي فضيلت بسيار است. مطاف به قدري با روحانيت و پرمعنويت و معرفت بخش است كه هر كس به حسب حال خود، احساس حضور مينمايد و همان طور كه در حديث است «اَلطَّوافُ بِالْبَيْتِ صَلوةٌ» چنان است كه انسان در حال نماز است، و همان طور كه در نماز هرچه خضوع و خشوع و توجه بيشتر باشد، بركات معنوي و خطوط روحاني آن بيشتر است، طواف هم به اين قسم است.
در حال طواف مثل نماز، بين بنده و خدا ارتباط برقرار ميشود كه اگر هم در حال طواف از دعا و مناجات ساكت باشد، همان سكوت نيز با معنا و حاكي از حال عبادت و درك عظمت موقف و وقار پرستش حق تعالي ميباشد.
البته اين خلق هایي كه طواف ميكنند (غير از وهابي هاي حنبلي كه عقايد مجسّمه را دارند) همه ميدانند كه خدا جسم نيست و خانه يعني محل نزول ندارد، چنان كه ميدانند كه اضافه (بيت) به (الله) و (خانه) به (خدا) اضافه تعظيمي و تشريفي است. اين خانه، شرافت خاص دارد و مورد عنايات خاصه الهي است، چون اينجا اولين مركز پرستش خدا و اولين خانهاي است كه براي بشر ساخته شده است (خانه مردم) و ابراهيم خليل عليهالسلام پيامبري كه در دعوت به توحيد و مبارزه با شرك شهرت جهاني دارد، پايههاي اين حانه را با همكاري فرزندش اسماعيل بالا برد و معماري آن را به عهده داشت و حتّي پيش از ابراهيم، كشتي نوح هم به دور اين خانه طواف كرد، و انبياي بزرگ به زيارت و طواف آن آمدند و اين خانه در نظر همه اقوام معظم و مقدّس بود و از اينكه ايرانيان در دوران هاي قديم از اين خانه احترام ميكردهاند و اينكه اردشير بابكان بر حسب نذري كه كرده بود به نقل مسعودي در مروج الذهب به حج اين خانه مشرف شد، معلوم ميشود كه در كيش زرتشت نيز اين خانه محترم شمرده شده است.
پس پرستش خدا در اينجا و اظهار و اعلان توحيد و يكتاپرستي از هر مكان ديگر مناسبتر است و دور اين خانه طواف كردن اظهار خضوع و تواضع در برابر خداي يگانه است كه اين خانه به امر او بنا شده است.
دعاها و اذكاري كه در موقع طواف ميخوانند همه آموزنده و زنده كننده روح توحيد و امّيد بخش است. هر كس به لهجه و لغتي مناسكي دارد و مشغول دعا است. بعضي به طور فردي، بعضي به طور دسته جمعي طواف ميكنند و دعاها را هم با هم ميخوانند. ضمناً اين طواف و تعظيم خانه به ملاحظات ياد شده تشريع شده است و بر ياوه سرائي هاي وهابيان كه نظير اين را در مشاهد رسول خدا صليالله عليه وآله وسلم و ائمه طاهرين عليهمالسلام، شرك يا نامشروع ميگويند، خط بطلان ميكشد، زيرا اگر آن برنامهها مثل تقبيل ضريح و احترام از قبور و حتي طواف قبور شرك باشد، برنامه طواف و آداب و مستحبات آن و تعظيم بيت نيز به گفته اين نادانان شرك ميباشد، زيرا همه به ظاهر و جمودي كه اينها دارند تعظيم سنگ و اشياي ديگر است و اگر ميگويند چون به قصد تقرّب به خدا انجام نميشود و به قصد تقرّب به خود اين اشياء است، اين افتراي بزرگ است كه بايد گفت «هذا بهتان عظيم» البته تقرب بيشتر به خانه در هنگام طواف به مقام ابراهيم در هنگام نماز نيز موجب فضيلت بيشتر است، اما اين تقرّب جستن استقلال و اصالت ندارد، يعني اين تقرّب بيشتر به قصد اينكه موجب مزيد تقرّب به خداوند ميگردد انجام ميشود.
به هر حال اين اعمال كه نظير طواف و سعي و استلام حجر الأسود و برنامههاي ديگر و احكام كل حرم ميباشد شرك نميباشد و مسأله اضافه و انتساب به خدا است كه بر اين حساب از رسول الله و ولي الله و از عبدالله نيز احترام ميشود و دستش را ميبوسيم. وقتي خانه خدا اين همه تعظيم داشته باشد كه همه مردم به حج آن با شرط استطاعت مكلف باشند و اين سير و حركت و اين احتمالات شرك نباشد احترام از اشخاص نيز به اعتبار اضافه آنها به خدا و احترام از قبور آنها هرگز شرك نيست. مگر قلب مؤمن خانه خدا نيست؟ مگر در حديث قدسي نيست:
«لا يَسَعُني اَرْضي وَ لا سَمائي وَلكِنْ يَسَعُني قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ»؟
همان طور كه احترام از بيت گِل، احترام از صاحب خانه است احترام از بيت دل نيز احترام از صاحب خانه يعني خداوند متعال است.
4. نماز طواف
نماز طواف تا ممكن است خلف مقام ابراهيم خوانده ميشود. آنجا اجتماع عجيبي است، البته در يمين و يسار مقام و خلف آن (با فاصله) هم نماز خوانده ميشود ولي اجتماع و فشار جمعيت هر چه به خلف مقام و يمين و يسار آن نزديكتر باشد بيشتر است.
مردم همه ايستاده و منتظرند كه نماز يك نفر تمام شود و به جاي او به نماز بايستند. بسا كه يك نفر از نماز فارغ ميشود و بر ميخيزد، و گروهي ميخواهند به جاي او بايستندو بالأخره آن كه قبل از همه در جاي او ايستاد پيروز ميشود، و ديگران نيز چون او اسبق است تسليم ميشوند و حرف نميزنند.
نماز طواف هم از آن جهت كه نماز و مناجات با خدا و تشرّف به حضور حق است و هم از جهت اينكه در مسجد الحرام و خلف مقام ابراهيم با آورده ميشود، در نورانيت باطن و حصول توجه و خضوع و خشوع فوقالعاده مؤثر است، زيرا بيشتر يا همه در حال انجام اين تكليف غير از فكر عبادت و پرستش حق و امتثال و اطاعت امر انديشه و فكري ندارند و حقيقت نماز را كه معراج مؤمن است درك مينمايند و اگر هم به اين درجات از معرفت نرسيده باشند بايد سعي كنند هرچه امكان دارد به اين حقيقت خود را نزديك كنند و نيّت خود را خالص نمايند.
به هر حال با توجه به رواياتي كه در فضيلت نماز رسيده است و اينكه ستون دين است و مثل آن مثل ستون خيمه است، درج آن در واجبات حج و عمره حج را علاوه بر فوائد و مصالح خاصي كه دارد متضمن فوائد و بركات نماز نيز نموده است.
پایان پیام/
نظر شما