نقش رهبری در ایجاد اتحاد میان جامعه اسلامی در عصر غیبت

خبرگزاری شبستان: در عصر غیبت امام عصر(ع)، جامعه اسلامی بدون رهبر نظام نخواهد گرفت لذا بیشتر فقها در دوران غیبت، تداوم حکومت را به رهبری نمولایاینده عام امام، توجیه کرده و نقش ت فقیه را در هدایت مهم می شمارند.

خبرگزاری شبستان: مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام الهی نژاد، عضو هیات علمی پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی که در این یادداشت به بررسی نقش رهبری در ایجاد اتحاد و همبستگی در جامعه اسلامی پرداخته است.
در منظومه باورهای اسلامی، برخی از باورها در ایجاد وحدت و هم گرایی میان مردم، نقش مهم و تأثیرگذاری دارند که شناخت و معرفی آنها به باورمندان، می‌توان حرکت مردم و جامعه را به سوی وحدت و اتحاد دو چندان کرد. یکی از این عوامل رهبری جامعه اسلامی است که در اینجا به بررسی میزان تاثیر‌گذاری آن در ایجاد همگرایی خواهیم پرداخت.
اجتماعی زندگی کردن از شاخصه های مهم فطری انسان ها است، یعنی خداوند در وجدان و درون انسان ها اجتماعی زندگی کردن و تشکیل جامعه را نهادینه کرده است، سامان یابی زندگی اجتماعی بشر در کنار تدوین قانون میسور و ممکن است به تعبیر دیگر تدوین قانون برای تداوم حیات اجتماع بشر، ضروری و لازم می‌باشد، قانون نیز به خودی خود نمی تواند سعادت بشر و جوامع بشری را تضمین می‌کند، بلکه در صورتی می‌تواند یک قانون مناسب، موجب تکامل و سعادت جامعه شود که مجری خوب و عادل در رأس جامعه قرار گرفته و در اجرای قانون نقش مهم داشته باشد. پس در مرحله آخر و فرآیند سامان یابی اجتماع بشری نقش مجری و رهبر ،نقش مهم و بی بدیل است.
از جمله نقش مهم رهبر، محور بودن ایشان در امور اجتماعی و رفع اختلافات و حل معضلات مردم است، اگر رهبر مزین به شاخصه های نیک نظیر عدالت، تقوا، شجاعت، مدیریت و... باشد نقش محوری ایشان جهت اتحاد و انسجام مردم ملموس تر خواهد بود.
چنانکه امیرمؤمنان علی (ع) در بیان نقش رهبر در جامعه می‌فرماید :
"ومکان القیم بالامر مکان النظام من الحرز یجمعه و یضمه فاذا انقطع النظام تفرق الحرز و ذهب ثم لم یجتمع بهذا فیزه ابدآ"[1]
"جایگاه رهبر و سرپرست در اجتماع، جایگاه رشته ای است که دانه ها را به هم پیوند داده جمع می‌کند و آنگاه که رشته پاره شود دانه ها پرا کنده شده و هرگز تمام آن ها جمع نخواهد شد."
و شاید رمز موفقیت یک جامعه بعد از داشتن قانون مناسب و رهبر عادل و شجاع، مطیع بودن مردم در برابر رهبر باشد، زیرا اگر مردم در مسیر اطاعت فرامین رهبر گام بر ندارند، هر چند رهبر عالی مقام باشد یعنی مقام عصمت و ولایت الهی نیز داشته باشد باز مردم دچار تشتت و اختلاف شده و جامعه به سوی اضمحلال پیش می‌رود پس در کنار قانون و مجری مناسب، شرط دوم برای جامعه متعالی و پیشرفته، اطاعت مردم از رهبر و فرامین او می‌باشد .
با همین رویکرد پیامبر اکرم (ص) مردم را در اطاعت از رهبر تشویق و ترغیب نموده و می‌فرماید:
"إسمعوا وأطیعوا من ولا الله الامر، فانه نظام الاسلام»[2]«‌از کسی که خداوند به او ولایت امر داده است، حرف شنوی و اطاعت داشته باشید چرا که این اطاعت، نظام بخش اسلام است ."
امام رضا (ع) در فلسفه وجودی رهبر و لزوم اطاعت مردم از ایشان می‌فرماید: اگر کسی از حکمت رهبری و لزوم اطاعت از رهبری سؤال کند؟ در پاسخش گویند که این امر علت های فراوانی دارد: «‌یکی از ادله ضرورت امامت و رهبری این است که جامعه نیاز به قانون دارد و مردم مکلفند که از مرز قانون، تجاوز نکند، چون شکستن این مرز موجب فساد و تباهی جامعه است. برای نگهبانی از مرز قانون، مرزبانی امین لازم است و اگر این چنین نباشد هیچ کس نمی خواهد لذت و منفعت شخصی خود را، هر چند موجب فساد جامعه شود از دست بدهد. بدین سبب خداوند زمام امور مردم را به دست فردی می‌سپارد که از فساد مفسدان و تبهکاران پیش گیری کند و مقررات و قوانین را در جامعه به اجرا در آورد .[3]
در دوران غیبت و پنهان زیستی رهبر معصوم امام مهدی، جامعه اسلامی به ویژه جامعه شیعی ، بدون رهبر و حاکم عادل نظام نخواهد گرفت. از این رو بیشتر فقها و صاحب نظران دینی در دوران غیبت، تداوم حکومت معصوم را به رهبری نماینده عام امام مهدی، توجیه می‌نمایند و نقش ولایت فقیه در هدایت و مقصود رسانی مردم، نقش مهم و خطیر است و رتق و فتق امور مردم و هدایت آنها به سوی اتحاد و همدلی از جمله وظایف مهم ولایت فقیه به شمار می‌آید .
سلار، حمزة بن العزیز دیلمی ( متوفای 448 ) در کتاب فقهی معروف «‌مراسم» می‌نویسد :
"امامان معصوم اجرای حدود و احکام انتظامی را به فقیهان واگذار نموده و به عموم شیعیان دستور داده اند تا از ایشان پیروی کرده پشتوانه آنان باشند و آنان را در این مسئولیت یاری نمایند."[4]
شهید اول در کتاب دروس آورده است :
"اجرای حدود الهی، وظیفه امام و نایب او است و در عصر غیبت بر عهده فقیه جامع الشرایط می‌باشد بر مردم است که او را تقویت کنند و پشتوانه وی باشند ... و بر فقیه لازم است که در صورت امنیت فتوا دهد و بر مردم است که اختلاف خود را نزد او ببرند."[5]
محقق کرکی ضمن ادعای اجماع و اتفاق می‌نویسد: فقیهان شیعه، اتفاق نظر دارند که فقیهجامع الشرایط که از آن به مجتهد تعبیر می‌شود از سوی امامان معصوم در همه اموری که نیابت در آن دخالت دارد نایب است، پس دادخواهی در نزد او و اطاعت از حکم او، واجب است .[6]
پس، از جمله عوامل مهم در راستای اتحاد و انسجام اسلامی، رهبر و جایگاه مهم او در میان مردم است و نیز تحقق و تقویت اتحاد و همگرایی عمومی، مرهون اطاعت و تبعیت مردم از رهبر می‌باشد.


پی نوشت ها:
[1] نهج البلاغه ، خطبه 146.
[2] المفید، امالی المفید، ج 2 ، ص 14.
[3] عیون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 100 و علل الشریع ، ص253.
[4] سلار، المراسم العلویه ، ص263.
[5] شهید اول، محمد الدروس الشریعه، ص 165.
[6] محقق کرکی، رسایل المحقق الثانی ، ج 1 ، ص 142.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی


پایان پیام/

کد خبر 394717

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha