شادی در اسلام/ کمبود شادی از سرگیجه های معرفتی است

خبرگزاری شبستان: وقتی نیازهای روحی ما تأمین نشده باشد دچار سرگیجه های معرفتی می شویم و کسی هم که سرگیجه داشته باشد نمی تواند آن شادی عمیق و پایدار را در درون خود تجربه کند.

بخشی از شاد نبودن های ما به خاطر گرسنگی روحی است که شاید از آن بی خبر باشیم یا به آن اعتنا نکنیم. در روایات ما آمده همچنان که جسم شما به غذا نیازمند است روح شما هم بی نیاز از غذا نیست. ما وقتی جسم مان گرسنه باشد به تکاپو می افتیم، حتی بسیاری پیش از آن که گرسنه شوند در تدارک گرسنگی چند ساعت بعد هستند، یا در تدارک گرسنگی روزهای بعد و مواد غذایی را در خانه هایشان انبار می کنند اما وقتی به مقوله روح نزدیک می شویم این حساسیت ها کم رنگ تر می شود. خب وقتی نیازهای روحی ما تأمین نشده باشد دچار سرگیجه های معرفتی می شویم و کسی هم که سرگیجه داشته باشد نمی تواند آن شادی عمیق و پایدار را در درون خود تجربه کند.
گفتگوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با مریم معین الاسلام، پژوهشگر و رئیس موسسه زنان منتظر به مقوله شادی و نشاط در درون و به تبع آن در جامعه و چالش های معرفتی آن می پردازد.

• اگر مایل هستید گفتگو را از این نقطه شروع کنیم که این زاویه نگاه که یک وجه تباین و افتراق بین آموزه های اسلام و شادی و نشاط وجود دارد از کجا نشأت می گیرد؟
تلقی من این است که امروز یک اصل اولیه مطرح می شود و به عنان یک امر مسلم در نظر گرفته می شود و آن این که در اسلام شادی نیست و اسلام با هر گونه شادی ای مخالف است و اگر هم کسی بخواهد شاد باشد و شادی کند نباید تقید دینی داشته باشد. آنچه امروز با این استدلال ها در جامعه ما مطرح می شود خلاف آموزه ها و بنیان هایی است که در دین ما مطرح شده است و باید عرض کنم صد در صد غلط و مغرضانه یا ناآگاهانه است.
علاوه بر این که حجم قابل توجهی از روایات ما به موضوع شادی می پردازد و بزرگان ما رهنمودها وتوصیه هایی به ما داشته اند که چگونه در همین دنیا و در بستر همین رویدادها می توانید شادی اصیل را تجربه کنید.
من اینجا لازم است این نکته را متذکر شوم گاهی اشتراک الفاظ، گمراهی ها و سوء تفاهم هایی را پدید می آورد که می تواند از یک مقدمه غلط ما را به نتیجه گیری اشتباه سوق بدهد. مثلا ممکن است کسی، نام هیجانی را شادی گذاشته باشد، دوست داشته باشد به سراب ، آب اطلاق کند. آن وقت بگوید شما که از این آب نمی نوشید پس با آب میانه ای ندارید. این نتیجه گیری غلط محصول مقدمه اشتباهی است که در ذهن آن فرد به وجود آمده است.


• نکته مهمی که در این بحث می توان ابعاد و وجوه آن را واکاوی کرد این است که اصلا شادی چیست؟ شادی هیجان است یا معرفت؟ گذرا است یا ماندگار؟ چه تفاوتی در نظرگاه های مختلف به این مقوله وجود دارد؟
تفاوت نگاه دینی و غیر دینی به شادی به تفاوت نوع نگاه به انسان برمی گردد. از منظر اسلام، انسان موجودی است که حقیقت درون او در روح اش متجلی شده است و روح هم سرمنشأ شادی ها و غم های درون ماست. همه این شادی ها و غم هایی که در زندگی تجربه می کنیم و ما را از درون به سمت احساس های خوب و بد رهنمون می شود متعلق به روح است، بازخوردهایی است که از روح مان می گیریم.
از طرف دیگر ما انسان ها علم چندان زیادی نسبت به روح نداریم و وقتی قرار می شود این پدیده به آزمایشگاه ها برود عملا همه دست ها خالی است و نمی توان با آن ابزارهای معمول به قضاوتی در این باره رسید. در قرآن این حقیقت به روشنی آمده است. وقتی می فرماید: وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً / از تو درباره روح می پرسند. به ایشان بگو علم شما نسبت به روح بسیار قلیل و کم است و روح از امور مربوط به خداوند است و این خداوند است که به همه زوایای پیچیده روحی انسان اشراف و آگاهی دارد.
این مقدمه را عرض کردم که بگویم چون خداوند خالق روح ماست هم او که سرمنشأ دین اسلام است به خوبی می داند چه رویکردی حقیقتا می تواند آدمی را به شادی پایدار و نه کاذب برساند چون ما نهایتا این شادی یا غم را در روح مان تجربه می کنیم و خداست که به زوایای پنهان روح ما اشراف دارد.

• پس آن وجوه افتراقی و تمایزها چه می شود؟ این تمایزها از کجا می آید؟
ممکن است کسانی بخواهند برای رسیدن به شادی همان راه هایی را بروند که غرب رفته است. آن ها یک تلقی از انسان و شادی و سرگرمی دارند و بر اساس همان تلقی رفتار می کنند. آن ها بر اساس همین پیش فرض ها به خودشان اجازه می دهند درباره فرهنگ های دیگر قضاوت کنند و مثلا مشخص کنند کدام ملت، شادترین و کدام مردم افسرده ترین آدم ها را در دنیا دارند. اما مهم این است که بدانیم معیار شاد بودن چیست؟ مثلا اگر کشوری، مراکز سرگرمی زیادی داشت لزوما به مفهوم این است که ملت شادتری دارد؟ پرسش این است که همه امکانات شادی بخش و سرگرم کننده در غرب مهیا است قاعدتا نباید مسأله ای پیش بیاید و کسی دجار رنج درونی و افسردگی و ملال و خودکشی باشد اما جز این است که همین بشر مدرن امروز در اندوه پنهانی به سر می برد و این امکانات و ابزارها نتوانسته آن شادی پایدار را برای همین انسان مدرن رقم بزند. بشر در موقعیت کوتاهی شاد است اما عملا در غم پنهانی به سر می برد. این غم پنهان بشریت انکارناپذیر است.


• پس ما در داوری ماهیت شادی با همان پیچیدگی ها و هزارتوهای درون آدمی مواجهیم؟
ببینید . من می خواهم به این برسم که پیچیدگی ها و چندوجهی بودن های درون آدمی، مقوله غم و شادی را هم دربر می گیرد. بنابراین قضاوت در این باره بایستی با لحاظ همه آن ظرایف باشد. چه بسا گریه ای را می بینیم و آن را منتسب به غم می دانیم در حالی که آن گریه از سر شوق و شادی است و چه بسا خنده ای را می بینیم و آن را منتسب به شادی می کنیم در حالی که آن خنده، حقیقی نیست فقط می خواهد غمی را بپوشاند و تظاهر بیرونی آن غم روی چهره کسی است.
همه ما به نسبت این حالت را تجربه کرده ایم که مثلا شب در جلسه ای یا مهمانی ای حضور داشته ایم و ظاهرا شاد بوده ایم و به ما خوش گذشته است اما صبح که از خواب بلند شده ایم با یک احساس غم و اندوه همراه بوده است. وقتی این غم و اندوه را کاویده ایم رسیده ایم به همان بزم و مجلس شبانه، به خندیدن هایی که اصل آن بر مبنای تمسخر دیگری بوده است، به غیبت هایی که در آن جلسه ما را راضی و خرسند کرده است اما مثل غذای مسموم، ساعاتی دیگر درون ما را به آشوب کشانده است.
مسلما در دین، پرهیزها و منع هایی وجود دارد که با اخلاق افسارگسیخته همخوانی ندارد، بنابراین آن ها ممکن است ما را متهم به شاد نبودن و ملال کنند اما آن ها در واقع می خواهند به این شیوه، سبک زندگی خودشان را بر دیگران تحمیل کنند. چرا من به آن تلقی و تعریفی که تو از شادی داری و از نظرگاه من شادی نیست باید تن بدهم؟ چرا غرب تصور می کند که محق است این لباس درک و دریافت را بر تن همه بپوشاند؟


• نکته ای که جنابعالی به ان اشاره می کنید شاید آرزوی بسیاری از آدم ها باشد. این آرزو در وجود همه ما به نوعی وجود دارد که به آن سرچشمه های اصیل شادی های پایدار برسیم و از این رنج های درونی رهایی یابیم. اما نکته اینجاست که به تعبیر شما راهزنان این راه هم کم نیست. چه کنیم که به آن شادی های حقیقی و پایدار برسیم؟
- من عمیقا بر این موضوع باور دارم که شادی پایدار زمانی اتفاق می افتد که گناه نکنیم. یک روز بی گناه که در آن کسی را آزار نداده ایم، دستی را گرفته ایم، بخشیده ایم، پیوندی برقرار کرده ایم و در یگانگی با جوهره خلقت که محبت و عبودیت است قرار گرفته ایم ما را در معرض شادی های عمیق و پایدار قرار می دهد.
من نمی خواهم بگویم برای رسیدن به این نوع شادی، همه ابزارها بشری و امکانات سرگرمی را نفی کنیم اما مسلما گزینش و پرهیز می تواند ما را به این نوع شادی نزدیک تر کند. در روایات ما آمده است که برای رسیدن به شادی بروید در جاهای سرسبز و فضای دلنشین قرار بگیرید و قدم زنید. در روایات زیادی داریم که نگاه کردن به آب و سرسبزی و دریا قلب آدمی را از تنگنا بیرون می آورد و به روح آدم جلا می دهد، به شرط این که بدانیم این سبزینگی و سرسبزی، این تلألو آب و دریا به کجا متصل است به شرط این که بهره مندی از فضای سبز و آب دریا همراه با معصیت و گناه نباشد.
نکته دیگر در این باره این که بخشی از شاد نبودن های ما به خاطر گرسنگی روحی است که شاید از آن بی خبر باشیم یا به ان اعتنا نکنیم. در روایات ما آمده همچنان که جسم شما به غذا نیازمند است روح شما هم بی نیاز از غذا نیست. ما وقتی جسم مان گرسنه باشد به تکاپو می افتیم، حتی بسیاری پیش از آن که گرسنه شوند در تدارک گرسنگی چند ساعت بعد هستند، یا در تدارک گرسنگی روزهای بعد و مواد غذایی را در خانه هایشان انبار می کنند اما وقتی به مقوله روح نزدیک می شویم این حساسیت ها کم رنگ تر می شود. خب وقتی نیازهای روحی ما تأمین نشده باشد دچار سرگیجه های معرفتی می شویم و کسی هم که سرگیجه داشته باشد نمی تواند آن شادی عمیق و پایدار را در درون خود تجربه کند.
لذا ما در دین داریم که وقتی شما عبادت خاضعانه و بامعرفت انجام می دهید چون غذای روح است روح فربه تر می شود جان می گیرد بنابراین فرد از درون به وجد و نشاط و سرزندگی می رسد.
وقتی یک مسلمان به زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) مشرف می شود شادی همه وجودش را فرا می گیرد. این حالات را همه ما تجربه کرده ایم. این شادی درونی به خاطر این است که بخشی از نیازهای روحی و غذای روح ما تأمین شده است.
امیرالمؤمین در نهج البلاغه، صله رحم و دیدار با اقوام و بستگان را یکی از شیوه های موثر در شادی یک مسلمان می داند. بخشی از بیماری های روحی ما از جدا افتادن ها و دور شدن هایمان از همدیگر روی می دهد. وقتی همسایه هیچ رابطه ای با همسایه اش ندارد و بستگان سالی یک بار با هم برخورد نمی کنند برکت ها هم برچیده می شود.
امام موسی کاظم (ع) می فرماید: اوقات تان را به سه بخش تقسیم کنید. زمانی را به لذت های حلال اختصاص دهید، خب این نشان می دهد که شادی و لذت های حلال در اسلام مورد توجه است. امام در ادامه می فرماید بخش دیگر را به عبادت و بخش سوم را به کسب روزی بگذرانید. اگر یک مسلمان بتواند این سه را کنار هم داشته باشد و به بهانه یکی، دیگری را معطل نگذارد آن وقت آن شادی درونی را تجربه خواهد کرد اما متأسفانه می بینیم که در این باره افراط و تفریط می شود. بعضی از آدم ها به قدری در کار غرق می شوند و صبح تا شب به مطامع دنیا می چسبند و هیچ فاصله ای بین خودشان و دنیا نمی گذارند که عملا از زاویه مهم عبادت و لذت های حلال جدا می شوند یا از آن سو ممکن است کسانی تصور کنند که رسیدن به خدا و درک فیوضات معنوی باید همراه با تعطیل کردن کار دنیا باشد.


• در واقع شما می خواهید بگویید پایه مهم در رسیدن به شادی، رسیدن به توازن و تعادل است. یعنی همزمان همه این زوایا را در زندگی مان وارد کنیم و غرق یکی نشویم.
- بله، همچنان که کسی نمی تواند لذت های حرام را حلال کند، حرام کردن لذت های حلال هم ناپسند است. ما نمی توانیم با اضلاع آرامش برخورد سلیقه ای کنیم چون انسان به همه این وجوه نیاز دارد. نمی تواند این نیازها را در وجودش انکار کند.
همچنان که غفلت از لذت های معنوی و جذبه های روحانی، آدمی را در دام حرص و حسد گرفتار می کند از آن سو هم باید قبول کنیم ما در فعلا در این دنیا زندگی می کنیم و اتفاقا امور مربوط به این دنیا چون در پیوند با آخرت است واجد اهمیت بسیار است و نمی توان به بهانه جذبه های معنوی، امور مادی را انکار کنیم ، یعنی هر دو را همزمان و به موازات هم باید جلو ببریم. اگر می خواهیم به حیات طیبه برسیم کسب روزی حلال و بندگی کردن و کسب لذت های حلال می تواند ما را به این حیات طیبه که در بستر شادی درونی شکل گرفته برساند.
بحران هایی که امروز بشریت در ارتباط با شادی با آن ها درگیر است ناشی از همین عدم توازن است. امروز در کلینیک های روان درمانی غرب، به افسردگان برنامه معنوی می دهند، ذکر می دهند و مراقبه یاد می دهند. نفس بازگشت این کلینیک ها به سمت معناگرایی نشان می دهد که نمی توان فقط به یک وجه حیات توجه کرد و سوی دیگر آن را معطل گذاشت.
 

پایان پیام/

کد خبر 395184

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha